Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: بانوي ديگري كه راحت شد!

بانوي ديگري كه راحت شد!

مجتبي لطفي‌

خبر كوتاه و شوك آور بود: " بانوي كرامت و محبت، همسرآيت الله العظمي صانعي از دنيا رفت"!

اين خبر برايم تداعي كننده خبري بود كه در مرخصي از زندان اولين روزهاي بهار 89 از طريق پيامك رسيد: " بانوي صبر واستقامت، بانو رباني همسرآيت الله العظمي منتظري از دنيا رفت"! وقتي سراسيمه به قم رسيدم اگرچه سعيد منتظري هنوز اشك در چشمانش حلقه زده بود ولي لباس سياه برتن نداشت اولين جمله اي كه درجواب تسلاي خاطر، به من گفت اين بود: " مادرم راحت شد"!

امروز هم وقتي سير زندگي بانو شفيعي را مرور مي كنم مي بينم او هم راحت شد. به راستي چرا بايد كار به جايي برسد كه رفتن چنين بانواني از اين دنياي خاكي را، راحتي براي آنها حساب كرده و با همين جمله خود را تسلي دهيم.

دروصف بانو شفيعي گفته اند: " بانوي كرامت و محبت " وچه وصف زيبا و به جايي! احمد منتظري فرزند مرحوم آيت الله منتظري بر كرامت، شجاعت و محبت او به مردم شهادت مي دهد و صبر و مقاومت او در برابر فشارها و ظلم ها را جزو صفاتي مي داند كه طي 30 سال همسايگي با آن مرحومه عجين بود.

بانو شفيعي درحالي همسريكي از مراجع آينده شيعه شد كه در خانواده اي به دنيا آمده و پرورش يافته بود كه وضعيت مالي مناسبي نسبت به امكانات مالي شيخ يوسف داشت اما تقدير براين بود كه همراه و هميار دوران عسرت و نداري اين طلبه برخاسته از نيك آباد اصفهان باشد. كيست كه نداند زندگي اوليه نوع طلاب با تلاش، كوشش و فداكاري همسران ايثارگر آنان پا مي گيرد.

بانو شفيعي به همراه همسر، روزگاري در قم در يك اتاق مستأجر بود و شيخ يوسف در عسرت پرداخت اجاره منزل؛ براي همين همسرش تا پاسي از شب گيوه مي بافت تا پس از فروش، 45 تومان اجاره ي اول ماه به صاحب خانه پرداخت شود. وقتي هم كه پدرش از دنيا رفت به جاي اينكه ارثيه كه به او رسيده بود را به مصرف زندگي خود رساند بخشي از ارثيه را صرف ساختن حسينيه اي در نيك آباد كرد. بدون اينكه به فكر خود و فراهم كردن امكانات بيشتري براي زندگي اش باشد آنچه داشت، صرف كمك به فقرا، نيازمندان و به ويژه تهيه جهيزيه براي دختران دم بخت مي كرد.زمان كوتاهي كه همسرش دادستان كل كشور بود و پاسداراني به محافظت ايشان مأمور بودند. حاج خانم در اكثر مواقع خود براي ايشان غذا مي پخت و آنها را سرسفره خويش مهمان مي كرد. ساده زيستي و تواضعش زبان زد عام و خاص بود.

غم خوار ديگران بود و از ظلم وستمي كه بر ديگران مي رفت بر خود مي لرزيد. روزي كه به كربلاي امام حسين (عليه السلام) مشرف شد مصادف با ادامه حصر آيت الله العظمي منتظري بود و در آن مكان مقدس قطعه ي طلايي از خود، نذر حرم مي كند تا از ايشان رفع حصر شود.

روز ديگري كه آقاي كروبي مهمان آيت الله العظمي صانعي بود و همزمان خانه و دفتر مرحوم آيت الله العظمي منتظري و آيت الله العظمي صانعي تحت محاصره و تهاجم بود بارها آقاي كروبي قصد خروج از منزل را دارد -كه نكند به بهانه حضور او لطمه اي بر بيت آيت الله صانعي وارد شود-، ولي اين بانوي شجاع مانع مي شود و مي گويد: " ما رسم نداريم مهمانمان را در ميان اين مهاجمان تنها بگذاريم". وبي شك فشارهاي ناشي از آن هجوم فيزيكي و ديگر هجوم هاي فرافيزيكي بر همسر مجاهدش، بر او اثر مضاعف مي گذاشت و در اين دو سال آخر عمر روز به روز تحليل مي رفت.

عشق و محبت زايد الوصف اين بانوي مهرباني به شوهر و فرزندانش باعث آن مي شود كه آنها در غم فراغش بسوزند و خود را تسلي دهند كه: " او هم از بيماريها راحت شد و هم آنچه ناباورانه در اين زمانه پر غوغا مي ديد"!

و در پايان!

نمي دانم براي استاد و فرزندانش چه بنويسم كه مصيبت خويش را با مصيبت مولايشان علي (عليه السلام) گره زنند جز اين درد دل هاي جانسوز از علي (عليه السلام) كه پس از دفن شبانه و غريبانه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) زانوهايش بي قوت شد، نشست

و درحالي كه روبه قبر پيامبر(ص) كرد گفت:

" السلام عليك يا رسول الله! سلام از من بر تو باد و از جانب دختر و نور ديده ات. "

و اينك او در ميان خاك در جوارت آرميده است. يا رسول الله! با رفتن فاطمه از صبر و قوت من كاسته شد

وليكن اين مصيبت در برابر مصيبت مفارقت تو چيزي نيست.

يا رسول الله! چه زود جدايي افتاد ميان ما! و از ظلم و ستمي كه بر ما رفت بر خدا شكايت مي كنم.

يا رسول الله زين پس از احوال فاطمه بپرس كه چه غمهاي انباشته اي در سينه دارد".

سلام الله عليك يا بنت رسول الله

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org