Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: تيمّم

تيمّم

(مسئله 511) اگر كسى از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بترسد كه به واسطه استعمال آن، بيمارى يا عيبى در او پيدا شود يا بيمارى اش طول بكشد يا شدّت يابد يا به سختى معالجه شود، بايد تيمّم نمايد؛ ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.

(مسئله 512) لازم نيست انسان يقين كند كه آب براى او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر هم بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود، بايد تيمّم كند.

(مسئله 513) كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد، بايد تيمّم نمايد.

(مسئله 514) كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.

(مسئله 515) اگر كسى به واسطه يقين يا ترس از ضرر، تيمّم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمّم او باطل است، و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است.

(مسئله 516) تيمّم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ، اگر پاك باشند، صحيح است و تيمّم به گِل پخته، مثل آجر و كوزه و آهك و گچ پخته نيز صحيح است.

(مسئله 517) تيمّم بر سنگ گچ و سنگ آهك و سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است؛ ولى تيمّم به جواهر، مثل سنگ عقيق و فيروزه، باطل است.

(مسئله 518) اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ و آنچه كه تيمّم بر آن صحيح است، پيدا نشود، فرد بايد به گَرد و غبارى كه روى فرش و لباس و مانند اينهاست، تيمّم نمايد؛ و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گِل تيمّم كند، و اگر گِل هم پيدا نشود، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمّم بخواند و بنا بر احتياط، بعداً قضاى آن را به جا آورد.

(مسئله 519) در تيمّم، چهار چيز واجب است:

اول نيّت؛ دوم زدن كف دو دست با هم برچيزى كه تيمّم به آن صحيح است؛ سوم كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى، و بنا بر احتياط واجب، بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود؛ چهارم كشيدن تمام كف دست چپ به تمام پشتِ دست راست و بعد از آن كشيدن تمام كف دست راست به تمام پشتِ دست چپ.

(مسئله 520) تيمّم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند.

(مسئله 521) در تيمّم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها، بنا بر احتياط مستحب، پاك باشد، آرى واجب است مواظبت نمايد كه نجاست بچيزى كه به آن تيمم مى كند سرايت نكند.

(مسئله 522) اگر پيشانى يا پشتِ دستهاى كسى زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، نمى تواند باز كند، بايد دست را روى آن بكشد، و نيز اگر كفِ دست، زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است، بزند و به پيشانى و پشتِ دستها بكشد.

(مسئله 523) كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، مى تواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه به زودى عذر او برطرف مى شود، ولى در صورتى كه به از بين رفتن عذر تا پيش از تنگ شدن وقت يقين دارد، بايد منتظر بماند و خواندن نماز قضا با تيمم مشكل است.

(مسئله 524) كسى كه احتياطاً بايد غسل جبيره اى و تيمّم نمايد، مثلا جراحتى در بدن اوست، اگر بعد از غسل و تيمّم، نماز بخواند و بعد از نماز، حَدَث اصغرى از او سر زند و مثلا بول كند، براى نمازهاى بعد، بايد وضو بگيرد.

(مسئله 525) اگر بدل از غسل جنابت يا هر غسل ديگرى تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد.

(مسئله 526) كسى كه وظيفه اش تيمّم است، اگر براى كارى تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مى تواند به جا آورد؛ حتى اگر تيمم را بخاطر تنگى وقت نماز گرفته باشد دست گذاردن براى او روى خط قرآن و مانند آن تا آخر نماز جايز است، ولى اگر با داشتن آب براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده مى تواند انجام دهد.

(س 527) مورد تيمّم نيابتى چه جايى است؟

ج ـ مورد تيمّم نيابتى جايى است كه وظيفه فرد، تيمّم باشد، ولى نتواند بدون كمك نايب، تيمّم كند.

(س 528) نحوه تيمّم نيابتى چگونه است؟

ج ـ نايب، دستهاى شخصِ ناتوان را به زمين بزند و پيشانى و پشت دستهاى او را مسح كند؛ و اگر امكان چنين عملى نبود، نايب، دستهاى خودش را به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است، بزند و به پيشانى و پشت دستهاى شخصِ ناتوان بكشد.

(س 529) كسى كه انگشتهاى دستش با اختيار باز نمى شود و بعد از زدن دو كفِ دست به زمين، انگشتهايش بلا فاصله بسته مى شود، آيا نايب مى تواند دست او را باز كند و خاك دست او را پاك كند و سپس او خود، صورتش را مسح نمايد؟

ج ـ مانعى ندارد.

(س 530) جانباز قطع نخاعى كه تنها به كمك نايب مى تواند وضو بگيرد يا تيمّم كند، اگر گرفتن نايب برايش ممكن نباشد، تكليفش براى نماز چيست؟

ج ـ حكم «فاقد الطهورين» را دارد، يعنى احتياط واجب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمّم بخواند و بعداً قضا نمايد.

(س 531) اين جانب نمى دانستم كه آب برايم ضرر دارد. بعد از گرفتن وضو متوجّه شدم كه آب براى من ضرر داشته است، آيا با اين وضو مى توانم نماز بخوانم؟

ج ـ در فرض مذكور، چنانچه غسل كرده يا وضو گرفته، وضو و غسل او صحيح است.

(س 532) اگر رساندن آب به قسمتى از اعضاى وضو براى كسى ضرر داشته باشد، بايد وضو بگيرد يا تيمّم كند؟

ج ـ در صورتى كه رساندن آب به قسمتى از اعضاى وضو براى كسى ضرر داشته باشد، بايد وضوى جبيره اى بگيرد و اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فرا گرفته باشد، باز احكام جبيره جارى است و وضوى جبيره اى، كافى است؛ ولى اگر بيشتر اعضاى وضو را گرفته باشد، بنا بر احتياط، بايد بين عمل جبيره و تيمّم، جمع نمايد، اگر چه كفايت تيمّم در اين صورت، بعيد نيست.

(س 533) اگر شخصى احتمال بدهد كه آب براى او ضرر دارد، آيا در صورت احتمال، مى تواند تيمّم كند؟

ج ـ لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد؛ بلكه اگر احتمال ضرر بدهد (چنانچه احتمال او در نزد مردم به جا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود)، بايد تيمّم كند.

(س 534) اين جانب يقين داشتم كه استعمال آب برايم ضرر دارد. لذا به جاى وضو گرفتن، تيمّم كردم؛ ولى قبل از نماز فهميدم آب برايم ضرر ندارد. آيا با اين تيمّم مى توانم نماز بخوانم يا خير؟

ج ـ كسى كه به واسطه يقين يا ترس ضرر از استعمال آب، تيمّم كند، چنانچه قبل از نماز بفهمد كه آب برايش ضررندارد، تيمّم او باطل است و بايد وضو بگيرد، امّا اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است.

(س 535) اگر كسى بترسد كه اگر وضو بگيرد، بيمار شود يا بيمارى او شدّت يابد يا ديرتر بهبود يابد، وظيفه اش چيست؟

ج ـ كسى كه مى ترسد اگر وضو بگيرد، بيمار شود يا بيمارى او شدّت يابد و يا در بهبودش تأخير افتد، نبايد وضو بگيرد؛ بلكه تيمّم بر او واجب است.

(س 536) شخصى كه يك چشم او عمل جرّاحى شده و آب براى چشمش ضرر دارد و به علّت مضر بودن گَرد و خاك براى چشمش تيمّم نيز نمى تواند بكند، وظيفه اش چيست؟

ج ـ بايد وضوى جبيره اى بگيرد و نماز بدون وضو يا تيمّم، قضا دارد.

(س 537) بسيارى از مجروحان، فلج هستند و از كمر به پايين، حس ندارند و قادر به طهارت يا وضو نيستند، ولى صورت آنها سالم است. آيا اين قبيل افراد، مى توانند تيمّم نموده، نماز بخوانند؟

ج ـ با فرض اينكه قدرت ندارند كه وضو بگيرند، مى توانند با تيمّم نماز بخوانند.

(س 538) كسى كه هم پشت و هم كف دستش باند پيچى شده است، براى مسح در تيمّم، آيا بايد زراع را بر زمين بزند يا كفِ دست باند پيچى شده را؟

ج ـ بايد همان كف دست باند پيچى شده را بر چيزى كه تيمّم به آن صحيح است، بزند و با همان دست باند پيچى شده، پيشانى و پشت دستها را مسح كند.

(س 539) چشم راست اين جانب بر اثر اصابت تركش خمپاره، از حدقه بيرون آمده و فقط جاى خالى آن باقى مانده، ولى به علّت ترشّحات و جراحاتى كه هنوز خوب نشده، روى آن را بسته ام. چگونه بايد وضو بگيرم يا تيمّم نمايم؟ آيا مى توانم در تيمّم، دست خود را از روى مانع به چشم بكشم؟

ج ـ اگر مى توانيد، بايد وضو بگيريد، ولو به طور جبيره؛ و در تيمّم، مسح تا ابروها كفايت مى كند، و در صورت امكان، در اين قسمت مانع را برطرف كنيد و لازم نيست روى چشم، باز باشد.

(س 540) اين جانب جانبازى هستم كه به هيچ صورت نمى توانم تيمّم كنم، وظيفه ام براى نماز چيست؟

ج ـ در موردى كه شخص بيمار به هيچ صورت نتواند تيمّم كند و عضو خود را حركت دهد، نايب، دستهاى بيمار را به زمين بزند و سپس او را تيمّم دهد.

(س 541) كسى كه پايش شكسته است و هنگام وضو يا غسل، آب نه براى پاى او، بلكه براى گچى كه بر پاى اوست، مضرّ است، چه وظيفه اى دارد؟

ج ـ معيار در جبيره يا تيمّم، رسيدن ضرر به محلّ وضو يا غسل است، چه ضرر بلاواسطه باشد و چه مع الواسطه و به هر حال، مناط، ضرر رسيدن به بدن است. 3/7/75

(س 542) كسى كه به علّت جراحات وارد شده به بعضى از اعضاى وضو، مجبور است كه تيمّم نمايد، آيا مى تواند براى بقا بر طهارت (با اينكه وقت نماز نرسيده است) تيمّم كند و با آن تيمّم، نماز بخواند، يا اينكه بايد دوباره تيمّم كند؟

ج ـ تيمّم به قصد بودن بر طهارت، كه امرى مرغوبٌ فيه است، ظاهراً مانعى ندارد و با همان تيمّم قبل از وقت، اگر عذر تا آخر وقت باقى باشد، مى تواند نماز بخواند. «فانّ التراب أحَد الطهورين، و يكفيك عشر سنين». 7/2/76

(س 543) اگر در كفِ دست تيمّم كننده، خون خشك شده اى باشد و تطهيرش ممكن نباشد، آيا مى تواند عين خون را برطرف كرده، تيمّم كند، يا بايد با پشت دست، تيمّم كند؟

ج ـ به نظر اخير اين جانب، همان برطرف نمودن عين خون در طهارت و پاك شدن، مثل كفِ دست، كفايت مى كند؛ ولى به هر حال، طهارت ماسح، گرچه شرط نيست، ليكن احتياط مستحب، طهارت ماسح است، و اگر تطهير، ولو با زوال عين خون امكان ندارد، با همان كفِ دست تيمّم كند؛ زيرا به پشت دست، منتقل نمى شود. 8/3/80

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org