Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: درباره مصحف امام علي(ع) چرا وجود قرآني ديگر در نزد شيعيان تهمتي بيش نيست؟!

درباره مصحف امام علي(ع) چرا وجود قرآني ديگر در نزد شيعيان تهمتي بيش نيست؟!

عبدالله اميني پور ( محقق علوم قرآني)

اشاره

از مصحف امام على (ع) بسيار گفته‏اند و شنيده‏ايم. آيا اين مصحف ـ آن گونه كه مي‏پندارندـ با قرآن موجود اختلاف دارد؟ اگر چنين است، اختلاف آن چقدر است؟ مصحف امام على (ع) چه اندازه است؟ و منابع مذهبي‏تاريخى كه اشاره به وجود آن دارد، كدام است؟ آيا اين همان مصحفى است كه نزد پيامبر (ص) بود يا مصحفى ديگر است؟ و...
برخى پنداشته‏اند شيعيان، قرآنى غير از قرآن موجود دارند، و دليل خود را وجود قرآنِ على (ع) مي‏دانند، كه ويژگي‏هايى غير از قرآنِ موجود دارد. ما در اين مقاله به پاسخ‏‏‏‏ گويى به اين شبهات مي‏پردازيم و درباره اين مصحف توضيحاتى را به خوانندگان تقديم مي‏كنيم، تا همگان بدانند آنچه گفته مي‏شود (وجود قرآنى ديگر در نزد شيعيان)، تهمتى بيش نيست.

اهل بيت وحي

همه مسلمانان اتفاق نظر دارند كه رسول الله‏‏‏‏ (ص) به امام على (ع) توجهى ويژه داشت و از ابتدا سرپرست ايشان بود. اما اين اهتمام به دستور خداوند و به منظور آماده ساختن ايشان براى امامت و سرپرستى امت بود. ابونعيم الحافظ الشافعي(م‏‏‏‏ 430 ه. ق) چنين روايت كرده است: «رسول اللّه فرمود: اى علي، خداوندعزّوجل به من دستور داد تو را نزد خود نگهدارم و آموزشت دهم تابداني؛ و اين آيه نازل شد: گوش‏‏‏‏ هاى شنوا قرآن را دريابند و بفهمند. تو گوش شنواى دانش هستي.»(1)

على‏‏‏‏ (ع) به بركت سرپرستى و آموزش پيامبر‏‏‏‏ (ص) آگاهترين فرد ـ پس از رسول اللّه ـ شد. رسول اكرم در اين باره فرمود: «پس از من آگاه‏‏‏‏ ترين شخص در امّتم علي‏بن ابي‏طالب است.»(2) تمام كسانى كه مي‏خواستند از دانش پيامبر بهره‏گيرند، مي‏دانستند همان علوم را مي‏توانند از على(ع) بياموزند؛ زيرا پيامبر(ص) فرموده بود: «من شهر علم هستم و على دروازه آن است.»(3)

در ميان دانش‏‏‏‏ هايى كه پيامبر (ص) به على (ع) آموخت، علوم قرآن جايگاهى ويژه داشت. امام على (ع) مي‏فرمايد: «آيه‏‏‏‏ اى از قرآن بر رسول اللّه نازل نشد مگر اين‏‏‏‏ كه آن را بر من خواند و ديكته كرد تا بنويسم؛ و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه قرآن را به من آموخت.»(4) در روايتى ديگر مي‏فرمايد: «هرگاه از رسول اللّه (ص) پرسشى مي‏كردم، پاسخم را مي‏داد؛ و اگر مسايلى به ذهنم نمي‏رسيد، خود ايشان مي‏فرمود. هر آيه‏اى درباره شب يا روز، آسمان يا زمين، دنيا و آخرت، بهشت وجهنم، كوه و دشت، نور و ظلمت نازل مي‏شد، بر من مي‏خواند و ديكته مي‏كرد و من آن را مي‏نوشتم؛ و به من تأويل و تفسير و محكم و متشابه و خاص و عام قرآن را و اينكه چگونه و كجا و درباره چه كسى نازل شده است، آموخت. پيامبر (ص) از خدا خواست به من فهم و حافظه بدهد، تا آيه‏اى از كتاب خدا را فراموش نكنم و درباره هركسى آيه نازل مي‏شد،به من مي‏فرمود»(5) در كتاب طبقات ابن سعد آمده است: «امام على(ع) به مسلمانان مي‏گفت: هر پرسشى درباره كتاب خدا داريد، از من بپرسيد؛ زيرا من به هر آيه‏اى آگاهم.»(6) صحابه اتفاق نظر دارند كه علم قرآن به على و ديگر اهل‏بيت عليهم‏السلام اختصاص دارد.(7) امام‏‏‏‏ على(ع) شاهد وحى و دارنده دانش قرآنى و وارث علم پيامبر(ص) بود.

او دومين شخص جهان اسلام و آگاه‏‏‏‏ ترين صحابه به شمار مي‏رفت. بسيارى از مفسّران اعتقاد دارند عباراتى چون «راسِخُونَ فِي‏الْعِلْمِ»(8) (صاحبان علم و دانش‏الهي)، «اَهْلُ‏الذِّكْرِ»(9)، (آگاهان) يا «اَلَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ»(10) (كسانى كه كتاب آسمانى را به آنها داده‏ايم.) درباره امام علي(ع) است. در روايات شيعه و سنى آمده است: مقصود از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمَ الْكِتابِ»(11) (كسى كه علم كتاب و آگاهى بر قرآن نزد اوست)، امام على(ع) است.(12) پيامبر(ص) مي‏فرمايد: «على مع القرآن و القرآن مع علي؛ لن يفترقا حتى يرد عليّ الحوض»؛ على با قرآن و قرآن با على است آن دو از هم هرگز جدا نمي‏شوند، تا اين كه كنار حوض كوثر نزد من آيند.»(13) ابن مسعود، يكى از مفسّران صدر اسلام، مي‏گويد: «اگر كسى آگاه‏‏‏‏ تر از خودم به كتاب خدا مي‏شناختم، خود را حتى با پيمودن راه بسيار به او مي‏رساندم.» شخصى پرسيد: «با على چگونه‏اي؟» ابن مسعود گفت: «من قرآن را با او شروع كرده، نزد او آموخته‏ام.»(14) در كتاب شواهد التنزيل (15) آمده است: «عُمَرو ابن مسعود و عايشه و عبداللّه بن عمر (فرزند خليفه دوم) و... گفته‏اند: على بيش از همه مردم از قرآن آگاهى دارد.

على (ع) قرآن را جمع آورى مي‏كند.

بنابر آنچه از علم امام علي(ع) گفتيم، طبيعى است رسول‏اللّه (ص) كار مهم جمع‏آورى قرآن را به او بسپارد. بر اساس روايات، هنگامى كه رسول اللّه در حال احتضار بود، به على(ع) فرمود: «اى علي، قرآن در ميان كتاب‏‏‏‏ ها و قطعه‏ها و برگ‏‏‏‏ هايى كنار رختخواب من است؛ آنها را برداشته، در يك جا گردآوريد و ضايع نكنيد، چنان كه يهود تورات را ضايع كردند. على(ع) برگ‏‏‏‏ ها را در پارچه‏اى زرد نهاده، در خانه‏اش گذاشت و مُهر كرد و فرمود: ردا بردوش نمي‏اندازم تا زمانى كه قرآن را گرد آورم. از آن پس امام بى ‏آن كه عبا بردوش اندازد، با ميهمانانش رو به رو مي‏شد تا هنگامى كه قرآن را جمع‏آورى كرد.»(16) اين كار شش ماه به درازا كشيد.(17) برخى اين مدت را به سه روز گفته‏اند.(18) البته اين در صورتى است كه جمع قرآن به معناى مترتب كردن آن برحسب نزول آيات باشد. آيت‏اللّه سيدحسن صدر در كتاب تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام مي‏گويد: ديگر علوم قرآن را اميرمؤمنان آموزش داد. او انواع و اقسام دانش‏‏‏‏ هاى قرآنى را بازگو كرد و براى هركدام مثال آورد كه تمام آن در بحارالانوار جمع آورى شده است. هر كتابى درباره علوم قرآن نوشته شده، برگرفته از آموخته‏هاى امام على(ع) است.(19) معتزلى حنفى مي‏گويد: «همگان اتفاق نظر دارند كه قرآن را در زمان رسول اللّه حفظ مي‏كرد و كسى ديگرى اين كار را نمي‏كرد. از اين گذشته او اولين كسى است كه قرآن را گرد آورد.»(20)

از ويژگي‏‏‏‏ هاى مصحف امام على (ع)

بخشى از ويژگي‏‏‏‏ هاى مصحف امام(ع) عبارت است از:

1 ـ ترتيب آيات بر اساس نزول

ابن حجر مي‏گويد: «على قرآن را به ترتيب نزول (آيات) پس از وفات پيامبر جمع آورى كرد.»(21) ابن جزيّ الكلبى مي‏گويد: «در زمان رسول اللّه، قرآن در ميان كتاب‏‏‏‏ ها و سينه‏هاى مردمان پراكنده بود. وقتى رسول اللّه وفات يافت، على بن ابي‏طالب ـ رضي‏اللّه عنه ـ درخانه‏اش نشست و آن را به ترتيب نزول جمع كرد.»(22) در كتاب تاريخ يعقوبى ترتيب اين آيات ذكر شده است.(23)

2 ـ تقديم منسوخ بر ناسخ

شيخ مفيد در كتاب المسائل السرويه مي‏گويد: «اميرمؤمنان(ع) قرآن نازل شده را ـ از اول تا آخرـ جمع آورى كرد و آن را به گونه‏اى كه مي‏بايست، مرتب ساخت. او آيات مكّى را بر مدنى و منسوخ را بر ناسخ مقدّم كرد.»(24)

3 ـ در بردارنده تأويل

امام على (ع) مي‏فرمايد: «هرآيه‏اى كه خداوند ـ جلّ و علا ـ برمحمد (ص) نازل كرد، به املاى رسول اللّه و خط خودم، نزد من است؛ و تأويل هر آيه‏اى كه خدا بر محمد نازل كرد، نزد من است.»(25)

منظور از «تأويل» بيان مقصود كلى و برگرداندن كلام به يكى از احتمالات عقلانى آن است؛ گو اين‏‏‏‏ كه ممكن است در ظاهر دلالتش روشن باشد. دراين مصحف تمامى جوانب آيات بر شمرده شده است، به گونه‏اى كه آيات به زمان و يا مكان و يا شخص خاص اختصاصى ندارد و مانند ماه و خورشيد براى همه زمان‏‏‏‏ هاست.(26)

4 ـ در بردارنده تنزيل

تنزيل يعنى شأن نزول و سبب نزول وحي. البته گروهي، تفاسيرى كه خداوند براى شرح برخى از آيات بر پيامبر(ص) نازل كرده، تنزيل مي‏دانند.(27) اين تفاسير چگونگى نماز خواندن، زكات دادن و ديگر آيات را توضيح مي‏دهد و خصوصيات تنزيل آيه‏ها مانند مناسبت نزول، مكان و زمان نزول و كسانى را كه مقصود آيه بوده‏اند و... را بيان مي‏كند. شيخ مفيد در مقايسه ميان قرآن موجود و مصحف امام على (ع) مي‏نويسد: تأويل و تفسير معانى قرآن ـ چنان كه شأن نزول آن علّت عدم پذيرش مصحف، هماهنگ نبودن آن با خواسته‏هاى نامشروع سياستمداران بود. بوده‏ـ در مصحف اميرمؤمنان (ع) وجود داشته است.(28) امام باقر (ع) فرمود: «هيچ كس جز على (ع) قرآن را چنان كه فرود آمد، جمع نكرد.»(29)

5 ـ تفكيك محكم و متشابه

در مصحف امام علي(ع) محكمات و متشابهات مشخص شده بود.(30) سيدعبدالحسين شرف الدين مي‏گويد: «علي(ع) قرآن را به ترتيب نزول جمع كرد وناسخ و منسوخ و عام و خاص ومطلق و مقيد و محكم و متشابه و عزيمت و رخصت و سنت و آداب و سبب نزول آن را بيان كرد و دشواري‏‏‏‏ هايش را توضيح داد... قرآن جمع آورى شده از سوى اميرمؤمنان به تفسير شبيه‏تر است.»(31)

6 ـ قرائت «عاصم» است.

استاد معرفت در جلد اول كتاب التمهيد مي‏گويد: «اين مصحف بر اساس قرائت رسول اللّه بود.» استاد مرتضى عسكرى در كتاب حقائق هامّه مي‏نويسد: اگر قرائت را صحت مخرج بدانيم، قرائت عاصم مقصود است. او قرائتش را از «ابى عبدالرحمان» و وى از امام على‏‏‏‏ (ع) و او از پيامبر‏‏‏‏ (ص) ياد گرفته است. بسيارى از مورخان و نويسندگان اين مطلب را ذكر كرده‏اند(32)

7 ـ در بردارنده نام‏‏‏‏ هاى اهل حق و باطل

در اين مصحف آياتى كه درباره كافران، مشركان و منافقان مى‏‏‏‏ باشد، با نام اشخاص همراه است. اين مصحف در اختيار امام رضا (ع) بود. امام آن را به « ابن‏ابى نصر بزنطي» امانت داد. «بزنطي» مصحف را گشود و نام هفتاد نفر از قريش را در تفسير آيه: «لم يكن الذين كفروا»(33) ديد. وقتى امام از اين امر آگاه شد، كتاب را از «بزنطي» پس گرفت.(34)

8 ـ املاى رسول اللّه و نگارش امام علي(ع)

تمامى تفسير، تنزيل، تعيين آياتِ محكم و متشابه و... گفته‏هاى پيامبر (ص) بوده كه به دست امام على (ع) نوشته شده است. امام علي(ع) اين مطلب را در حديثى كه گذشت، بيان مي‏دارد.(35) بر اساس اين حديث، مصحف امام در زمان پيامبر(ص) نوشته شده؛ به املاى پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بوده است.

آنچه گذشت، بخشى از ويژگيهاى اين كتاب است كه آيات الهى را باترتيب و تفسير در خود گنجانده است و تفسير گونه‏اى است كه مطلبى زياده يا كمتر از قرآن ندارد و «مصحف» خوانده مي‏شود.

چرا مصحف امام پذيرفته نشد؟

بـه سبـب ويـژگي‏‏‏‏ هاى اين مصحف، بسيارى از دانش‏پژوهان در پى دست‏يابى و خواندن آن بوده‏اند. محمدبن سيرين مي‏گويد: «شنيدم امام، آن مصحف را بر اساس تنزيل (تفسير) نوشته است. اگر برآن مصحف دست مي‏يافتم، دانش در آن بود. به دنبال آن كتاب بودم و به مدينه نامه فرستادم، ولى آن را نيافتم.»(36) زُهَرى درباره اين مصحف مي‏گويد: «اگر يافت مي‏شد، سودمندتر (از هر تفسير) و داراى دانشى بيشتر بود.»(37)

ولى چرا اين مصحف ـ به رغم دانش‏‏‏‏ ها و سودمندى آن ـ اكنون در دسترس نيست؟! در تاريخ مي‏خوانيم امام على (ع) پس از پايان بردن اين مصحف، آن را بر مردم عرضه كرد و همگان را به استفاده از آن فراخواند، ولى پذيرفته نشد. از اين رو، امام آن را ـ براى هميشه ـ نزد خود و ديگر امامان (عليهم‏السلام) نگهداشت.(38)

علّت عدم پذيرش مصحف از سوى مردم، هماهنگ نبودن آن با خواسته‏هاى نامشروع سياستمداران بود. امام (ع) در اين باره مي‏فرمايد: «هنگامى كه اسامى اهل حق و باطل را ـ در آنچه خدا تبيين كرده‏ بودـ دانستند و اين، مصالحشان را از بين مي‏برد، گفتند: ما به آن نياز نداريم. ما به خاطر آنچه داريم، از آن بي‏نيازيم.»(39)

در اخبار اهل‏بيت (عليهم‏السلام) آمده است: امام على (ع) سوگند خورد جز براى نماز عبا بر دوش نگذارد تازمانى كه قرآن را جمع‏آورى كند. از اين رو، از مردم كناره گرفت تا قرآن را گرد آورد. پس از آن، قرآن گردآورى شده را نزد مردم ـ كه در مسجد جمع شده بودندـ برد. آنها از خود مي‏پرسيدند: ابوالحسن براى چه آمده است؟ امام(ع) كتاب را به آنان نشان داد و فرمود: رسول اللّه (ص) فرمود: «من در ميان شما چيزهايى مي‏گذارم كه اگر به آنها چنگ زنيد، هرگز گمراه نمي‏شويد؛ كتاب خدا و عترت و اهل‏بيتم.» اين كتاب است و من عترت. آن‏گاه خليفه دوم برخاست و گفت: اگر نزد تو قرآنى يافت مي‏شود، پيش ما نيز مانند آن هست؛ بدان نيازى نداريم. امام (ع) پس از آن كه حجّت را بر آنها تمام كرد، كتاب را برگرداند.

امام‏‏‏‏ صادق(ع) مي‏فرمايد: «امام كتاب را برداشت و به خانه‏اش برگشت، در حالى كه اين آيه را مي‏خواند: «...آن را پشت سرافكندند و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى مي‏خرند.»(40)

مصحف امام على (ع) كجاست؟

از شمارى روايات فهميده مي‏شود اين مصحف، پس از امام علي(ع)، به فرزندش امام حسن (ع) و سپس به ديگر امامان (عليهم‏السلام) رسيد و اكنون در دست امام زمان (عج) است.(41) امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هنگامى كه قائم قيام كند، مصحفى را كه على (ع) نوشته است، با خود مي‏آورد.»(42) چنان كه گفتيم، امام على (ع) اين مصحف را طبق ترتيب نزول آيات جمع‏آورى و مرتب كرد. از اين رو، در برخى از روايات مي‏خوانيم: قرآنى كه امام زمان (ع) مي‏آورد، با قرآن موجود تفاوت دارد.(43) امام صادق (ع) فرمود: «قائم ما كه قيام كند، خيمه‏هايى مي‏زند تا مردم قرآن را آن گونه كه خدا فرستاده است، فراگيرند و در آن روز كارى دشوارتر از اين نيست؛ زيرا قرآن به گونه‏اى جز ترتيب كنونى خواهد بود.»(44)

امام على (ع) پس از به دست گرفتن حكومت، قرآنِ خود را بر مردم عرضه نكرد و قرآنى را كه از سوى عثمان گردآورى شده بود، تأييد كرد؛ زيرا نمي‏خواست مسلمانان دچار تفرقه شوند. ايشان حتى ديگر امامان را از قرائت قرآن بر پايه تنزيل نهى كرد. علامه طباطبايى در اين باره مي‏نويسد: على (ع) با اين كه خودش پيش از آن قرآن مجيد را به ترتيب نزول جمع‏آورى كرده بود و به مردم نشان داده بود و مورد پذيرش نشده بود و در هيچ يك از جمع اول و دوم وى را شركت نداده بودند، با اين‏‏‏‏ حال هيچ گونه مخالفت و مقاومتى به خرج نداد و مصحف رايج را پذيرفت و تا زنده بود ـ حتى در زمان خلافت خود ـ دم از اختلاف نزد. و همچنين ائمه اهل‏بيت (عليهم‏السلام) هرگز در اعتبار قرآن مجيد حتى به خواص شيعيان خود حرفى نزده‏اند، بلكه پيوسته در بيانات خود استناد به آن جسته‏اند و شيعيان خود را امر كرده‏اند كه از قرائت مردم پيروى كنند. به جرأت مي‏توان گفت كه سكوت على (ع) با اينكه مصحف معمولى با مصحف او در ترتيب اختلاف داشت، از اين جهت بود كه در مذاق اهل‏بيت (عليهم‏السلام) تفسير قرآن به قرآن كنونى معتبر است.(45)

نتيجه بحث

مصحف امام على (ع) در بردارنده آياتِ موجود، همراه با تفسير و به ترتيب نزول آيات است و اين تنها تفاوت آن با قرآن موجود است. اين مصحف و جمع‏آورى قرآن در يك جا، به امر رسول اللّه (ص) و پس وفات ايشان انجام شد. منابع تاريخى مذهبى شيعه و سنّى اين امر را تأييد مي‏كند. آيات منسوخ و ناسخ، محكم و متشابه، خاص و عام، شأن نزول آيات، محل و زمان فرود آيات، در اين كتاب تفسيرگونه مشخص شده است. مردم زمان امام على (ع) اين تفسير را به خاطر اين‏‏‏‏ كه مصالحشان به خطر مي‏افتاد، نپذيرفتند و امام، بعدها كه به حكومت رسيد، براى حفظ وحدت مسلمانان، آن را نشان نداد. اين تفسير اكنون نزد امام زمان (عج) است.


----------------------------
منابع:
1 ـ حلية‏الاولياء، چاپ دارالكتب العلميه، بيروت، ج 1، ص 67؛ آيه 12 سوره حاقّه است. 
2 ـ كشف الغمه، اربلي، چاپ دارالكتاب الاسلامي، بيروت، ج 1، ص 113.
3 ـ الجامع الصحيح، ترمذي، چاپ داراحياء التراث، بيروت، ج 5، ص 637.

4 ـ كمال‏الدين‏وتمام‏النعمة،صدوق،ج1،ص284.
5 ـ بصائر الدرجات، صفار، ص 198.
6 ـ طبقات الكبري، ابن سعد، چاپ داراحياء التراث، بيروت، ج 2، ص 338؛ تاريخ الخلفاء، سيوطي، ص 185.
7 ـ تاريخ القرآن، زنجاني، ص54.
8 ـ آل عمران، آيه 7.
9 ـ نحل، آيه 43.
10 ـ بقره، آيه 121.
11 ـ رعد، آيه 43.
12 ـ ينابيع المودّه، قندوزي، مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 1، ص 307
13 ـ المستدرك على الصحيحين، حاكم نيشابوري، دارالمعرفة، بيروت، ج 3، ص 124.
14 ـ تاريخ‏مدينه‏دمشق،ابن‏عساكر، ج 3، ص 25.
15 ـ عبداللّه حسكاني، ج 1، ص 34.
16 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج 92، ص 48؛ تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، حسن صدر، چاپ دارالرائد العربي، بيروت، ص
17 ـ اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 1، ص 89؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 41.
18 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 89.
19 ـ ص 318.
20 ـ حقائق‏هامه، مرتضى عسكري، ص 154.
21ـاعيان‏الشيعه،ج1،ص89؛تاريخ‏القرآن،ص54.
22 ـ السهيل لعلوم القرآن، چاپ دارالكتاب العربي، بيروت، ج 1، ص 4.
23ـ التمهيدفي‏علوم‏القرآن،معرفت،ج1،ص230.
24 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 74؛ تاريخ القرآن، زنجاني، ص 53.
25 ـ تاريخ القرآن، ص 41؛ تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 1، ص 38.
26 ـ حقائق‏هامه، ص 162.
27 ـ همان، ص 157.
28 ـ همان، ص 157.
29 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 48.
30ـ حقائق هامه، ص 151.
31 ـ المراجعات، ص 411.
32 ـ همان، ص 169.
33 ـ سوره بيّنه، آيه 1.
34 ـ المحجة البيضاء، كاشاني، ج 2، ص 63.
35 ـ بحارالانوار، ج 92، ص 41.
36 ـ حقائق‏هامه، ص 158.
37 ـ همان، ص 159.
38 ـ المناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 41؛ بصائر الدرجات، صفار، ص 193.
39ـالاحتجاج،طبرسي،ج1،ص383؛تفسيرصافي،ج1،ص38.
40ـ المناقب، ج 2، ص 40؛ بحارالانوار، ج 92، ص 51؛ آيه 187 سوره آل عمران است.
41 ـ بحارالانوار،ج 92، ص 42؛ تفسير صافي، ج 1، ص 38.
42 ـ بصائرالدرجات، صفار، ص 193.
43 ـ ارشاد، شيخ مفيد، ص 365.
44 ـ الغيبه، نعماني، ص 318.
45 ـ قرآن در اسلام، ص 165.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org