Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: الهيات محيط زيست و نقش آموزش و قانون حضرت آيت الله دکتر سيد مصطفي محقق داماد

الهيات محيط زيست و نقش آموزش و قانون حضرت آيت الله دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اشاره :
آنچه در پي مي آيد دو گفتار از آيت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد است که با ويرايش صفير در اين شماره به چاپ رسيده است.

اوّل : الهيات محيط زيست

1- بحران زيست محيطي که زندگي بشريت معاصر با آن مواجه است را بايستي جداي از ريشه هاي زيست شناسي و تجربي آن و آنچه در حوزه علوم طبيعي و زيستي و تکنولوژي مطرح مي شود مورد بررسي قرار داد زيرا بي‏‏‏‏ شک از نوع بحران فکري و اخلاقي است و مادام که نگاه بشر به زندگي و جهاني که در آن مي‏‏‏‏ زييد و محيطي که او را احاطه کرده است تغيير نيابد قابل حل نخواهد بود. اما سخن اين است که از کجا بايد راه حل آغاز گردد؟ پاسخ اين سئوال در شناخت علل و عوامل پديد آمدن اين بحران نهفته است. نگاه اومانيستي در عصر جديد و ارتباط اين مبناي فلسفي با نقش علوم و تکنولوژي جهان امروز راز اصلي اين بحران است و تنها راه برون رفت از بحران، تحول مبنايي در تربيت اخلاقي بشر و تحول فکري و نيز نگاه او به ساختار علوم معاصر است.

2- اديان الهي به خصوص اديان ابراهيمي را متهم مي کنند که ريشه اين بحران در طرز فکري نهفته است که اديان براي بشر فراهم ساخته است. مي گويند اديان الهي جهان را ساخته الهي، و بشر را محور اصلي جهان و تمام آفرينش را براي او و به خاطر وي دانسته اند و از اين رهگذر بشر صاحب اختيار مطلق شده و لذا با آزادي و اختيار مطلق به جان طبيعت و مظاهر آن افتاده و آن را تضييع، تفريط و تخريب نموده است.

3- آيا اتهام فوق با واقعيت منطبق است؟ آيا اديان الهي بشر را دُردانه طبيعت کرده و دستان او را در تجاوز در طبيعت باز نهاده وهمين امر منجر به تخريب طبيعت شده است؟ يا آنکه واقعيت خلاف آنست؟ ناسپاسي است که به علت عدم آشنايي با معارف الهي چنين بينديشيم. انصاف آن است که بشر با دوري از خداوند و تعليمات انبياء الهي مبتلا به اين بحران شده است وتنها نجات بازگشت به آغوش محيط الهي و آرامش يافتن در آن محيط است.

4- در قرآن مجيد داستان آغاز خلقت بشر، گفتگوي خداوند با ملائکه، اعتراض آنان و پاسخ پروردگار به آنان به تفصيل بيان شده است. مستفاد از آن گفتگوها آن است که هر چند موضوع «افساد در ارض» نقطه اصلي نگراني و دغدغه ملائکه بوده، و از همين جهت زبان به اعتراض گشوده اند، ولي خداوند متعال با توجه به ظرفيت بشر و تجلّي و ظهور خود در اين هنگامه خلقت و تعليم صحيح اسماء و مُسميات به او، انتظار داشته که بشر از طريق معرفت و درک کرامت خويش از هر گونه فساد بپرهيزد. بشري که مسجود فرشتگان قرار مي گيرد، هرگز مفسد در ارض نخواهد شد.

5- پروردگار متعال در قرآن مجيد بشر را امانتدار خداوند معرفي کرده و انتظار دارد که بدون هرگونه خيانت، زميني که در شرائط صلاح کامل تحويل گرفته با عمران و آبادي فزونتر عودت دهد، نه آنکه درسايه کبر و غرور ناشي از قدرت به تباه سازي زمين و هلاک حرث و نسل دست يازد، خداوند هرگز فساد و مفسدين را دوست ندارد:« وَ إِذَا تَوَلىَ‏ سَعَى‏ فىِ الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يحُِبُّ الْفَسَادَ»، (بقره/205).

دوم: آموزش و قانون، دو موضوع مهم کاربردي در حفاظت از محيط زيست

دستورهاي اسلامي درخصوص حفظ محيط زيست و مصونيت منابع زيستي از هرگونه آسيب در دوران جنگ هاي مسلحانه بخشي از حقوق بشر دوستانه اسلامي را تشکيل مي دهد.

درخصوص قطع درختان در معرکه نبرد آيه اي در قرآن وجود داردکه متأسفانه گاهي برداشت ناصحيح از آن مي شود. آيه مزبور به شرح زير است:

«ما قطعتم من لينة او ترکتموها قائمة علي اصولها فباذن الله»(سوره حشر/5)، يعني آنچه از درختان بريديد و آنچه به جاي نهاديد، همه به خواست خدا بود. برخي چنين مي پندارند که اين آيه قطع درختان از سرزمين مغلوب را مجاز شمرده است. اين تفسير ناشي از آن است که واژه لينه را اصل درخت معني کرده اند، درحالي که به نظر مي رسد، معناي لينه خرماهايي است که بر درختان قرار دارد. در اين آيه استفاده از خرماي موجود بر درختان را براي تغذيه سربازان مجاز شمرده و به هيچ وجه قطع درختان که از مصاديق فساد در ارض است مجاز شمرده نشده است. البته اين نکته از مفاخر تعليمات اسلامي به شمار مي آيد زيرا در تورات آمده است: پس الان برو و عماليق را شکست بده و جميع مايملک ايشان را نابود ساز و بر ايشان شفقت مفرما بلکه مرد و زن و طفل شيرخوار و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بکش (کتاب مقدس، صحيفه سموييل نبي باب 15ف آيه 3)

در بررسي شيوه ها و روش هاي عملي و اقدامات کاربردي ،پيرامون حفاظت از محيط زيست دو موضوع مهم به عنوان پايه اقدامات قابل توجه است؛ يکي آموزش و ديگري قانون .

آموزش به عنوان يکي از ارکان حفاظت از محيط زيست قابل طرح است . آموزش جامعه امکان فراهم آمدن شناخت محيط زيست و ريشه ها و علل تخريب آن به همراه علت لزوم حفاظت از آن و نيز برنامه ريزي در جهت اين شناخت و حفاظت را تأمين مي کند.

مهم ترين عناوين و سرفصل هاي آموزش عبارت است از بيان تقدس و نقش طبيعت و منابع طبيعي براي حال و آينده و در نهايت سعي در اصلاح و تعبير و تفسير و تلقي جامعه و مراکز تصميم گيري نسبت به طبيعت به گونه اي که جملگي بر ارتباط صحيح با طبيعت و استفاده درست از آن همت گمارند و تنها عده يا سازماني خاص را مسئول حفاظت از آن نپندارند. بايد يکي از مهم ترين حقايق و واقعيت ها را براساس اصول و ارزش هاي مذکور در فرهنگ غني اسلامي- ايراني متمرکز کرد. البته، آموزش نيز بايد براي گروه هاي مختلف سني، جنسي، تحصيلي، قومي و شغلي به شيوه هاي مناسب انجام شود. برنامه آموزش بايد آرمان ها و فرهنگ جامعه را مد نظر داشته باشد با ملحوظ داشتن راهبردهاي اصلي ، مجموعه اي از برنامه هاي کوتاه و ميان و بلندمدت را در بر گيرد.

پس از آموزش ، تمرکز بر تقنين به همراه پيش بيني ضمانت اجرايي آن نيز در حفاظت محيط زيست نقشي شايان توجه ايفا مي کند منابع غني حقوق اسلامي همراه با نهاد مقدس اجتهاد مستمر شيعي و فراخ نگري ناشي از دردآشنايي و تعهد در قبال حل مشکلات و حوادث واقعه مي تواند چشم اندازي بسيار روشن را براي جامعه ما ترسيم کند.

پروتکل اول الحاقي 1977به کنوانسيون هاي ژنو در مواد 48و 35 و55 استفاده از روش ها و ابزارهاي جنگي که مخرب محيط زيست باشد يا امکان آن را داشته باشد، ممنوع دانسته است ولي متأسفانه تا کنون به علت عدم ضمانت اجرا نتوانسته نقش بازدارندگي داشته باشد.

در ماده 55 آمده است :

1- در هنگام جنگ بايد مراقبت شود که از محيط زيست طبيعي در برابر آسيب هاي گسترده، دراز مدت و شديد، حفاظت به عمل آيد. اين حفاظت شامل ممنوعيت استفاده از روش ها و وسايل جنگي مي شود که منظور از آن وارد آوردن چنين آسيبي به محيط زيست طبيعي بوده، يا احتمال وارد آمدن چنين آسيبي مي رود، و در نتيجه به سلامتي يا بقاي سکنه لطمه بزند.

2- حمله به محيط زيست طبيعي بــه عنوان اقـدام تلافي جويانه ممنوع است.

نگارنده به هيچ وجه مدافع عملکرد افرادي به نام اسلام و مسلمان چه در گذشته و چه حال نيست و به اين حقيقت که در عمل تخلفات زيادي صورت گرفته اذعان دارد. آنچه نگارنده از آن سخن مي گويد اسلام است و بايد متذکر شوم که مقصودم از اسلام يک دين است که داراي يک نظام حقوقي و جهان بيني مبتني بر آموزه هاي وحياني است، نه جهان اسلام؛ همانطور که مسيحيت هم غير از جهان مسيحي است. در انگليسي دو واژه وجود دارد که داراي بار مفهومي مجزايي از يکديگر است؛ يکي christianity و ديگري christiandom که اولي به معناي دين مسيحيت است و دومي به معناي جهان مسيحي است.شايد بتوان براي همتايي پيشنهاد کرد که ما هم براي اسلام در فارسي آنجا که مرادمان آيين اسلام است اسلاميت به کار ببريم. به هرحال هيتلر و نازي ها محصول جهان مسيحي بودند ولي محصول مسيحيت که دين عشق و دوستي و محبت است، نبودند. جانياني امثال صدام را نيز نمي توان به اسلام نسبت داد هر چند که با تأسف اين اعمال در جهان اسلام رخ داده است.

نگارنده معتقد است که وظيفه اصلي متفکران اسلامي اين است که با تبيين و تعليم حقايق اسلام که از ضمانت اجرايي ايماني برخوردار است از انجام عملياتي غيراسلامي و غيرانساني از جمله تخريب منابع طبيعي و ذخاير زيستي در فرض وقوع درگيري مسلحانه توسط مردم با ايمان جلوگيري کنند.

ما در امر تقنين به اين زودي ها نيازمند عبور از عناوين اوليه و تمسک به اصولي همچون ضرورت و مصلحت نيستيم ؛ چرا که حقوق اسلامي ظرفيت و توان تأمين خواست هاي نسل متوالي همراه با تغيير اوضاع و احوال و شرايط زمان را دارد. آنچه لازم و ضروري است وجود متفکرين آگاه بر سيستم هاي حقوقي عصر حاضر است که در اين فرض در همان چارچوب هاي سنتي و مشخص به يقين از منابع حقوق اسلامي استنباطي ديگر خواهند داشت . شاهد اين مدعا تحول و تکامل تدريجي در استنباطات فقهاي عظام در قرون متمادي از قواعدي نظير لاضرر، ضمانات قهريه ، اتلاف و تسبيب ، عدل و انصاف و غيره است . چه کسي مي تواند انکار کند که تحولي که در فقه شيعه توسط شيخ طوسي در قرن پنجم و علامه حلي در قرن هفتم ايجاد شده، معلول آشنايي اين بزرگواران به نظام هاي حقوقي عصر خويش بوده است .

ناگفته نماند که تقنين در امر محيط زيست تنها به قانونگذاري ملي بسنده نمي شود و همکاري جدي جملگي کشورها در آن ضرورتي غيرقابل انکار است . اين اهميت بدان جهت است که امکان تحديد حوزه تأثير تخريبات يا حفاظت هاي محيطي در محدوده اي جغرافيايي وجود ندارد و به همين سبب فراهم آوردن امکان تفاهم و همکاري هاي بين المللي ضرورت دارد. نمونه بارز اين مورد را مي توان در مخالفت آمريکا با پيمان کيوتو مشاهده کرد که نه تنها اجراي پيمان را با مشکل مواجه کرده است که فراتر از آن حتي پيمان توسط ديگر کشورها نتيجه مورد انتظار را در حفاظت از محيط زيست در پي نداشته داشت .

واضح است که قوانين بين المللي نيز همانند قوانين ملي نيازمند ضمانت اجرايي است . براي نمونه مي توان به بي اعتنايي کشورهاي صنعتي در پايبندي به تعهداتي که در اجلاس ريو، پروتکل مونترال و کنوانسيون استکهلم پذيرفته بودند اشاره کرد که جلوه اين تغيير موضع اين کشورها و نبود ضمانت اجرايي تعهدات بين المللي را مي توان در عدم توفيق مورد انتظار اجلاس بالي مشاهده کرد. در خاتمه يادآوري اين نکته را ضروري مي بينم که براي حفظ محيط زيست طبيعي بايد دست به يک بسيج عمومي بزنيم و همگان را به نحوي در اين امر مسئول سازيم.

(منبع سايت اطلاعات حکمت و فلسفه)

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org