Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کلام ماندگار
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: تقدير معيشت روزيخواران
تقدير معيشت روزيخواران رزق، گاهى به معناى بخشش مستمرى و همواره است; خواه بخشش مادّى و دنيايى باشد ]از قبيل مال و جاه و مقام[، خواه معنوى و اخروى باشد; ]از قبيل علم و ايمان و تقوا[، و گاهى نيز به معناى بهره، سهم، قسمت و روزى است

وَ جَعَلَ لِكُلِّ روُح مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مُقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لايَنْقُصُ مَنْ زادَهُ ناقِصٌ، وَ لايَزيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائدٌ.[1] و به هر زنده جانى، به فراخورِ نياز زندگى، از روزىِ قسمت شده خويش، توشه اى بر نهاد، ]به گونه اى كه[ بر هر كس، فراخى و فزونى بخشيد، كاهنده اى را ياراى كاستن از آن، و از هر كس كه بكاست، افزاينده اى را قدرت افزودنِ بر آن، نيست.

روح: نام براى نَفَس است كه مايه زندگى و جنبش موجود زنده است.

جان: اصل و گوهر موجود زنده، حقيقت ناشناخته.

هجويرى مى گويد: در هستى روح، شكّى نيست; ليكن در چگونگى آن اختلاف است و «قُلِ الرّوُحُ مِنْ اَمْرِ رَبّى» اشارت به همين معناست.

قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً.[2] و تو را از روح مى پرسند. بگو: روح، از فرمانِ پروردگار من است، و شما را از دانش، جز اندكى نداده اند.

در اينجا مراد از روح، همان است كه آدمى به او زنده است و قوام حيات آدمى به آن است، و از ديرباز، ميان ملل جهان، درباره اينكه حقيقت روح چيست و از چه مبدأ و منشئى است، بحث و گفتگو بوده است. اين بحث در بين قوم يهود و بويژه يهوديانى است كه با فلاسفه يونان در تماس بوده و از عقايد آنان و اختلافاتشان درباره روح آگاه بوده اند.

قُوت: معاش، خوراك، خوردنى، آذوقه، توشه، جيره.

قُوتِ لايَمُوتْ: غذايى كه فقط براى ادامه زندگى كفايت مى كند. غذاى بخور و نمير.

رِزق: درآمد، عايدى، روزى، معيشت.

راغب مى گويد: اَلرِّزْقُ يُقالُ لِلْعُطاء الْجارى تارَةً دُنَيويّاً كانَ اَمْ اُخْرَويّاً، وَ لِلنَّصِيبِ تارَةً.[3] «رزق، گاهى به معناى بخشش مستمرى و همواره است; خواه بخشش مادّى و دنيايى باشد ]از قبيل مال و جاه و مقام[، خواه معنوى و اخروى باشد; ]از قبيل علم و ايمان و تقوا[، و گاهى نيز به معناى بهره، سهم، قسمت و روزى است.

رزق، هر نوع بهره معنوى و مادى حلال است، بويژه آنجا كه به خداوند يا كارگزاران او در عالم نسبت داده مى شود:

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيِّبَاتِ.[4] و هر آينه، فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و در خشكى و دريا ]بر مَركبها و كشتى [بر نشانديم، و از چيزهاى پاكيزه روزى شان داديم.

سخن امام(ع) در اين نيايش، كه فرمود: «وَ جَعَلَ لِكُلِّ روُح مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مُقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ...»، بر گرفته از پاره اى از آيات الهى است كه به «تفاوت» مراتب و تفارق سطح منزلت آدميان در قلمروِ زندگى اين جهانى اشاره دارند; زيرا از نظر آموزه هاى دينى، همچنان كه در نظام تكوينى جهان، تفاوت، يك حقيقت است و اساساً رازِ زيبايى و دلبردگى و تنوّع و تكامل جهان همين تفاوتهاست، در قلمروِ زندگى اين جهانى انسانها نيز تفاوت، امرى مشهود و انكارناپذير است:

وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيَهامَعَايِشَ وَمَنْ لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ. وَإِنْ مِّنْ شَيْء إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَر مَعْلُوم.[5] و در آن (زمين) براى شما و آنها كه شما روزى دهنده آنها نيستيد (پرندگان و حيوانات وحشى)، اسباب زندگى و روزى قرار داديم; و هيچ چيزى نيست، مگر آنكه گنجينه هاى آن نزد ماست، و آن را جز به اندازه معلوم، فرو نمى فرستيم.

وَقَالُوا لَوْلاَ نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُل مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيم. أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجَات لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.[6] و ]كفّار مكه[ گفتند: چرا اين قرآن بر مردى بزرگ (از جهت مال و جاه) از اين دو شهر (مكّه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟ آيا آنها رحمت پروردگار تو را بخش مى كنند؟ ماييم كه ميان آنان مايه گذرانشان را در زندگى دنيا، بخش كرده ايم، و پايه هاى برخى را بر برخى، برتر داشته ايم تا برخى، برخى ديگر را به خدمت گيرند; و بخشايش پروردگار تو از آنچه گرد مى آورند، بهتر است.

در اينجا لازم است به چند نكته مهم توجّه كنيم:

نخست اينكه در اين جهان، روزيخواران، بيش از آنچه كه خداىِ رازق تقدير كرده است، بهره اى ندارند; و در مورد برخوردارى هاى ويژه اى كه برخى با كوشش و زيركى نصيب خود مى كنند، بايد گفت كه همان كوشش ها و زيركى ها نيز خود، بخشى از رزق مقدّر الهى است.

دوم اينكه خداى رازق در مقام مديرّيت و تقدير معيشت بهره و قسمتِ روزيخواران را خود، عهده دار است:

وَمَا مِنْ دَابَّة فِي الاَْرْضِ إِلاَّ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَاب مُبِين.[7] و هيچ جنبنده اى در زمين نيست، مگر آنكه روزى او بر خداست و آنها را كه در قرارگاه خويش اند (چون ماهى در دريا) و آنها را كه در جايگاه موقّت اند (چون پرنده در فضا و جنين در رَحِم)، همه را مى داند. همه در كتابى روشن (لوح محفوظ) هست.

در جاى ديگر فرمود: مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْق وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ. إِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ. از آنان (پريان و آدميان) روزى اى نمى خواهم كه مرا طعام دهند; زيرا خدا روزى دهنده و توانمند است.[8]

امّا عهده دارى و تضمين خداوند، راهِ كوشش و تلاش و به كارگيرى زيركى و هوشمندى را، براى به دست آوردن روزى بيشتر يا تغيير و دگرگونى وضع موجود، به روى آدميان نبسته است; چرا كه عقل و اراده و همه توانايى ها و طرح ريزى ها براى دست يابى به روزى بيشتر و دگرگون ساختن وضع موجود، همه و همه، جلوه هاى رزّاقيت خداوند و تحقق «ما مِنْ دابَّة فِى الاَْرْضِ اِلاّ عَلى اَللهِ رِزْقُها» به حساب مى آيد.

امام حسن عسكرى(ع) فرمود: لايَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونُ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.[9] روزى ضمانت شده، تو را از كار واجبت باز ندارد.

و به گفته سعدى: رزق، هر چند بى گمان برسد***شرطِ عقل است، جُستن از درها

گر چه كس بى اَجَل نخواهد مُرد***تو مرو در دهانِ اژدرها.[10]

سوم اينكه آن سهم و قسمتى را «رزق» مى گويند كه از راه حلال و مشروع به دست آيد; چرا كه خداى تعالى، رزق را به خود و كارگزارانِ خود نسبت داده است: «رَزَقْناهُمْ» و «اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ». بر اين اساس، آنچه از راه حرام به دست آيد، رزق الهى نيست.

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً.[11] همانا كسانى كه مالهاى يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه در شكمهاشان آتشى فرو مى خورند، و زودا كه به آتش افروخته دوزخ در آيند.

پيامبر اكرم مى فرمايد: يا اَيُّهَا النّاسُ اِنَّه قَدْ نَفَثَ فى رُوعى رُوُح الْقُدُسِ اَنّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتّى تَسْتَو فِى رِزقَها وَ اِنْ اَبْطَأَ عَلَيْها، فَاتَّقُو اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّـ وَ اَجْمِلُوا فى الطَّلَبْ وَ لايَحْمِلَنَّكُمْ اِستِبْطاءُ شَىء مِمّا عِنْدَ اللهِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ اَنْ تُصيبُوهُ بِمَعْصِيةِ اللهِ.[12]اى مردم! روح القُدسُ در جان من ]اين حقيقت را [دميد كه هيچ كس تا همه رزق خود را در اين جهان دريافت نكند، نمى ميرد، اگر چه دير بدان دست يابد. پس، از خدا پروا كنيد و در جستجوى رزق، راهِ نيكو را برگزينيد و اگر رزقتان دير رسيد، مبادا از طريقِ معصيت به تحصيل آن اقدام كنيد.

چهارم اينكه رزق، نعمت عامّى است كه روزى هاى مادّى و معنوى، هر دو را شامل مى شود.

پيامبر(ص) در پاسخ كافران مكّه كه پرسيده بودند: چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از اين دو شهرِ مكّه و طائف نازل نشده است؟ فرمود: پيامبرى، رحمت الهى است و قسمت كننده آن، خداوند است، يعنى پيامبرى كه رحمت الهى است، از رزقهاى معنوى است و نصيب هر كس نمى شود.

يكى از مصداقهاى رزق در «مِمّا رزَقْناهُم يُنفِقُون»[13] از آنچه روزى شان كرده ايم، انفاق مى كنند، «علم» است و از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود:

وَ مِمّا عَلَّمناهُمْ يَبُثُّونَ.[14] آنچه به آنان آموختيم، گسترش مى دهند (به ديگران مى آموزند).

خداوند متعال در قرآن مى فرمايد: فَلْيَنظُرِ الاِْنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ.[15] پس آدمى بايد به خوراك خود بنگرد تا عبرت گيرد.

از امام محمّد باقر(ع) درباره «طعام» در اين آيه پرسيدند، فرمود: عِلْمُهُ الّذى يَأخُذُ عَمَّنْ يَأخُذُهُ.[16] پس آدمى بايد به دانش خود بنگرد كه آن را از چه كسى دريافت مى كند.

مرحوم فيض در توضيح سخن امام(ع) مى گويد: همچنان كه واژه «انسان»، شاملِ بدن و روح آدمى هر دو مى شود، طعام نيز شامل خوراك جسمى و روحى اوست. پس دقّتى كه درباره خوراك جسمى اش مى كند; در خوراك روحى اش نيز بايد انجام دهد. بايد بداند از چه كسانى دانش خود را دريافت مى كند، همچنان كه خوراك جسمى اش منشأ آسمانى دارد: «ما آب را فرو ريختيم، فرو ريختنى، و زمين را بشكافتيم، شكافتنى، و در آن دانه را رويانيديم. و...» خوراك روحى اش نيز بايد منشأ آسمانى و الهى داشته باشد، چرا كه خداوند، باران «وحى» را بر سرزمين نبوّت و جايگاهِ درخت رسالت و سرچشمه حكمت، فرو فرستاد و بذرهاى حقايق را بارور كرد و ميوه هاى معارف را باليد تا اينكه جانهاى شايسته تربيت و بالندگى، از حكمت و دانايى سرشار شود. پس اينكه فرمود: «بايد به خوراك علمى خويش بنگرد»; يعنى آن را از اهل بيت پيامبر خدا كه جانشان فرودگاه وحى الهى و چشمه هاى جوشان حكمت است و دانش خود را از خداى سبحان دريافت داشته اند ـ بياموزد تا خوراكِ درخورِ جانش را تأمين كند.[17]

راويان از ابراهيم صُولى روايت كرده اند كه گفت: روزى در خدمت حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) بوديم. فرمود:

در اين دنيا، نعمتى كه به واقع، نعمت باشد; يعنى درقياس با نعمتهاى جاويد آخرت، وجود ندارد. يكى از فقيهان اهل سنّت كه به مجلس امام حاضر مى شد و در آن روز نيز حضور داشت، گفت: «خداوند ـ عزّوجّل ـ در قرآن مى فرمايد: «ثُمَّ لَتُسَئلُنَّ يَوْمَئذ عَنِ النَّعيم».[18] آن گاه، آن روز، شما را از نعمتها بپرسند و اين نعمت در دنيا، آب خنك است. امام رضا(ع) بر سر آن فقيه فرياد كشيده، فرمود: شما، قرآن را اين گونه تفسير كرديد! شما، اين نعمت را به چند بخش تقسيم نموديد.

گروهى گفتند: آبِ خُنَك است. گروهى گفتند: خوراك خوب است. گروهى گفتند: خوابِ خوش است. همانا پدرم نقل مى كرد كه روزى اين تفسيرها درباره آيه نزد پدرش امام جعفر صادق(ع) نقل شد. آن امام بر سرِ خشم آمد و فرمود: خداى ـ عزّوجّل ـ از اين نعمتها كه در دنيا به مردمان عنايت فرموده است سؤال نخواهد كرد و منّتى براى آنها بر كسى نخواهد گذاشت. منّت گذاشتن براى نعمت و عطا، از مخلوق هم قبيح است تا چه رسد به خالق.

آن نعمت ]كه در قرآن آمده[ دوستى اهل بيت پيامبر(ص) است. خداى ـ عزّوجلّ ـ در روز قيامت، پس از سؤال از «توحيد» و «نبوّت»، از آن ]ولايت و وصايت[ خواهد پرسيد; زيرا هر كس در طريق ولايت قرار گيرد و به آن وفادار بماند، اهل بهشت جاويد خواهد بود.[19]

ماحصل اين نكته اين است كه رزق، در آموزه هاى دينى ما، قلمرو وسيعى دارد و شامل روزى هاى مادّى و جسمى; مانند آب و غذا و ديگر نيازهاى زندگى و روزى هاى معنوى; مانند دانش و حكمت، نبوّت، امامت و عشق ورزى به اولياى بزرگ خداوند و باورهاى اعتقادى و ايمانى و عقل و خردمندى، مى شود.

--------------------------------------------------------------------------------
[1]. وَ جَعَلَ لِكُلٍّ مِنْهُمْ قِتَيةً مَقْسُومَةً مِنْ رزقِهِ. لايَنْقُصُ مَنْ زادَهُ مِنْهُم ناقِصٌ «وَ جَعَلَ لِكُلّ ذى روُح» نيز آمده است (رياض السالكين، ج 1، ص 276).
[2]. اسراء، آيه 85.
[3]. مفردات، ص 351.
[4]. اسراء، آيه 70.
[5]. حجر، آيه 20ـ21.
[6]. زخرف، آيه 31ـ32.
[7]. هود، آيه 6.
[8]. ذاريات، آيه 57 ـ 58.
[9]. تحف العقول، ص 489.
[10]. گلستان، ص 122.
[11]. نساء، آيه 10.
[12]. الكافى، ج 5، ص 81.
[13]. بقره، آيه 3.
[14]. الميزان، ج 1، ص 50.
[15]. عبس، آيه 24.
[16]. الصافى، ص 557.
[17]. همان.
[18]. تكاثر، آيه 8.
[19]. سفينة البحار، ج 2، ص 599، (چاپ قديم).

تاریخ: 1391/5/13




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org