|
ضرورت اهتمام روحانيّت به جامعه و فرهنگ معلولين
تک نگاه / از مي ان نامه هاي رسيده ضرورت اهتمام روحانيّت به جامعه و فرهنگ معلولين محمد نوري(1) الف) مجله صفير و الآن صفير حيات را به محض وصول مطالعه مي کنم و علاقه خاصي به آن دارم. زيرا کليشهاي نيست و به مباحث مکرر و خسته کننده نمي پردازد و خطمشي مؤثر و سازنده دارد. از اينرو بر اين باور هستم که درد دل و دغدغهام را چاپ مي کنيد. از طرف ديگر در اين مجله و در تمامي نشريات که در حوزههاي علمي ه و از طرف روحانيت منتشر مي شود حتي يک مورد به جامعهاي که هر روز افرادش جلوي چشمان ما هستند و روايات معصومي ن(ع) به آنان اهتمام خاص دارند؛ نيز سورهاي از قرآن در شأن آنان نازل شده و آيات نسبتاً قابل توجه درباره آنان هست، اشاره نشده است. قابل توجه اينکه تقريباً هر روز نشريات در رسانههاي مختلف از ما گزارش و مصاحبه و مقاله درباره معلولين مي خواهند ولي نشريات حوزوي و وابسته به نهادهاي حوزوي مراجعه نکردهاند و اگر تماس گرفتهاند، در کارشان جديت نداشتهاند.منظورم نابينايان، ناشنوايان، معلولين حرکتي و ذهني است. کساني که به هنگام تولد اينگونه متولد شده يا بر اثر تصادف، بيماري، منازعه و دهها عامل ديگر چشم و بينايي يا گوش و شنوايي يا تحرک و حرکت بخشي از فعاليت و توان ذهني خود را از دست دادهاند.ممکن است شما هم فکر کنيد، اين موضوع اهمي ت ندارد و آنقدر بزرگ نيست و شما داريد بزرگش مي کنيد. ولي واقعاً موضوع بزرگي است. اما چرا روحانيت معزز شيعه از آن غفلت نموده؟ ادله مختلفي دارد. اما اگر حداقل به آمارهاي مرتبط به معلولين توجه شود، عظمت و خطيربودن مسئله معلولين به دست مي آيد. هدفم اين است که بگويم روحانيت از آموزههاي قرآني و فرامي ن رسول خدا(ص) و امام علي(ع) و ديگر معصومي ن(ع) در زمي نه معلولين غافل است و به وظايف خود در اين زمي نه عمل نکرده است. همي ن جا و قبل از شروع به بحث يک روايت کوتاه از امام حسين(ع) تقديم مي کنم، تا معلوم شود معلولين چه اهمي تي در فرهنگ ديني دارند و روحانيت محترم حتماً بايد به آنها بپردازند. ب) امام حسين(ع) در سخنراني براي عالمان و نخبگان در مکه مي فرمايد:«لقد خشيتُ عليکم ايها المتمنون و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون و ذمه رسول الله محقورة والعمي و البکم و الزمني في المدائن المهملة لاترحمون و لا في منزلتکم تعملون، و لامن عمل فيها تعينون، و بالادهان و المصانعة عند الظلمة تأمنون، کلّ ذلک مما امرکم الله به من النهي و التناهي و انتم عنه غافلون (تحف العقول، ترجمه احمد جنتي، ص520).حضرت در مسير رفتن به کوفه و شهادتگاه طف، در مکه براي نخبگان جهان اسلام سخنراني مي کند و در قسمتي از آن به اين نکات اشاره مي فرمايد: 1ـ اي آرزومندان، وضعيت شما مرا بيمناک نموده است؛ زيرا؛ 2ـ پيمانهاي الهي شکسته و نقض شده و نظارهگر آن هستيد ولي دغدغهاي بر شما عارض نمي شود؛ 3ـ اما وقتي مي ثاقهاي مورد قبول پدرانتان شکسته مي شود، اعتراض مي کنيد؛ 4ـ سنت رسول خدا تحقير شده چون نابينايان، ناشنوايان و معلولين حرکتي در شهرها به حال خود رها شدهاند؛ 5ـ از جايگاهي که داريد به نفع معلولين استفاده نمي کنيد؛ 6ـ اگر کسي براي معلولين کار کند، به چشم نمي آيد (به خادمان معلولين اهمي ت نمي دهيد)؛ 7ـ درصدد زندگي امن و راحت از طريق مصالحه با ظالمان هستيد و فکر مي کنيد اهتمام به معلولين، مانع امنيت شما است؛ 8ـ در حالي که خداوند از چنين رفتاري نهي کرده ولي شما از دستورات الهي غافل هستيد. حضرت در مسير رفتن به آوردگاهِ مبارزه با ظلم يزيدي، علاوه بر پرداختن به مباحث مبارزه، معلولين و وضعيت آنان را هم مهم دانسته و به صراحت اين هشت نکته را بيان مي کند. گويا امام حسين(ع) با عالمان دين اين زمان را مورد خطاب قرار داده مي فرمايد شما از دستورات الهي غافل هستيد زيرا به امور معلولين اهتمام نداريد. فکر نشود منظور از امور معلولين، فقط تأمي ن معيشت آنها، فقط تأمي ن غذا و پوشاک است. بلکه آنان نيازهاي فرهنگي هم دارند، کانون ناشنوايان تهران دهها بار در سالهاي اخير درخواست مبلّغ و کسي که احکام آنها را توضيح دهد نمودهاند ولي هنوز کسي براي آنها نرفته است. ناشنوايان ايران تاکنون يک کتاب احکام ندارند که به زبان اشاره، احکام را توضيح دهد. نابينايان در چند سال اخير، کتاب احکام گويا و بريل نداشتند و الآن هم به طور ناقص دارند. مثلاً رساله عمليه آيتالله العظمي صانعي مدظله را نابيناها نمي توانند بخوانند و بايد براي آنها يا گويا شود تا به جاي با چشم خواندن با گوش بشنوند و يا بريل شود و آنان با حس لامسه بخوانند. يا همي ن رساله را بايد با زبان اشاره براي ناشنوايان منتشر کرد. راستي آيا فکر کردهايد بچههاي ناشنوا که توانايي تکلم و شنيدن ندارند يعني کر و لال هستند، چگونه مي توان احکام و آموزههاي دين را به آنها ياد داد؟ منظورم بچههاي کر و لال که الفبا و خواندن و نوشتن نمي دانند است. اينان به روش خاصي بايد تعليم داده شوند. ولي قبل آن بايد رساله عمليه براي آن به شيوه اشاره تدوين و بازنويسي شود. ولي کدام يک از بيوت مراجع تا کنون براي اين منظورها، اقدام کردهاند؟ بر اساس آمارها حداقل در ايران دو مي ليون ناشنوا و چهار مي ليون نابينا هست. اگر نيمي از آنان هم رساله عمليه بخواهند، و نياز داشته باشند، تکليف بيوت مراجع معظم و حوزههاي علمي ه بسيار سنگين است. اگر در حوزه علمي ه تا کنون اقدامي براي آموزش احکام براي ناشنوايان از طريق تدوين کتاب احکام نداشته باشد؛ در اين صورت بايد به سخن امام حسين(ع) اذعان نمود. امام(ع) فرمود: شما معلولين را رها کرده و نسبت به امور آنان اهتمام نداشتهايد. بايد گفت بله درست است و امروز هم بيوت و روحانيون از معلولين غفلت کردهاند. رسول خدا(ص) عبدالله بن اممکتوم را به عنوان مؤذن صبح و جانشين خود در شهر مدينه تعيين کرد. او نابيناي مطلق بود. روايات گويا است که پيامبر حداقل در 13 جنگ وقتي مي خواست مدينه را ترک کند، عبدالله را به جاي خودش و به عنوان جانشين خود تعيين مي کرد. حضرت علي(ع) در عهدنامه مالک اشتر، راجع به معلولين سي فرمان و توصيه آورده است. يعني سي وظيفه براي مالک به عنوان استاندار مصر تعيين کرده است. آيا روحانيت اينها را براي مردم روي منابر باز گفته است؟ آيا مباحث و مطالب مندرج در قرآن و عترت درباره حقوق و کرامت معلولين در سخنرانيها و موعظهها و منابر براي مردم بيان شده است؟ آيا به مردم گفتهايم که فقهاي بزرگ شيعه، با بررسي و تبيين حقوق معلولين، نظام حقوقي جامعي براي آنان پيريزي کردهاند، عبادات از نماز و روزه تا معاملات و وظايف آنان در احوال شخصيه و در حدود و ديات را به تمامي بيان کردهاند. فقط لازم است به اينها اعتراف و اذعان نموده و نيازي به مکاتبات حقوقي غرب و اخذ حقوق معلولين خودمان را از اين مکاتب نداريم. ج) اما روحانيت در مورد معلولين چه کارهايي بايد انجام دهد؟ روحانيت از چه چيزهايي غافل بوده است و بايد نسبت به چه موضوعات معلوليتي اهتمام داشته باشد؟ اين موارد را به اجمال و فهرستوار بيان مي کنم: 1- تبليغ، بيان احکام و ترويج اخلاقيات و عقايد از وظايف اصلي روحانيت است. دفتر تبليغات که اساساً براي تبليغ بنيانگذاري شده و معاونت تبليغ حوزه علمي ه قم آيا تا کنون براي معلولين برنامهاي و فکري کردهاند؟همانطور که براي شهرها، روستاها، ادارات و سازمانها، مدارس و دانشگاهها در ايام محرم و صفر و غيره، مبلّغ اعزام مي شود، آيا تا کنون مبلّغي براي جاهايي که معلولين تجمع دارند مثل تشکلها و کانونهاي معلولين مثلاً کانون ناشنوايان قم حداقل 1000 عضو دارد و اينان در مناسبتها تجمع دارند؛ مرکز ضايعات نخاعي يا مؤسسه معلولين حرکتي قم، چند هزار عضو دارند و محرم به ويژه روز تاسوعا و عاشورا جمع مي شوند، اما تا کنون يک روحاني و يک مبلّغ براي آنها سخن نگفته است.گاه مي گويند طلاب و وعاظ نسبت به مسائل و روحيات آنان اطلاع ندارند و زبان اشاره نمي دانند و... . آيا مديريت حوزه و مديريت نهادهايي مثل دفتر تبليغات نبايد آموزش دهد و طلاب را مجهز کنند. همي نجا مناسب است از آيت الله العظمي وحيد خراساني مدظلّه و دفتر ايشان تشکر شود که يک تشکيلات براي آموزش زبان اشاره به طلاب راهاندازي کردند و حدود دو سال است خدمات خوبي داشتهاند ولي نيازها زياد است و با يک تشکيلات محدود نمي توان به همه اين نيازها پاسخ گفت. نيز جا دارد از دفتر حضرت آيت الله العظمي سيدعلي سيستانيمدظلّه و شخص حجت الاسلام و المسلمي ن سيدجواد شهرستاني تشکر شود که دفتر فرهنگ معلولين را راهاندازي کردند. اين دفتر از سال 1390 فعال است و احکام را به روش بريل و گويا منتشر مي کند ولي اين دفتر هم نسبت به نيازهاي گسترده مکفي نيست. يعني فقط بخشي از کار را بر عهده دارد. 2- آشنا کردن معلولين با ديدگاههاي قرآن و روايات نسبت به معلولين. سوره عبس که برخي مفسران آن را سوره اعمي نامي دهاند، به ويژه در آيات اول، از يک فرد نابينا در مقابل مشاهير و رؤساي قبايل به شدت دفاع شده است. خداوند در آيات مربوط به حضرت ايوب، حضرت يعقوب و برخي از انبياي ديگر و معلول دانستن آنها، درصدد دفع مذمومي ت معلوليت و عادي کردن اين مفهوم در فرهنگ اسلامي است. بالاخره قرآن و عترت پايهگذار فرهنگ ويژه در زمي نه معلولين مي باشند و روحانيت بايد اين فرهنگ را ترويج کند. ولي چند کتاب و مقاله در اين باره عرضه کردهايم. 3- معلولين ذهني در فقه، سفيه شمرده شده و تحت عنوان سفه، آنان از زندگي عادي منع شدهاند. با اينکه برخي از انواع معلولين ذهني در يک جنبه ناتواني دارند ولي در جنبههاي ديگر نابغه هستند. يعني معلولين ذهني بالغ بر يکصد نوع مي باشند. ولي در فقه همه را با يک چوب راندهاند. لازم است فقهاء در اين زمي نه بازنگري داشته باشند. ممکن است برخي مصداق و مشمول سفيه باشند ولي بعضي از آنان در يک زمي نه عقب مانده ولي در دهها زمي نه نابغه هستند. اخيراً معلولين ذهني ايران در رقابتهاي ورزشي در امريکا، هفت مدال طلا و چندين مدال نقره و برنز براي کشورمان آوردند. پس اينان را سفيه که منافع خود را تشخيص نمي دهد، نمي توان دانست. 4- احکام فقهي جديد، فراوان است؛ از طرف ديگر نيازهاي جامعه معلولين بسيار زياد و متنوع است. به نظر مي رسد لازم است برخي از علما و فقهاي محترم درس خارج خود را به مباحث معلولين اختصاص دهند. نيز پژوهشگاههاي حوزوي به موضوعات معلوليتي در تحقيقاتي بر اساس فقه، کلام و ديگر علوم عرضه کنند. 5- معلولين در جهان اسلام به ويژه معلولين ايران در دهههاي اخير، پيشرفتهاي قابل توجه داشتهاند. آنان با تلاشها و کوشش فراوان به مدارج عالي علمي و اجتماعي رسيدهاند. در پستهاي استاد دانشگاه، وکالت، دبيري مدارس و به دهها شغل عالي ديگر دست يافتهاند. در عرصه حفظ و قرائت و تجويد قرآن پيشرفتهاي خوبي داشتهاند. روحانيت مي تواند با اشتراک مساعي از معلولين در ترويج دين استفاده کند، همانطور که کليسا از معلولين براي تبليغ بهره مي برد. اما نخست بايد براي حضور معلولين در حوزههاي علمي ه تدبيري داشت. شوراي عالي مديريت حوزه علمي ه قم گزينش معلولين را ممنوع نموده است. هم اکنون حتي معلولين براي تبليغ مجاز نيستند. البته حوزهها در شهرهاي مختلف متفاوت عمل مي کنند. در پايان امي د است، روحانيت با عمل به وظايف خود در زمي نه معلولين و تأمي ن نيازها و مطالبات معلولين اقدام فرمايد و موجبات گسترش فرهنگ شيعي در جامعه معلولين گردد. نيز از دفتر حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظلّه العالي) که بذل محبت کردهاند و با انتشار اين نشريه اطلاعرساني سودمندي دارند آرزوي موفقيت مي نماييم. نابينايان و ناشنوايان مقلّد ايشان بارها تقاضاي رساله عمليه گويا و بريل و به زبان اشاره را داشتهاند. امي د است با محبت ايشان به اين قشر مظلوم، اين خواسته هم توسط دفتر محترم ايشان تأمي ن گردد. 6- فرهنگسازي و آشنا نمودن مردم با معلوليت و معلولين؛ روحانيت شبکهاي وسيع و مانند رسانهاي عمومي است که از اقصي نقاط و روستاها تا همه شهرها را پوشش مي دهد. از اينرو مي تواند مردم را در زمي نه ضرورتها و مشکلات فرهنگي معلولين آشنا کند. مردم اگر نسبت به برخي مسائل آگاه باشند، از بسياري از معلوليتها پيشگيري مي شود؛ با آگاهي دادن به عموم مردم، جامعه ديد و نظر درستتر درباره معلولين پيدا مي کند و حداقل به تحقير و ايذاء معلولين نمي پردازند. هنوز در جامعه ما صحنههاي ناپسندي از توهينها و تعريضها نسبت به معلولين به چشم مي خورد و فرهنگ عمومي نياز به اصلاح دارد. پيشنهاد مي شود شوراي مديريت حوزههاي شهرها، کتابهايي در اين زمي نه تدوين و در اختيار مبلغين و واعظان قرار دهد. دفتر فرهنگ معلولين به توصيه و پيشنهاد حجت الاسلام والمسلمي ن سيدجواد شهرستاني، مجموعه کتب راهنما (حدود پنجاه عنوان) منتشر کرده است. اين کتابها کم حجم ولي پرمحتوا و هر کتاب گوياي يک موضوع مهم و مورد نياز است. نيز يکي ديگر از پيشنهادهاي ايشان، و اجرايي شدن آن، چاپ روايات درباره معلوليت و معلولين به شکل يک صفحهاي و با طراحي زيبا است. تا کنون بيش از 12 هزار از اين آثار چاپ و پخش شده است و هنوز درخواستهاي فراوان داريم. 7- نابينايان، ناشنوايان و ديگر معلولين در عهد رسول خدا(ص) و در دوره ائمه معصومي ن(ع) و دورههاي بعدي منشأ خدمات بسيار بودهاند. لازم است روحانيون خدمات و فعاليتهاي اين قشر را از منابع معتبر به اطلاع مردم برساند. البته چند کتاب در اين زمي نه تدوين شده است و به راحتي روحانيون مي توانند از اين آثار استفاده کنند. راويان بسياري در خدمت ائمه(ع) بوده که داراي معلوليت بودهاند و کارشان را به خوبي انجام دادهاند. 8- لازم است روحانيون معظم و محترم به هر شهر و روستايي مي روند، سراغ معلولين را بگيرند و به سراغ آنها رفته و از آنان تفقد نمايند. روحانيون اگر با يک کادوي کوچک به سراغ معلولين بروند و آنان را دعوت کنند تا در امور اجتماعي و امور مسجد مشارکت نمايند و به آنان شخصيت بدهند، بسيار در روحيه آنان تأثير خواهد داشت. حضرت علي(ع) به مالک اشتر فرموده است: تَفَقَّد امورَ ما لاَ يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ اَلْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ اَلرِّجَالُ. يعني معلولين که خبرشان به تو نمي رسد از چشمان پنهاناند يا تحقير شدهاند تفقد کن. در ادامه مي فرمايد: وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عاماً، با آنها بنشين. (تحف العقول و نهجالبلاغه عهدنامه مالک اشتر) ------------------------------- پانوشت: 1. مدير دفتر فرهنگ معلولين وابسته به دفتر حضرت آيت الله العظمي سيستاني؛ پژوهشگر و نويسنده در موضوعات ويژه معلولين.
|