|
گلچيني از مصاحبه رسانه هاي خارجي با آيت الله العظمي صانعي در دهه 80
[ازدواج مجدد] يکي از نظرات شما در مورد ازدواج مجدد بود، در اين خصوص توضيح دهيد؟ بر طبق قانون مدني چنانچه مرد توانايي و تمکن مالي داشته باشد مي تواند همسر دوم نيز اختيار کند. بنده حدود چهار سال قبل در مورد اين موضوع بحث و بررسي انجام دادم و نظر خود را بيان نمودم که اگر مرد در صورت تمکن مالي بخواهد همسر دوم انتخاب کند، بايستي رضايت همسر اول را جلب کند و چنانچه ازدواج مجدد او باعث آزار و اذيت زن اول گردد، اين ازدواج او جرم و گناه محسوب مي شود و حرام است و باطل و نادرست نيز هست، از نظر حقوقي نيز بايد رضايت همسر اول را کسب کند و بدون جلب رضايت او، ازدواج دوم نادرست است. در صورتي که دادگاه تشخيص بدهد، آيا کفايت مي کند؟ خير، دادگاه نمي تواند تشخيص بدهد، مرد بايد رضايت همسر اول خود را جلب کند و اگر زن حاضر به اين کار نيست و رضايت نمي دهد، چنانچه مرد در زندگي زناشويي خود مشکلاتي دارد بايد تمام مهريه زن را به طور يکجا به زن بدهد و او را طلاق بدهد و سپس زن ديگري انتخاب کند، يا اينکه با يکديگر توافق کنند و به گونه اي رضايت او را جلب نمايد و بعد همسر دوم انتخاب کند. دلايل و استدلال بنده نسبت به اين حکمي که بيان کردم استناد به آيات قرآن است. 1-خداوند در قرآن خطاب به زنان و مردان دستور مي دهد :«وَ عاشِرُوهنَّ بِالمَعرُوفِ»(نساء/19)، با همسرانتان به خوبي رفتار کنيد، اين حکم هم به زن و هم به مرد خطاب مي کند، هر دو بايد با همديگر روابط خوبي داشته باشند. بنابراين اگر اقدام مرد به ازدواج مجدد منجر به آزار و اذيت زن اول شود و موقعيت خانوادگي و اجتماعي وي را خدشه دار کند به گونه اي که ممکن است اقدام به خودکشي کند، آيا اين برخورد، معاشرت با خوبي است يا معاشرت با منکر و زشتي است و حسب منطق قرآن جرم و گناه محسوب مي شود و حرام خواهد بود؟! نکته جالب توجه در اين خصوص اينکه معاشرت به معروف درباره حقوق زنان دوازده مرتبه در قرآن تکرار شده است. جامعه بشري هنوز نتوانسته بر طبق منطق قرآن در جهت احقاق حقوق اجتماعي زنان حرکت کند و نياز به گذشت زمان هست. 2-خداوند در قرآن مي فرمايد: «مِن آياتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجا لِتَسکُنُوا إلَيها وَ جَعَلَ بَينَکُم مَوَّدة وَ رَحمة»(روم/21)، از آيات الهي اين است که براي شما از خودتان همسران را آفريديم تا بدان آرامش يابيد و بين شما مودت و دوستي برقرار کرد. قرآن اساس ازدواج را مودت و دوستي مي داند، از نظر نظام آفرينش بين زن و مرد بايد دوستي و مودت برقرار باشد تا وسيله آرامش يکديگر باشند. وقتي خداوند فلسفه ازدواج و اساس زندگي مشترک بين زن و مرد را دوستي و آرامش مي داند، آيا اجازه مي دهد که مرد با انتخاب همسر دوم زمينه اين مودت و دوستي و آرامش را از بين ببرد. بنابراين به نظر بنده اين نوع قانونگذاري با هدف و فلسفه آفرينش و تشکيل خانواده با يکديگر همخواني و مطابقت ندارند. در بين عالمان ديني آيا اين نظر وجود دارد که رضايت زن اول مهم نيست و در هر شرايطي مرد مجاز به ازدواج مجدد باشد؟ در فتاواي تعدادي از آقايان علما اين نظر وجود دارد و برداشت آنان اين گونه است، ولي به اشکالاتي که مطرح مي شود توجه نشده است، مباني فقهي بنده اين است که مرد در صورت داشتن همسر براي ازدواج مجدد؛ اعم از دايم و موقت، بايد از همسر اول خود کسب رضايت کند و به دو آيه از قرآن استناد داشتم و رواياتي نيز در اين زمينه وجود دارد، چه ديگران به آن اشاره کنند يا نکنند. نکته جالب توجه اين است که در قانون حمايت از خانواده ايران که قبل از انقلاب تدوين شده بود مسئله جلب رضايت زن براي ازدواج دوم مطرح شده است. به طور کلي در مباحث علمي نمي توان تابع نظر ديگران بود و برداشت فقها از ادله و براهين که مآخذ احکام هستند، آزاد است و اين به خاطر باز بودن باب اجتهاد در مذهب شيعه است، و اگر کسي امروز به نظريات بنده اشکال کند، حاضرم به اشکال جواب بدهم. [ازدوج موقت] نظر شما درباره ازدواج موقت چيست؟ به نظر بنده پايه، اساس و شالوده زندگي زناشويي بر ازدواج دائم استوار است، چون ازدواج موقت بر حسب شرايط خاص و ضروري وضع شده است و يک ازدواج رسمي نيست، يعني مرد به منطقه اي سفر کرده و مجبور است مدتي از همسرش دور باشد و ممکن است به خاطر اين وضعيت، خداي ناخواسته به گناه بيفتد، در اين صورت مي تواند به عنوان يک شرايط خاص و ضروري که در آن قرار گرفته براي يک مدت کوتاه ازدواج کند، يا در زمان هاي گذشته به هنگام جنگ ها، سربازاني که به ميدان جنگ مي رفتند و از همسر خود دور بودند براي اطفاي غريزه جنسي مي توانستند براي مدت کوتاهي ازدواج موقت داشته باشند، وگرنه اصل و اساس زندگي بر ازدواج دائم است که داراي حقوق زيادي است. بنابراين کساني که همسر آنان در اختيارشان است و با يکديگر مشکلي ندارند نمي توانند به دنبال ازدواج موقت باشند، خصوصاً اگر همسر آنان متوجه شود و موجب آزار و اذيت او گردد اين کار نادرست و باطل است، در حقيقت اگر کسي بخواهد ازدواج موقت کند باز هم بايد رضايت همسر اول خود را جلب کند و اگر موفق به جلب رضايت نشود و اين کار موجب آزار و اذيت او گردد، بايد بر طبق همان شرطي که گفته شد مهريه همسرش را به طور يکجا پرداخت کند و بعد اگر خواست به ازدواج موقت بپردازد. به نظر جنابعالي آيا زني هست که از اين کار همسرش خوشحال بشود؟ طبيعي است که هر زني از اين موضوع ناراحت مي شود. همان طور که توضيح دادم -چه در ازدواج دائم و چه موقت- چنانچه مرد بخواهد علي رغم داشتن همسر ، ازدواج مجدد کند و همسر اول او ناراحت مي شود و راضي نيست، مرد حق ندارد ازدواج کند. حالا اگر موردي پيدا شود که زن احساس نارضايتي و ناراحتي نمي کند، فرضاً زن بخاطر بيماري يا مشکلي که دارد، صاحب فرزند نمي شود و مي داند همسر او علاقه مند به داشتن فرزند است، لذا موافقت مي کند همسر او با ازدواج مجدد صاحب فرزند شود، اينها مواردي است که زن و شوهر با يکديگر توافق مي کنند و زن اذيت نمي شود، ولي اگر در شرايط زندگي عادي مرد بخواهد به هر دليل دوباره ازدواج کند بايد رضايت همسر اول خود را جلب کند، صرفاً داشتن تمکن مالي شرط نيست. در مورد ازدواج موقت نيز اين حکم جاري خواهد بود، مگر آنکه در مورد ازدواج موقت همسر اول متوجه نشود ولي اگر در اين مورد هم نارضايتي داشته باشد، کار باطل و نادرستي است، خصوصاً اينکه ازدواج موقت براي يک شرايط خاص و ضروري وضع شده است. آيا ازدواج موقت بر اساس قوانين اسلامي است و استناد قرآني دارد؟ ازدواج موقت، برطبق قوانين اسلام و قانوني است، ولي براي يک شرايط خاص زماني و ضروري وضع گرديده است. به هر حال ممکن است شخصي در يک شرايط خاصي قرار گيرد و براي اطفاي غريزه جنسي دو راه دارد يا بايد با انجام عمل منافي عفت و ارتکاب جرم و گناه اين کار را انجام دهد يا اينکه بر طبق قانون اسلامي و عنوان حقوقي اقدام کند، آنچه مسلم است اگر انسان با عمل منافي عفت به اطفاي غريزه جنسي اقدام کند، روح و روان او به گناه آلوده مي شود و در جامعه به عنوان انساني مجرم و گناهکار به حساب مي آيد و فضايل انساني و اخلاقي او لکه دار مي شود، اما قوانين اسلام براي همين انساني که در شرايط خاص قرار گرفته است يک راه حل و راهکار حقوقي و قانوني قرار داده است و اين نوع عقد ازدواج موقت اشکالي ندارد، منتها نبايد به نحوي در مورد آن تبليغ کنند که جانشين ازدواج دائم گردد و يا به عنوان وسيله عياشي و خوشگذراني براي افراد هوسران درآيد. اگر ممکن است استناد قرآني در مورد ازدواج موقت را بيان فرماييد؟ مفاد آيه شريفه که مي فرمايد: «فَمااستَمتَعتُم بِه مِنهُن فاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»(نساء/24)، در باره اجرت در مورد عقد متعه است، وگرنه در عقد دائم از نحله و بخشش سخن به ميان آمده است. از نظر مبنايي، ما به اين آيه استناد مي کنيم. نکته مهم اين است که اصل تشريع و جواز، چه در قرآن باشد و چه نباشد، اشکال حقوقي ندارد. فرض کنيم در قرآن نباشد و از لابه لاي قوانين اين قانون را استدلال کنيم، چه اشکال حقوقي به اين نوع عقد ازدواج وارد هست تا بنده به آن اشکال پاسخ بدهم؟! ولي ممکن است شخص ديگري به يک نوع ديگري از آن برداشت کند و تعبير متفاوتي ارائه دهد؟ درست است و ممکن است، همان طور که عالمان اهل سنت نوع ديگري تعبير کرده اند، چون معناي آيه را به نحو ديگري بيان مي کنند، ولي به اين برداشت آنان موارد اشکال زيادي وارد هست، آنها معتقدند مرد مي تواند همسر دوم، سوم و چهارم را نيز به طور دائم اختيار کند، اما عقد موقت به اين شکل را قبول ندارند. آيا تاکنون کسي فتوا داده است که مي توان زن موقت گرفت و بگويد به اين قيوداتي که شما اشاره کرديد نياز نيست؟ اصل عقد موقت، از بديهيات فقه شيعه است. جوانان اميال جنسي بالايي دارند و به هر حال شايد شرايط ازدواج را نداشته باشند، آيا به عنوان يک راه حل اجتماعي مي توانند از اين طريق غريزه جنسي شان را ارضا کنند، ضمن اينکه با عقايد و باورهاي مذهبي شان تضاد نداشته باشد؟ بناي اسلام و قانون خانواده حمايت از ازدواج دائم و تشکيل بنيان خانواده و زندگي مشترک زناشويي است که ضمن آنکه بين زن و شوهر مودت و دوستي و علاقه حاکم مي شود و به وسيله يکديگر آرامش پيدا مي کنند و از طريق کانون زندگي اجتماعي توليد مثل و استمرار نسل و حيات بشر نيز ادامه مي يابد و تمام حقوق مربوط به زوجين در اين ارتباط وضع شده است، تمام مسئولين و دست اندرکاران امور اجرايي و نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي بايد سعي و تلاش خود را معطوف به اين موضوع داشته باشند که جوانان عزيز بر طبق سنت نبوي ازدواج دائم داشته باشند تا فلسفه خلقت و آفرينش تحقق پيدا کند و در سايه زندگي مشترک زناشويي تمام حقوق زوجين تأمين گردد، وگرنه در سؤالات قبل در مورد ازدواج موقت عرض کردم براي شرايط خاص و ضروري وضع شده است و نبايد طرز تلقي مسئولين و کارشناسان و متخصصان به اين نحو باشد که ازدواج موقت مي تواند جانشين ازدواج دائم شود، اين راه حل نه تنها مشکلات جوانان را حل نمي کند بلکه در دراز مدت کانون زندگي اجتماعي و بنيان خانواده را نيز سست و متزلزل خواهد کرد. به نظر بنده افرادي که چنين پيشنهاد و راه حلي را براي برطرف شدن مفاسد اجتماعي در جامعه ارائه مي دهند به ابعاد و جوانب مختلف اين موضوع فکر نمي کنند. چون يکي از تبعات منفي اين راه حل آن است که بعد از مدتي ديگر جوانان به فکر ازدواج دائم و تشکيل خانواده و زندگي مشترک نمي افتند و اعتماد خانواده ها نسبت به يکديگر کم مي شود و سلب اعتماد و اطمينان افراد به همسرانشان و يا فرزاندانشان در آينده به يکي از معضلات جامعه تبديل مي شود، به گونه اي که براي تبعات منفي اين پديده مجدداً بايد به دنبال راهکار و راه حل قانوني باشيم. لذا اگر قدرتمندان سياسي و دولتمردان برنامه ريزي دقيق و حساب شده و منطقي در امر تجارت، بازرگاني و توسعه اقتصادي داشته باشند با توجه به منابع عظيم ثروت و ذخاير طبيعي که کشور ما از آن برخوردار است و تهيه مسکن مناسب و ايجاد فرصت شغلي براي جوانان تلاش کنند اين جمعيت فعال در جامعه به ازدواج دائم ترغيب شوند و ضمن برخورداري از آرامش و مودت و دوستي در کانون خانواده بتوانند سلامت و تندرستي و شادابي خود را حفظ کنند تا نيروي خلاق جوان بتوانند در سازندگي کشور در ابعاد مختلف سهيم باشند. وقتي ما به گذشته نگاه مي کنيم در طول دوران نسبتاً طولاني بدون پرداختن به موضوع ازدواج موقت، جوانان در اين کشور ازدواج نموده اند و تشکيل خانواده دادند و استمرار نسل نيز تحقق يافت. بنابراين براي يافتن يک راه حل مناسب دولتمردان و دست اندرکاران امور اجرايي بايد به سهم خود زمينه فعاليتهاي اقتصادي و بازرگاني و توليدي، امکان فرصت شغلي و کسب درآمد را براي جوانان فراهم کنند و مشکلات تأمين مسکن مناسب را در کشور با برنامه ريزي دقيق حل نمايند و خانواده ها نيز کمک کنند تا جوانان شان در امر ازدواج و تشکيل خانواده موفق شوند. در مورد دوشيزگاني که به سن ازدواج مي رسند ولي فرصت ازدواج پيدا نمي کنند، چه راه حلي وجود دارد؟ در پاسخ سؤال قبل توضيح دادم قدرتمندان سياسي و دولتمردان و نمايندگان مجلس بايد با هم فکري و هم انديشي راه هايي را جستجو کنند تا وضعيت اقتصادي و توليد و فعاليت هاي تجاري رونق يابد. وقتي شخصي امکان يافتن شغل مناسب و کسب درآمد داشت مي تواند با کمک خانواده براي تشکيل خانواده اقدام کند، گام بعدي که با حمايت دولت مي تواند عملي بشود تلاش منطقي و حساب شده براي تأمين مسکن در جامعه است تا مشکل بزرگ جوانان در راه ازدواج و تشکيل کانون خانواده برطرف گردد. راه حل اجتماعي و قانوني در کشور تنها پرداختن به موضوع ازدواج موقت نيست که آن را در جامعه ترويج کنيم، چون فلسفه عقد موقت براي يک شرايط خاص و ضروري مي باشد. براي غير از آن مشروعيت ندارد، و اين خطر و تهديد وجود دارد که شخصي که به ازدواج موقت علاقه مند شد ديگر براي ازدواج دائم و تشکيل خانواده اقدام نمي کند چون در اين مورد بايد مسئوليت پذير باشد، پيامد منفي ديگر آن که اعتماد و اطمينان در خانواده کاهش مي يابد و تبعات منفي اين راه حل بيش از فوايد احتمالي آن است. اگر شخصي براي چند ساعت با فردي ازدواج موقت کند چه تفاوتي با رابطه نامشروع دارد؟ رابطه نامشروع به عنوان يک گناه و جرم محسوب مي شود. اما در ازدواج موقت گرچه بنا به ضرورت وضع شده است، روح و روان شخص به گناه آلوده نمي شود و قانون الهي هتک نمي شود و اسلام براي آنکه اشخاصي که در شرايط سخت و ضروري قرار مي گيرند، اين ازدواج محدود را قرار داده است، ولي نفقه و ارث ندارد و آثار ازدواج دائم شامل اين نوع ازدواج نمي شود، ولي تأثيري که اين نوع ازدواج در جامعه دارد سبب مي شود که روح انسان ها به قانون شکني و ارتکاب گناه آلوده نشود.
|