Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خاطره ای از مرحوم آیت الله العظمی اردبیلی (ره) به زبان آیت الله العظمی صانعی (مدظله )

خاطره ای از مرحوم آیت الله العظمی اردبیلی (ره) به زبان آیت الله العظمی صانعی (مدظله )

بسم الله الرحمن الرحيم

به پيشنهاد بعضي از آقايان از حوزه علميه قم تصميم گرفتم چند جمله ولو کوتاه درباره زندگي عالم بزرگوار، فقيه ژرفانديش، مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي (رحمة الله عليه) بيان نمايم، تا آنکه نسبت به خودم اداي بعضي از حقوقش خاصه بر حقير باشد و انشاءالله براي همگان درسي از زندگي کردن و اداي وظيفه اسلامي باشد. اينجانب گرچه بنايي بر بيان خاطرات از افراد نداشته و ندارم، اما نسبت به معظمله به خاطر الطافي از ايشان که شامل حقير شده چند جملهاي ولو کوتاه و مختصر که «ما لا يدرک کله لا يترک کله»، از زندگي پر بارش را بازگو مي کنم و ابعاد زندگياش گرچه زياد است، لکن اينجانب بسنده ميکنم به بُعد سياسياش و مقدمتاً عرض مي کنم که سياست مورد بحث به معناي صحيح و درستش، همانا تدبير امور جامعه براي رسيدن جامعه به سعادت و حيات طيبه مي باشد، و سياست به اين معنا در حد اعلايش براي معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) است و در زيارت جامعه کبيره خطاب به ائمه (عليهم السلام) ميخوانيم « و ساسة العباد»، شما سياستمندان عباد و تدبيرکنندگان امور جامعه براي رسيدن انسانها و بندگان به سعادت دنيا و آخرت بوده و هستيد و سياستي که گفته شده «ديانت ما، عين سياست ماست»، به همين معناست و در مورد نماز که عبادت است، در قرآن تصريح شده به اينکه نماز قابليت و شايستگي جلوگيري از بديها و ظلم را دارد و جلوگيري از ظلم يکي از تدبيرهاي امور جامعه است.

بنابراين، نماز که رکن دين است وقتي چنين باشد، بقيه احکام اسلام از عبادات و عقود و ايقاعات که حقوق مهم مدني هستند و احکام يعني امور جزايي و غير آنها همه و همه سياست و تدبير امور جامعه است و همه سياستمداران اسلامي موظف به تدبير امور جامعه بر اساس قوانين الهي ميباشند و اگر خداي ناخواسته به جاي تدبير امور جامعه در رسيدن به سعادت، ظلم و زر و زور و دروغ و حيله و تملق جايگزين آن گردد، آن سياست نه تنها اسلامي، بلکه سياست انساني هم نبوده و نخواهد بود و هر نظامي که با سياست به معناي ذکر شده حاصل شود، آن نظام، نظام اسلامي است و در حفظ آن بايد کوشيد؛ وگرنه نظام طاغوتي و ظالمانه و مستبدانه خواهد بود. حضرت آيتالله العظمي حاج سيد عبدالکريم موسوي اردبيلي (قدس سره) همچون سيدناالاستاذ امام امت (سلام الله عليه) سياستمدارياش بر پايه معارف اسلامي بود، و شاهد آنکه در زمان تصدي عاليترين مقام قضايياش همراه با شهيد مظلوم دکتر بهشتي(رحمة الله عليه) در دادستاني کل و رياست ديوان عالي کشور با همه مراجعه کنندگان به محضرش با اخلاق نيکو برخورد ميکرد و بنده در مدتي که در خدمتش بودم، نديدم و نشنيدم با کسي با تندي و خشونت زباني برخورد نمايد، زيرا اسوه خود را نبي مکرّم (صلي الله عليه و آله) قرار داده بود که قرآن در وصف بزرگترين و بهترين سياستمدار يعني نبي مکرّم اسلام، اخلاق خوبش را با عظمت ياد ميکند: (و انک لعلي خلق عظيم)، و در همه حال و شرايط با منطق و استدلال شرعي و قانوني پاسخ همه را ميداد و تفاوتي بين افراد و تبعيض در حقوق آنها نزد ايشان وجود نداشت و از مسير عدالت، مسير ديگري را نميرفت. ايشان از معدود سياستمداراني بود که داراي روحيه انعطاف و رأفت قلب بود. من خود به ياد دارم که در پيام هشت مادهاي امام امت (سلام الله عليه) که در رابطه با قضات و برخي ديگر از افراد بود، يک نفر از دادستانهاي انقلاب در يکي از استانها توسط کميسيون از سمتش عزل شده بود. بنده به ايشان عرض کردم من اين آقا را ميشناسم، انسان شايستهاي است، اجازه ميفرماييد بنده او را دومرتبه به سمتش برگردانم، فرمود مانعي ندارد. چون بنده مسئول عزل و نصب قضات دادسراها و دادگاهها بودم، بلافاصله نامه نصب آن قاضي را نوشتم و تلفني به او گفتم شما از فردا به محل کار خود رفته و انجام وظيفه نماييد که او هم عمل کرد، و فرداي آن روز که معظم له در جلسه شوراي عالي قضايي تشريف آوردند فرمودند: «آقاي صانعي کار آن آقا به کجا کشيد، عرض کردم طبق دستور و اجازه شما، من او را نصب کردم و الآن هم بر سر کار است، ايشان فرمودند: حالا که گذشته است، کاري است گذشته، ولي بعد از آنکه من به شما گفتم مجازيد اين کار را بکنيد بعضي ها آمدند و گفتند اين آدم درستي نيست، من عرض کردم آنان خناثان بودند، فرمود: کار الآن گذشته است و تمام شده، بگوييد به کار خودش ادامه دهد».

نکته ديگر اينکه ايشان نسبت به برخورد اسلامي با زندانيان، هر که بود و از هر گروه که باشد بسيار عنايت داشتند که برخورد با آنها در چارچوب قانون و احکام اسلام باشد، بالاخره ايشان سالها با امثال شهيد بهشتي و مطهري همکاري علمي و فرهنگي و انقلابي داشتند. حتي يادم هست شبي آقاي موسوي اردبيلي، يکي از آقاياني که در زندان اوين اثرگذار بود را احضار کرد و به او گفت: «اين چه کارهايي است که تو مي کني؟! يک راننده تريلي را گذاشته اي بازپرس! آخر راننده تريلي از بازپرسي چه مي داند؟! آقاي اردبيلي خطاب به آن شخص مطالبي را درباره برخوردهاي ناشايست و غير انساني با زندانيان بيان کردند که زبان از گفتن آنها قاصر است و بعد با ناراحتي به ايشان گفتند، اين چه کارهايي است که انجام مي دهي؟!»

اين خاطراتي کوتاه در بُعد سياست و امور اجرايي؛ اما در بُعد کارهاي فرهنگي نيز ايشان با شناخت عميق از نيازهاي جامعه و اعتقاد به کارهاي زيربنايي و ماندگار، اقدام به تأسيس مراکز فرهنگي و مؤسسات آموزشي و دانشگاهي نمودند که ثمره آن، فرهيختگاني هستند که امروز در مراکز علمي و تصميم گيري و اجرايي ادامه دهنده خط آن فقيد سعيد در شناساندن اسلام رحماني و پاسخگويي به نيازهاي نسل پرسشگر امروز مي باشند. «عاش سعيداً و مات سعيدا»ً. ان شاءالله خداوند ما را قدردان زحمات آن عالم خليق که داراي روحي لطيف و ناسازگار با ظلم و ستم بود، قرار دهد.

عنوان بعدی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org