Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: رسانه ها به كجا می روند؟

رسانه ها به كجا می روند؟

وظیفه اصلی رسانه ها اطلاع رسانی است همچون پلی واسط بین دولت و جامعه تا در كنار اطلاع رسانی از عملكرد دولت، نظرات متفاوت در جامعه را نیز به گوش مسئولان برساند و كمبودها و كاستی ها را بنمایاند. در بین رسانه ها نشریات چاپی و نسل جدید آن (الكترونیكی) به علت سابقه طولانی تر، محدودیت كمتر و ماندگاری بیشتر نسبت به رادیو و تلویزیون بیشتر مورد بحث این نوشتارند.

در نظام های دموكراتیك، مطبوعات علاوه بر نقش اطلاع رسانی، به عنوان یك نهاد ناظر بر عملكرد دولت عمل كرده و آنجا كه لازم است دست به افشاگری می زنند تا دولت در پس قدرت و میل به ناشفافی كه دارد از مسیر درست منحرف نشده و فاسد نگردد. افشای شكنجه و نقض حقوق بشر در زندان ابوغریب و بازداشتگاه گوانتانامو در رسانه های آمریكا و افشای فساد مالی نمایندگان پارلمان انگلیس كه از بودجه عمومی برای مصارف شخصی استفاده كرده بودند دو نمونه از رسالت رسانه ها و عقب نشینی حاكمیت در برابر آنهاست، كه به استعفای رئیس مجلس عوام و تعدادی از وزرا و مسئولان دولتی انجامید. مطبوعات آزاد برای همین نقش و اثرگذاری است كه ركن چهارم دموكراسی نام گرفته اند.

دموكراسی را حكومت مردم بر مردم نام نهاده اند نه حكومت قشر و طبقه ای خاص. در نظامِ انتخاباتی چنین حكومت هایی همه اقشار جامعه امكان انتخاب كردن و انتخاب شدن دارند، انتخابات ابزار سنجش نظر و تمایل جامعه است تا امكان جابجا شدن قدرت فراهم آید. همین جابجا شدن امكان فاسد شدن قدرت را كم می كند این امر محقق نمی شود مگر اینكه مطبوعات و نهادهای مدنی نظارت بر دولت را برعهده داشته باشند.

نظام های دموكراتیك یك شبه چنین نشدند بلكه فراز و نشیب های سهمگینی را از سر گذراندند تا در پرتو آزادی و حقوق بشر، قدرت را مهار كنند و در این راه هزینه های بسیاری پرداخته شد اما شاید بتوان گفت مهمترین عامل به نتیجه رسیدنشان درس گرفتن از تاریخ به جای تحریف آن و تكرار اشتباهات بود. امروزه مطبوعات، نهادهای حقوق بشری و سازمان های غیر دولتی نه تنها به چشم رقیب دولت نگریسته نمی شوند بلكه در كنار دولت، یاریگر آن در اداره امور جامعه اند. آنها به عنوان نهادهای مدنی از سوی حاكمیت پذیرفته شده اند چرا كه آنها می دانند با تضعیف این نهادها هر آن احتمال از دست دادن همه دستاوردها و بازگشت به دیكتاتوری وجود دارد. امكان فرو افتادن از اسب قدرت و مغضوب شدن و احتیاج به همین نهادها در دفاع از حقوقشان برای هر كدام از اصحاب قدرت وجود دارد وگرنه مگر تعطیلی مطبوعات كاری دارد؟ مگر پاره كردن قانون و عمل نكردن به آن كار سختی است؟ مگر یك اداره نمی تواند رسانه های غیر خودی را دعوت نكند و یا فلان مسئول تلفن او را پاسخ ندهد و یا با جواب پرت و پلا به خبرنگاران پاسخ دهد؟ واقعا آیا این كار سختی است؟ آیا عاقلانه است كه بگوییم چنین راهكارهایی برای كندن شر این ناظران از سر دولت به ذهنشان نرسیده است؟

مطبوعات با عمر نسبتا طولانی نسبت به سایر رسانه ها، با اطلاع رسانی درست و حفظ استقلال خود، اعتماد مردم و دولت را به خود جلب كرده و با ارائه گزارش از كاستی ها، نقدها و راهكارها عملا امكان برخورداری از نظرات متنوع را به مسئولین می دهد. اما در دیار ما مطبوعات از بدو پیدایش یا دولتی بوده اند و مجیزگوی دولت یا اهل مبارزه برای كسب قدرت و ایفای نقش احزاب، آنها هم كه وظیفه حرفه ای خود را انجام داده اند تحمل نشده و به انحای مختلف از انتشار بازمانده اند. همه اینها در كنار بسته شدن فضا برای فعالیت حرفه ای و فاصله گرفتن مطبوعات از رسالت اصلی شان بر بی اعتمادی مردم به آنها نقش مهمی دارد در كنار همه اینها پدیده نوظهوری جلب توجه می كند: رواج تحریف و جعل خبر. بعید به نظر می رسد هیچ یك از فعالان رسانه ای این حجم از اخبار مجعول و تحریف شده را به خاطر داشته باشند. این خود عملا فضای اطلاع رسانی را چنان تیره و تار كرده كه در وصف نمی گنجد. این حركت، بر بی اعتمادی بیشتر مردم تاثیر گذاشته و مهمتر از همه این اخبار تحریف شده و یا مجعول خود به عنوان داده های یك سیاستگزاری مورد تحلیل قرار می گیرد و تحلیلی غیر واقعی و خنده دار را رقم می زند.

این نوع اطلاع رسانی هیچ كم از جنایت ندارد. نه قابل بخشش است و نه می توان فراموش كرد و برای جلوگیری از تكرار آن مستحق مجازات سنگین. ایدز یكی از نمونه هاست. هنوز مدت زیادی از تبلیغات رسانه ها مبنی بر گسترش ایدز در بلاد دیگر و شادی تلویحی از آن بدون توجه به احتمال گسترش آن در كشور نمی گذرد. كمترین اطلاع رسانی راجع به این بیماری با واكنش های شدیدی مبنی بر فاسد نشان دادن كشور اسلامی و ترویج ابتذال و لاابالی گری مواجه می شد تا رسانه های مستقل از حاكمیت همچون رسانه های دولتی به جای اطلاع رسانی مداوم و چگونگی آموزش راه های انتقال ایدز، سر خود زیر برف می كنند و كار به جایی می رسد كه تعداد مبتلایان به ایدز بنا بر آمار رسمی به 20 هزار نفر می رسد [سلامت نیوز 9/7/1388] البته كارشناسان آمار واقعی آلوده شدگان را 83 هزار نفر برآورد می كنند [ایسنا 7/6/1388] كه 3315 نفر تا كنون از دنیا رفته اند و البته هنوز هم عده ای به جای حل مسئله آنها را ماموران آمریكا و اسرائیل می دانند و مستحق تف و لعنت كه برای بدنام كردن جامعه اسلامی ماموریت داشته اند ایدز بگیرند. این در حالی است كه كشورهای زیادی بهترین راه جلوگیری از گسترش این بیماری را اطلاع رسانی پی در پی و آموزش بی پرده آن هم از سنین كودكی شناخته اند.

تن فروشی و اعتیاد از دیگر موارد ارائه آمار مجعول است كه با عدم ارائه آمار و یا جعل آن امكان تحلیل و برنامه ریزی درست را از كارشناسان می گیرد و تنها حاصلش گسترش روزافزون آن است به طوری كه هم اكنون در پی انكار و تخفیف به جای پیشگیری و درمان، سن برخی از هنجارهای اجتماعی در ایران به 12 سال تقلیل یافته است. [سرمایه 25/6/1388] انكار فقر یكی از طنزهای تلخ زمان ماست. بیكاری، تورم و گرانی از عوامل موثر در گسترش فقرند و زمانی كه فقر وجود نداشته باشد نه نیازی به اشتغال زایی است و نه لازم است سیاستی برای كاهش تورم و مهار گرانی گذاشته شود و ادامه روند موجود بهترین راه است. فقر را مادر جرایم و ام الفساد نامیده اند بدیهی ترین دستاورد فقر دزدی، قاچاق و تن فروشی در كنار سایر بزه هاست كه به جای پیشگیری از آن، با قطع ید، اعدام و سنگسار اقدام به حذف معلول می كنیم در صورتیكه بدون توجه به علت هیچگاه شاهد توقف این نمی شویم.

سعید الصحاف وزیر اطلاع رسانی عراق در زمان صدام هنوز از یادها نرفته است. در حالی كه سربازهای آمریكایی پشت دروازه بغداد بودند رسانه ها او را نشان می دادند كه بر روی پشت بام ساختمان، حمله و خطر حضور نظامیان آمریكایی را تكذیب می كرد. نتیجه چنین اطلاع رسانی بسیاری را تا پای مرگ فرستاد. انتخاب جملاتی از میان سخنرانی مفصل یكی از شخصیتهای انقلاب، نمونه ای دیگر از نتایج چنین اطلاع رسانی مغرضانه است.

همو می گوید: در كشور ما در نبود مطبوعات و سازمان های غیردولتی موثر، نهادها و شخصیت های مذهبی چه به لحاظ دغدغه های شخصی یا در جایگاه یك رسانه و ناظر برای انعكاس نظر بخشی از جامعه این نقش را نیز برعهده گرفته، علاوه بر اظهار نظر در امور مذهبی به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز می پرداختند. دولت نیز به سبب جایگاه آنان تا حد امكان دغدغه آنها را در سیاست های خود لحاظ می كرد اما امروزه ظاهرا این نقش مراجع و شخصیت های مذهبی با بی توجهی روبرو می شود.

اما جالب تر از دروغ سازی، تحریف است. تحریفِ گزارش از وقوع رویداد اصلا سخت نیست اما تحریف نوشته یا گفته دیگری خیلی اعتماد به نفس می طلبد كه وقتی اصل آن موجود و منتشر شده و دستیابی به اصل آن به آسانی مقدور است، جمله یا جملاتی از میان گفتار یا نوشتار بیرون بكشی یا مهمتر چیزی بر آن بیفزایی تا معنای جمله تغییر كند و یا با جابجا كردن جملات و عبارات آن را به جای متن اصلی منتشر كرده و همان را برای كوبیدن كسی در بوق و كرنا كنی. حكایت ملانصرالدین می شود كه چون دید نانوایی شلوغ است مردم را برای گرفتن نان رایگان به كوچه دیگر فرستاد اما خودش هم دروغ خودش را باور كرد و رفت تا در تهیه نان از دیگران عقب نماند. هر بار كه این انتشار جملات انتخابی برای كوبیدن افراد اتفاق می افتد یاد حكایتی می افتم كه این بار همین چند هفته پیش پس از سخنرانی آیت الله العظمی صانعی در گرگان و جنجالی كه با استناد به جمله ای از آن به پا شد، رخ داد. فرد تنبلی صفحه ای از كتاب را می خواند به انتهای صفحه كه رسید به كلمه "لا اله" یعنی خدایی نیست برخورد، بنای فحش و فضیحت بر نویسنده گذاشت. در شهر می گشت و آن را كافر و مرتد و مهدور الدم می خواند وعده ای هم دور او جمع شده بودند كاسه از آش داغ تر. بدون آنكه بخواهند به خود زحمت دهند كتاب را ورقی زنند و "الا الله"(خدای بزرگ) پشت صفحه را بخوانند. حال شده حكایت امروزمان كه در فضای اطلاع رسانی برای از میدان به در كردن دیگران فعلا اعتقاد به خدایی نیست.

با اندکی تخلیص

* حامد متقی

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org