«فقه زمان و مكان و موانع پيش رو»
درس متفرقه مجموعه درس های ماه مبارک رمضان سال 1432 درس 8 تاریخ: 1390/6/19 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاۀ و السلام علی رسول الله ابی القاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. قال الله العظیم فی کتابه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم: «یرِیدُ اللهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ» خداوند اراده آسانی دارد وسختي را اراده نكره است. يكي از آساني هايی كه خداوند براي ما قرار داده ، همين اجتهاد در دين است كه ما بتوانيم بنابر فهم خود و در زمان خود نيازهاي خود را از اسلام استفاده كنيم. اما اين راه بسيار دشواري است و اصحاب اين راه مصائب و مشكلات زيادي را متحمل شده اند. موانع و مشكلات اجتهاد براساس زمان و مكان توسط فقهاي عظيم الشان (رحمه الله عليهم) جهاد بزرگي بود كه آن بزرگواران متحمل شدند، زيرا اين اجتهاد ها با هجمه و جو سازي هاي عجيب و غريبي روبرو بود. اجتهاد جواهري كه بر اساس زمان و مكان است، عمل بسيار مشكل وطاقت فرسایی بود. آن دسته از فقها كه متعهد به قواعد اجتهادند و اجتهاد را به روز عمل كردند و می كنند و فتاواي اجتهادي دارند، و در پي اين هستند كه از كتاب و سنت و قواعد فقهي وعنصر زمان و مكان بهره بگيرند همواره مورد هجمه متحجرین و دشمنان آگاهی قرار داشتند. مرحوم آيت الله بروجردی(قدس سره) در باره نجاست اهل كتاب مباحثي دارد، روايات نجاست اهل کتاب روایات متعارض است، آیا اهل کتاب نجسند یا خير؟، البته راجع به غیر اهل کتاب اصلا روایت نداریم و فقط همان آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ» است. فقها درباره نجاست آنها متعرض بحث فقهی اش نشده اند، و برای نجاست یا عدم نجاستش استدلال نکرده اند، چون در روایات مورد تعرض نبوده، سرش هم این است که مسلمانان با آنها ارتباط نداشتند. ولی مسلمانان با اهل کتاب رو به رو بودند مخصوصا در مدینه و سایر شهرها با هم زندگي مي كردند. محتوای روایات مختلف است. آیا اهل كتاب پاکند یا نجس؟ روايات اهل کتاب به نحوي با هم تعارض دارند، و منقول است كه شفاها و عملاً هم، آقای بروجردی آن را قبول کرده بود، در روايات دو نظر شكل گرفته است، روایاتی که اهل کتاب را پاک مي داند، مربوط به جایی است که برخورد با نجس بودن آنها دردسر دارد و آنهایی که میگوید نجسند مربوط به جایی است که برخورد با آنها مشکلی پدید نمیآورد، از آقای بروجردی نقل شده است که دانشجویانی که به خارج از كشور میرفتند میپرسیدند ما در خارج از كشور با اهل كتاب روبرو میشویم و با آنها رابطه مستقيم داريم، مباشرت داریم، مرتب نمیشود دستهایمان را آب بکشیم یا جایی نشسته ایم با دوستان دانشجویمان غذا میخوریم و غذاها هم غیرگوشتی است، نگاه کنیم ببینیم آن ظرفی که خورده است بگوییم نجس است، اگر آنها را اهل نجاست بدانیم مشکلات فراواني به وجود میآورد. منقول است، مرحوم آقای بروجردی میفرموده است که وقتی میروید خارج، آن جا خیلی لزوم ندارد این مسئله را مراعات کنید. سرش این بوده که از باب نفی حرج میخواسته بگوید اینها محکوم به نجاست نیستند. همان جمع بین روایاتی که حاج آقا رضا در«مصباح الفقاهه» در کتاب الطهاره اش دارد همان جا را هم آقای بروجردی تقریبا میپذیرفت منتهی آقای بروجردی(قدس سره) جرأت نمیکرد صریح فتوا بدهد و دیدید که امام امت سلام الله علیه دو جا که فتوا داد چه بلایی که بر سرش نیاوردند، و این از الطاف خداوند است که ما توانسته ایم یک مقدار نظریات را بگوییم این ولو قابل اشکال باشد و به آن اشکال کنند و جواب هم داده شودخوب است و اصلا مهم این است که بحث پخته بشود اما توانسته ایم بگوییم مخالفتها هم شده اما به خواست خداوند «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً» همه اش هدر رفته است و امروز دیگر کم کم دارد جا باز میکند. راجع به دیه میخواستند بگویند دیه زن و مرد مساوی است چون آن همه نسبت به قائلین به «تساوی ديه» مثل بنده حرف زده بودند، و گفته بودند خلاف نص قرآن است، مجبور شدند بیایند بگویند بیمه ها باید دیه زن و مرد را مساوی پرداخت کنند سؤال این است اگر تساوی دیه خلاف نص قرآن و بدعت است چرا شما خلاف نص قرآن بخشنامه داده اید . فضا سازي ها عده ای عادت كرده اند با هرچيز جديد به مقابله برخيزند و با جو سازي ها و فضا سازي ها جلوی نظر و راي را بگيرند. میبینیم که آقای بروجردی جرأت نمي كرد تا فتاواي نو واجتهاديش را ابراز كند، شرائط، شرائط سختی بوده، امروز هم شرائط، شرائط سختی است، متنهی چون آگاهی ها و پرسشها زیاد شده ، دیگر نمیشود بدون دلیل و منطق با هر نظر و رأیی مخالفت کرد. دسته اي از كساني كه عليه فتاواي جديد و آراي نو حرف مي زنند، نیامده اند که روی آنها بحث و تحلیل کنند و اشکال نمایند، اشکال اصلا مسئله نيست كسي با نقد و اشكال كاري ندارد بلکه این دسته افراد با جنجال و سوء استفاده از عقائد مذهبی مردم و مغالطه به مقابله با آراء و نظریات نو و جدید می پردازند یکی دیگر از روش های این گروه ایجاد وعده های صوری و به قول معروف زرگری است که همراه با عوام فریبی است چون توده مردم متوجه این فریب ها نمی شوند می خواهند با فريب افكار عمومي جلوی رأی و اجتهاد را بگیرند. در زمان بنی العباس در مقابل غصب حق ائمه و براي جلوگیری از هدایت مردم مباحث انحرافي طرح و عده اي عوام را سرگرم اين مباحث كرده تا از واقعيات جامعه دور سازند. در اين جوسازي و جنگ زرگري امام موسی بن جعفر(سلام الله علیه) زنداني و مسموم مي شود، امام صادق(سلام الله علیه) حق سخن گفتن نداشته. در پس اين مقدس مابي ها قدرت ها پنهان مي شوند تا بوسيله مقدسات عده اي را سرگرم كنند و پشت سرهم غوغا درست مي كنند تا حقيقت ذبح شود. بحث داغي که سه طلاق در یک جمله آیا طلاق است یا خیر؟ قرآن کلام حادث است یا کلام غیرحادث است؟ کلام نفسی است يا غير نفسي؟ اين مباحث به چه درد من میخورد که اینها را بدانم؟ دستگاه تبليغاتي بنی العباس اين مباحث را راه انداخته بود؛ قرآن کلام حادث است یا قدیم ؟ اینها چه دردی از جامعه را دوا میکند، كدام مشكل اقتصادي جامعه در پرتو اين مباحث و جنگ هاي زرگري حل مي شود؟ برای اینکه ذهن مردم را از جنایتهایشان منصرف سازند، اين دعواها و مقدس مابي ها را علم مي كنند، تا كسي سوال نكند و حتي به ذهنش هم نرسد که چرا موسی بن جعفر(سلام الله علیه) در زندان است. چرا مسموم شده است، چرا از تمام حقوق محروم است، نگویند چرا باقر العلوم و امام صادق(سلام الله علیه) حق سخن گفتن ندارند؟ نپرسند چرا ابی عبد الله حق حرف و اعتراض ندارد. براي اينكه در اهدافشان موفق شوند آمده اند یک بحثهای متفرقه راه انداخته اند تا اذهان و افكار عمومي را از مسائل اصلي منحرف سازند. در جامعه امروز خودمان هم زياد ديده مي شود يكباره با هجم تبلیغاتی عظيمي فرياد بلند مي كنند و هر اتفاق و پدیده داخلی را به پای دشمن خارجی می گذارند. فشار بر انديشمندان براي اينكه جلو افكار و افتاي نو را بگيرند با روش هاي مختلف انديشمندان را تحت فشار قرار مي دهند تا آنها را مرهوب سازند و به هر نحوي جلوی نو انديشي را بگيرند. اين مسئله مربوط به زمان ما نيست و در طول تاریخ بسيار فراوان است. مرحوم آیت الله احمدی میانجی نقل میکرد در مکه، مردی بر ابی عبدالله سلام الله علیه و ابن عباس وارد شد.( اين دو كنار هم نشسته بودند.) مرد ظاهراً سوالی راجع به حج کرد، ابی عبدالله (سلام الله علیه) خواست جواب بدهد به عنوان این که بیان احکام بر آنها واجب و لازم است، اما آن مرد با کمال پررویی برگشت، گفت: از شما که نپرسیدم، ابن عباس گفت: این پسر زهرا است؛ وحی در خانه اینها بوده، گفت باشد، من از ايشان نپرسیدم، من از ابن عباس پرسیدم. بعد ابن عباس مجبور شد جوابش را داد. این کار را میکنند تا مردم یادشان برود، یادتان باشد جباران در طول تاریخ دعوای سرگرم كننده ايجاد می كنند. یک وقت هم در مباحثه عرض کردم هر دعوایی که به «امنیت»انسان به «روزی» انسان به «سعادت» انسان کاری نداشته باشد آن دعوا زرگری, انحرافي و استحماري است حالا قرآن کلام حادث است یا نه؟ نفسی است یا غیر نفسی؟ به من چه؟ این نان و آب برای مردم میشود؟ هرچه میخواهد باشد. فلان مذهب درست است یا نه؟ این که معظلات و مشکلات مسلمانان را برطرف نمی کنند چون آنها بدنبال اصلاح مسئله نيستند مي خواهند بدين وسيله مردم را سرگرم كنند. مرحوم آقای بروجردی خيلي جرأت نمیکرد چون بر آن مرحوم فشار ها بسيار زياد بود.اما الان، دنیا دنیای ارتباطات است مثل گذشته نيست. آقای واعظ زاده خراسانی که جزء اصحاب جمع آوري جامع الاحاديث شيعه از سوي ايت الله بروجردي شده بود، نقل میکند كه آقای بروجردی به ما فرمود راه ایجاد «وحدت بین مسلمین» این نیست که به تاریخ گذشته نگاه کنیم و به هم دیگر بد بگوییم، نه، بیایید قوانینی را که مذاهب دارند با قوانینی که ما داریم کنار هم بگذارید یک «فقه تطبیقی» درست كنید. یک حقوق تطبیقی بوجود آوريد و در اختيار جامعه قرار دهيد. ما این را میگوییم، برادران مسلمان اهل سنت ما این را میگویند، جامعه خودش قضاوت کند؛ کداممان بر حق میگوییم و کدام بر حق نيست؟ در نتیجه مردم آگاه میشوند و به طرف حق میآیند، و لذا آقاي بروجردي دنبال این کار بود، دستور داد اگر می خواهید، جامع احادیث شیعه بنویسید، روایتهای كتب اهل سنت را در كنار روايت هاي شيعه بنویسید. بنا شد روايت مشترک را هم بیاورند، آیات قرآن را هم اضافه كنند تا يك مجموعه از احاديث شيعه و اهل سنت منتشر كنند و در اختيار جامعه قرار دهند. برنامه اين بودكه مثلا در باب وضو روایتهای شیعه و روایات اهل سنت را با هم بنویسند، در باب غسل نیز همین طور، تا آخر فقه این کار انجام گیرد. آقای واعظ زاده میفرماید که یک روز دیدیم آقازاده بزرگ آقای بروجردی ، آمد و فرمود آقا گفته است که از این به بعد دیگر روایتهای اهل سنت را ننویسید. آنهایی را هم که نوشته اید بردارید. ما کتاب الطهاره را نوشته بودیم. از اين خبر بهتمان زد، چهار پنج ماه زحمت کشیده ایم نوشته ایم و روایتهایش را جمع و تدوين كرده بوديم، حالا آن را هم برداریم؟ آنها هم نباشد؟ از آقازاده پرسیدم علت آن را، فرمود آمده اند به آقای بروجردی حمله کرده اند، كه تو میخواهی مذهب اهل سنت را ترویج کنی، تو در حوزه شیعه میخواهی مذهب سنیها را ترویج کنی تو با سهم مبارک امام زمان(سلام الله علیه) میخواهی مذهب سنیها را ترویج کنی. آقازاده گفت: پدرم برای جلوگیری از این اتهام و جوسازي ها اين تصميم را گرفته اند، چون انسان باید آبروی خودش را حفظ کند. آقاي واعظ زاده مي گفت: ما روايت هاي اهل سنت را حذف کردیم چنين فضاي سختي بوجود آورده بودند كه همه را تسليم فشار كنند. آقای بروجردی آن فتوای آسان را شفاها داد اما ، جرأت نمیکرد بگوید،«اهل كتاب نجس نيستند» یا مرحوم امام که دو مسئله مطابق با موازین پاسخ داد چه حملهها که به امام نشد حتی گفتند در یک نامه ای که به امام نوشته شده بود نویسنده نامه آن قدر عصبانی بود که روایت را برای امام هم ترجمه کرده بود!!! مرحوم آيت الله مطهري در جزوه مشكلات سازمان روحانيت اين مسئله را بررسي کرده و به مواردی اشاره فرموده اند از آن جمله اینکه: مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائرى یزدى (اعلى اللّه مقامه) مؤسس حوزه ی علمیه قم، به فكر افتادند یك عده از طلاب را به زبان خارجى و بعضى علوم مقدماتى مجهز كنند تا بتوانند در محیطهاى تحصیل كرده، در كشورهاى خارج اسلام را تبلیغ نمایند. وقتى كه این خبر منتشر شد، گروهى از عوام و شبه عوام اولتیماتوم دادند كه این پولى كه مردم به عنوان سهم امام مى دهند براى این نیست كه طلاب زبان كفّار را یاد بگیرند، اگر این وضع ادامه پیدا كند ما چنین و چنان خواهیم كرد! ! آن مرحوم هم دید كه ادامه ی این كار موجب انحلال حوزه ی علمیه و خراب شدن اساس كار است، از منظور عالى خود موقتاً صرف نظر كرد. مورد دیگر اینکه ایشان ذکر می کنند که در زمان زعامت و ریاست مرحوم آیت الله آقاسید ابوالحسن اصفهانى (اعلى الله مقامه) عده ی معتنابهى از علما و فضلاى مبرّز نجف كه در زمان حاضر بعضى از آنها مرجع تقلیدند جلسه كردند و پس از تبادل نظر اتفاق كردند كه در برنامه ی دروس طلاب تجدید نظرى نمایند و احتیاجات روز مسلمین را در نظر بگیرند، مخصوصاً مسائلى را كه جزء اصول عقاید مسلمین است جزء برنامه ی درسى طلاب قرار دهند و خلاصه حوزه ی نجف را از انحصار فقاهت و رساله ی عملیه نویسى خارج كنند. جریان به اطلاع معظمٌ له رسید. معظمٌ له كه قبلاً درس خود را از جریانى كه براى مرحوم آیت اللّه حائرى پیش آمده بود و از نظایر آن یاد گرفته بودند، پیغام دادند كه تا من زنده هستم كسى حق ندارد به تركیب این حوزه دست بزند و اضافه كردند سهم امام كه به طلاب داده مى شود فقط براى فقه و اصول است نه چیز دیگر. بدیهى است كه عمل ایشان درس آموزنده اى بود براى آن آقایان كه زعماى فعلى حوزه ی نجف هستند. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج24، ص: 501) اين مصائب و مقدس مابي ها سد بزرگي در راه بيان حقايق دين در طول تاريخ بوده و هست. اسلام دین آسانی است «یرِیدُ اللهُ بِکمُ الْیسْرَ» مقدس اردبیلی در شرح ارشاد «مجمع الفوائد و البرهان»، یکی از وجوهی را که خیلی به آن تمسک میکند آسانی در دین است معتقد است نه تنها مشکل نيست، بلکه آسانی در دین سهولت و عدم حرج در دين است. ببینید چه وضعی ایجاد می کردند که یک فقیه متقی و بزرگوار را تحت فشار فضاي فريب و تزويرقرار مي دهند تا جرئت نكند خلاف باورهای آقایان چيزي را بگويد آنقدر جامعه و مردم را در جهل نگه می دارند و عوام فریبی می کنند که نمیگذارند حقائق اسلام آشکار شود. شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه آورده است: که مردان باید ناخنهایشان را بگیرند، اما زنان بگذارند تا بلند شود، زيرا برای زنان زينت است، برای زنان زینت بهتر مي باشد. شما اگر جرأت کردید این را در میان یک جمعیتی بگویید که بابا اسلام میگوید ناخنهای بلند برای زنان خوب است. در همین زمینه می بینید که برخی با استفاده از عقائد مذهبی مردم شروع به وسوسه می کنند، می گویند وضویش آن وقت چه طور است؟ این همان وسوسه ای است که جامعه مسلمانها را گرفتار میکنند، مردم را با مشكل روبرو مي كنند. پیغمبر با یک مختصر آب وضو میگرفته. بعد میبینید که فقهای ما(قدس الله ارواحهم)، در فقه به قاعده سهولت کمتر توجه کرده اند. بعد رسیده است به احتیاطات كه چه طور کار را مشکل کرده اند. یا در باب اینکه نمیدانم کدام طرف قبله است؟ گفته اند که چهارطرف نماز بخواند، یکی جنوب، یکی شمال، یکی غرب و یکی هم شرق در حالی که شیخ بهایی(قدس سره) در حبل المتین دارد که یکی کافی است بنده هم از نظر صناعت فقهی به این رسیده ام که یک طرف کافی است، خیلی از این مشکلات ما داریم که یک قدرتی میخواهد که هم قدرت استنباطش قوی باشد و هم آزاد اندیش باشد تا بتواند در مقابل جوسازی و فشارها و محدودیت ها مقاومت کند و از میدان بیرون نرود. جمع بندي اجتهاد گوهره ذاتي تشيع است. اگر اجتهاد را از شيعه بگیریم به خمودي و جمود دچار مي شود. خداوند اين عنايت را به ما كرده و همه ابزار اجتهاد و قواعد آن را در دست ما قرار داده است تا بدين وسيله از منابع غني اسلام استفاده کنیم و احکام اسلام را بر اساس منابع معتبر اجتهاد و بنابر روح زمان و مكان استخراج كنيم. متاسفانه عده اي با اين روش ميانه خوبي ندارند، يا از سر جهل است يا ابزار دست قدرت مندان واقع شده اند. كساني كه بر عليه اجتهاد پويا برآشفته مي شوند چند دسته هستند: 1- افراد بي اطلاع : اين عده بخاطر اينكه با روح بلند اسلام آشنايي ندارند، هرگونه چيز جديد را كه با باورهاي آنها سازگاري ندارد به مقابله بر مي خيزند، زيرا مباحث و اجتهاد جديد را خلاف اسلام و دين مي دانند و برخود وظيفه مي دانند كه به مقابله با آن برخيزند. 2- قدرت مندان: اجتهاد هاي نو راه ها و دنياي جديدي را براي اهل شرع باز مي كند. قدرتمندان كه منافع خود را در حفظ وضع موجود مي دانند تا به منافع بيشتري دست يابند با هر چیز جديد و يا هرچيزي كه منافع آنها را تهديد كند به مقابله می پردازند. با هر وسيله كه در دست دارند به مخالفت، سركوب و تخطئه بر مي خيزند. قدرتمندان كه از ابزار هاي مختلفي برخوردارند فضا را بر اجتهاد جديد مي بندند. تا منافع خود راحفظ كنند. 3- متحجرینی كه به زمان و مكان در فقه اعتقاد ندارند. برخی از بزرگواران تصور مي كنند، احكام اسلام متصلب است و از پويايي برخوردار نمي باشد، اين عده بدين خاطر بنابر وظيفه با هرگونه اجتهاد جديد به مخالفت بر مي خيزند. تلاش در راه آشكار سازي چهره تابناك اسلام كار بسيار دشواري است، گذشته از تلاش هاي مقدماتي كه انسان به درجه اجتهاد برسد، در مقام اجتهاد و ارايه اجتهادات هم دشواري هاي بسیاري وجود دارد. خدایا به تو پناه میبریم از معاصی و گناهانمان. خدایا به ما توفیق توبه حقیقی را بر ما عنايت فرما. خدایا به ما توفیق بده راه اسلام و ائمه اسلام و معصومین را ادامه بدهیم. خدایا ما را قدردان همه آنهایی که برای آشنایی ما با مذهب و دین زحمت کشیده اند و با جانشان، با مالشان، با آبرویشان و با عزتشان تلاش کرده اند قرار ده. خدایا همه آنها را مشمول رضوانت قرار بده. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
|