Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: از اخلاق شروع كنيم‌

از اخلاق شروع كنيم‌

عمادالدين باقي‌

(به بهانه يادبود بانو بتول شفيعي همسر آيت الله صانعي)

هنگامي كه خبر درگذشت همسر آيت الله صانعي را شنيدم بي درنگ به ياد خاطره اي افتادم كه بر زندگي ام تاثير وافر داشت و دريغم آمد به بهانه درگذشت بانويي كه از اركان اين خاطره است، تقرير نكنم و ديگران را در خير آن شريك نسازم چه اگر مشابه چنين تاثيري را در زندگي هر كس بگذارد گوشه اي از ثوابش به روح او خواهد رسيد. با وجود مراوداتي كه در ساليان گذشته با آيت الله صانعي داشته ام اما اكنون بدين نكته از اولين ها بسنده مي كنم.

قرن هاست در فقه آموخته ايم كه عدالت يكي از شروط امامت است چه امامت جامعه چه امامت جماعت.اما اگر در قريه اي وارد شديم و امام جماعت مسجد را نمي شناختيم لزومي ندارد براي اقتداي به او عدالت را احراز كنيم و اصل برائت را جاري مي كنيم اما براي احراز عدالت كافي است دو مومن به عدالت انساني گواهي دهند. اين قاعده اي عقلايي در نظام اجماعي وحقوقي هم هست. اما در اوائل دهه 1360 بود. من و دوست دوران كودكي تا امروزم دانشور محترم آقاي حسيني امين در قم رحل اقامت افكنده بوديم. او به ديدن آيت الله صانعي رفته بود و سوغاتي كه از اين مجلس آورده بود اين بود كه گفت آيت الله اصانعي در اين ديدار گفته اند: مهم ترين ضابطه احراز عدالت هر كسي اين است كه زن او به او اقتدا كند چون هيچكس به اندازه او مرد را از پس پرده ها نمي شناسد.

افراد بسياري هستند كه چه بسا عده اي از روي شناخت ظاهري به عدالت شان گواهي دهند اما حقيقت چيز ديگري باشد. از آن پس اين معيار به يكي از اصول عملي زندگي ام تبديل شد كه طبق آن عدالت حقيقي اين است كه همسر انسان بر درستي اش در نهان گواهي دهد. فروتني, گذشت, خوش زباني, انصاف و راستي و بسياري از فضائل پيش از هرجا بايد در درون خانواده و نسبت به همسفر زندگي ظهور داشته باشد.البته فقه و حقوق براي تنظيم روابط اجتماعي است و اخلاق امري فردي و شخصي است اما حكم اخلاقي دقيق تر از حكم فقهي است. حكم فقهي به ظاهر است و اخلاق به حوزه دروني تر و خصوصي تري وارد مي شود. اگر معياري كه گفته شد در احراز عدالت منظور شود از حوزه فقه به اخلاق منتقل شده ايم. نمي توان آن را به يك قاعده عمومي تبديل كرد اما در ارزيابي هاي خصوصي تر معيار مهمي است. اگر كسي به گواهي شريك زندگي اش اطمينان نداشته باشد از تسري دادن اين حكم اخلاقي به امري اجتماعي برآشفته مي شود. گرچه پيشنهاد نگارنده نيزچنان تعميمي نيست اما براي شناخت لايه هاي دروني تر انسان ها معيار مهمي است. ممكن است اين سخن را زياده روي تلقي نمايند و با تاكيد بر اينكه ممكن است همسري واجد شرايط لازم براي اين شهادت نباشد اما بازهم از قوت سخن نمي كاهد زيرا در آموزه هاي اخلاقي به وفور ديده ايم كه بزرگاني با همسراني پرخاشگر زيسته اند اما چنان حلم ورزيده اند كه عطار نيشابوري درباره ابوالحسن خرقاني از عارفان بزرگ مي گويد نقل است بوعلي سينا به آوازه شيخ عزم خرقان كرد. چون به وثاق شيخ آمد, شيخ به هيزم رفته بود. از زن او پرسيد شيخ كجاست. گفت آن زنديق كذاب را چه مي كني؟ وهمچنين بسيار جفا گفت. بوعلي با خود مي گفت شيخ را كه زنش منكر او بودي حالش چه بودي. بوعلي عزم صحرا كرد تا شيخ را ببيند. شيخ را ديد كه مي آمد و خرواري درمنه بر گُرده شيري نهاده بود. بوعلي گفت شيخا اين چه حالت است؟ او جواب داد تا ما بار چنان زني نكشيم شيري چنين بار ما را نكشد.(حكايت با اندكي تصرف).

در اينكه عدالت نفس الامري هر مردي با گواهي دادن همسرش به درستي و عدالت او احراز مي شود اگر هر مناقشه اي واردكنند اما هيچكس نمي تواند انكار كند مردي كه همسرش بر اخلاق و عدالت او صحه نهد امتيازي بر غير او دارد.

از هنگامي كه آن دوست ديرينم آن سخن را از ديدارش با آيت الله صانعي سوغات آورد چنان بر دلم نشست و در معرض تاملات فراوان قرار گرفت كه به معياري در زندگي شخصي ام تبديل شد و اين نه بدان معناست كه لزوما در برآوردنش كامياب بوده ام. در عين حال از همان زمان نسبت به زندگي خصوصي راوي سخن، قضاوتي يافتم كه در گذر زمان با ديدن و شنيدن سخاني ديگرع بيش از پيش تصديق مي شد. از همان سخن به ميزان مودت و انس آيت الله صانعي با همسرش و ارزش خانواده و زن در زندگي او واقف شدم. اين پيوند عميق بدون شك در ديدگاه هاي پسين آيت الله در ابواب فقهي مربوط به حقوق زنان تاثير گذار بود. آن آموزه اخلاقي نيز بي بهره از شخصيت همسر آيت الله نبود.

چون زن و شوهر آيينه شخصيت يكديگرند و تنزل شخصيت هر يك بر منزلت ديگري هم اثرگذار خواهد بود به گفته قران "نسائكم هن لباس لكم وانتم لباس لهن"(بقره187) زنان شما پوشش و محافظ شما و شما پوشش و محافظ آنان هستيد، لذا آن سوغات اخلاقي نكته ديگري را هم نشان مي داد و آن هم شخصيت اخلاقي و نافذ و متين همسر مرحوم شده آيت الله صانعي بود. رفتار مرحومه در خصوص همسايه گرامي اش و همدلي هايي كه با آنان داشت از همين شخصيت متين نشات مي گرفت. گرچه او زني سنتي و مذهبي از خانواده اي سنتي بود اما نشان از اقتدار زن و نفوذ او در خانواده هاي سنتي و استحكام خانواده گي مي داد كه نه مرهون حقوق وسياست و فمينيسم كه مرهون اخلاق است. فمينيسم گرچه با شروطي مي تواند مصلحت عام را تدارك كند اما اقتدار برخاسته از روابط انساني و اخلاقي در خانواده اي سنتي كه خبري از اين غوغا ها نيز نداشته اند نشان مي دهد بيش از فمينيسم نيازمند تقويت و ارتقاي اخلاق هستيم. فقه و حقوق متعلق به سپهر عمومي اند و اخلاق متعلق به سپهر خصوصي اما بدون اخلاق و تدارك آن در سپهر خصوصي و فردي، فقه و حقوق در سپهر عمومي برندگي و گره گشايي درخوري نخواهند داشت. آنها بعد از اخلاق و اخلاق مقدم بر آنها است.براي نيل به جامعه مطلوب بايد از اخلاق آغازيد نه از فقه و حقوق و ما اكنون بيش از هر چيز نيازمند انقلابي اخلاقي در سپهر خصوصي و عمومي هستيم. آهنگر نفس خويش شويم و در كوره رياضت اش اندازيم.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org