|
اسلام دین برابری و عدالت
تحلیل و تبیین حقوق بشر از دیدگاه حضرت آیت الله العظمی صانعی برگرفته از كتاب در دست انتشار دنیای متفاوت یك فقیه اشاره: كتاب “دنیای متفاوت یك فقیه” اثری دوجلدی است كه به تفسیر مبانی فقهی، اندیشه ای و نیز گزارش گفتگوهای رسانه های خارجی و شخصیت های برجسته بین المللی با حضرت آیت الله العظمی صانعی مرجع نواندیش شیعه پرداخته است. نگاه نگارنده در این اثر به گفتگوهای آیت الله از سالهای 77-76 تا 85 معطوف است و شرح و گزارش دیدگاهها و نظریات ایشان ذیل تقسیم بندی موضوعی صورت پذیرفته است. موضوعاتی كه بنا به متن گفتگوها در دسته های عدالت، آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان، احكام اسلامی، دمكراسی، ولایت فقیه و مسائل بین المللی و اخلاقی، همراه با یاد و نام امام خمینی به تصویر و تفسیر كشیده شده است. این مقاله، بخشی از دیدگاههای آیت الله در زمینه حقوق بشر است كه در اثر فوق منعكس شده است. آیت الله صانعی بارها در سخنان و گفتههای خویش اهمیت مسئله حقوق بشر را در تأمین امنیت مردم و استقرار نظام سیاسی مطلوب در ایران یادآور شده است. این موضع فقیه شیعه نیست كه برداشتها از اسلام بگونهای پیش رود كه منافی حقوق بشر نباشد. یعنی استباط احكام شزیعت بر این اساس نباشد كه نكتهای ناقض حقوق انسان و مؤید تبعیض و نابرابری میان انسانها بر اساس مذهب، نژاد و جنسیت را در دل داشته باشد. مسئله او در واقع این است كه "اسلام" چیزی جز احیای حقوق انسان نیست و در بطن احكام دینی یا به بیان رساتر در بطن قرآن و سنت، اصل بر كرامت و برابری انسانهاست. از این رو اگر احكام اسلام را با توجه به متن قرآن و سنت و سیره پیامبر و امامان شیعه تفسیر كنیم، مطمئناً آنچه منافی عدالت، عقلانیت و حقوق انسان است از آیینه احكام دینی زدوده خواهد شد. سره از ناسره تمیز داده شده و احادیث باطل و جعلی كه مبنای استباط بسیاری احكام ناعادلانه و غیر انسانی بوده است به كناری نهاده میشود. مشخص است كه این دو دیدگاه درون دینی، همراه با توجه به تغییرات اندیشگی و فرهنگی در سطح جهانی، به خود متن باز میگردد و مبنا و معیار تعیین احكام و نظریات دینی و شرعی انسان و عادلانه را از بطن شریعت میجوید. تداوم عملی همین مبنا در نظریات حقوقی آیت الله صانعی در مقام یك فقیه شیعی، در باب حقوق زنان و مسئله حقوق بشر جاری شده است. دیدگاه وی در این زمینه به طرح مسئله گفتگو و ترویج صلح در قبال جنگ به همراه زدودن اتهام تروریسم از دامن اسلام كشیده است. چنانكه ایشان در گفتگو با پرفسور اشمیس تأكید میكند: بشر بعد از جنگ جهانی اول و دوم به این نتیجه رسیده كه گفتگوی تمدنها لازم است. یعنی لازم است سلاحهای مخرب به قلم تبدیل شود و بشر به جای سركوب مغزها و به جای كشتن انسانها به نابودی ظلم فكر كند.1 پس از این بود كه پروفسور دیدگاه فقیه شیعه را ستود و ابراز امیدواری كرد كه این كردار مقدمهای برای گفتگو بین ادیان باشد.2 آیت الله در دیگر سخنان خود بر ضرورت پاكسازی اتهام تروریسم از دامن اسلام كوشید. این دغدغه البته از همان احساسی تراویده كه اصل و اساس اسلام در نظر ایشان دین رحمانی و انسانی و قرائت او از آیین اسلام، قرائت برابری جویانه و عدالت طلبانه است. من از دولتها و همه انسانها میخواهم كه اعمال تروریسم را مذمت و آن را محكوم نمایند. اسلام دین رحمت و سهولت است.3 تقبیح ظلم در نظر آیت الله صانعی اختصاص به اسلام ندارد، بلكه تمام ادیان الهی و حتی تمام انسانها و مكاتبی را در بر میگیرد كه در نظر به جهان، مفهوم ظلم را به عنوان شرّ معرفی كردهاند. این نشان دهنده درستی دیدگاه پسا دینی در باب عدالت و ظلم در ذهن و ضمیر فقیه شیعه است. حال آنكه این مفهوم غالبا در نظر عالمان شیعی، درون دینی فهم شده و در حقیقت، عدالت مفهومی وابسته به دین است، حال آنكه به نظر متألهان و فلاسفه دین این قبیل مفاهیم، تعریف و حدود خود را پیش از دین تعریف كردهاند و پیش از تأكید ادیان بر حسن عدالت، عدالت حسن شمرده میشده و برای قبح ظلم نیز نیازی به تأیید ادیان نبوده است. هر كس خودش را حق میداند اما در مقام عمل مشتركات داریم، ظلم و تضییع حقوق از نظر همه ما بد است، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، چه ماركسیست و چه آنهایی كه دین ندارند.4 آیت الله تأكید دارد اسلام با حقوق بشر در موارد بسیاری سازگاری دارد، از آنجا كه روح اسلام عدالت و حفظ كرامت انسانی است. چیزی كه در قوانین اسلام با حقوق بشر نسازد به طور یقین و صد در صد ما نداریم، دلیل بر این نكته، حرف آقای دكتر ضیایی فر رئیس كمسیون حقوق بشر اسلامی است. او یك شب آمد اینجا، من نظریات خودم را بیان كردم و او گفت: فقط دو مورد بود كه به نظر من حقوق بشر با او مخالف است این به نظر ما پاسخش این است كه ما نمیفهمیم و خدای ما فهمیده است و الا بقیه` جاها را ما حل كردیم.5 تأكید صریح آیت الله صانعی بر تنویر این مسئله استوار بوده كه اسلام، تروریسم را محكوم میكند و تاریخ و سنت و اندیشه اسلامی خود گواه روشنی بر این مدعاست. من تأكید میكنم كه اسلام دین بشریت و دین صلح و صفا و رعایت حقوق انسانها است. اسلام دین ظلم و اذیت، دین زندان و خشونت، دین ترور و آدمكشی نیست و همه این تهمتها از اسلام بدور است... اسلام را بد معرفی كردهاند. اسلام پر از عطوفت و رحمت و توام با انصاف و مداراست.6 میتوانم با جدیت اعلام كنم كه اگر امام خمینی (سلام الله علیه) در قید حیات بود ما تمام اینها را به صورت قانون در میآوردیم. آرزومندیم با همت و تلاش فرهنگ دوستان و مصلحان داخلی و خارجی، دموكراسی با تعریفی كه ارائه شد، حاكم گردد. اگر ما اسلام را دین طرفدار حقوق انسانیت و بشریت بدانیم و آن را، دین آسانی و مهربانی بدانیم نه دین زندان و شلاق و تعقیب و گریز، اسلام پیشرفت خواهد كرد و الا معلوم نیست با تفكری كه جز به ترور و آدم كشی نمیاندیشد، چه خواهد شد.7 به نظر آیت الله، حتی "سازمان ملل را باید نمایندگان مردم رنج دیده اداره كنند نه نمایندگان قدرتها و دولتها. نمایندگان مردم ظلم دیده و ستم كشیده باید در كنفرانسها و همایشهای جهانی سازمان ملل شركت كنند نه دولت مردان و نمایندگان آنها" و بعد به افسوس میگوید كه "صدها سال تا رسیدن به این فكر بلند اسلامی، فاصله است. چون قدرتها منافع خود را در نظر میگیرند ولی مردم میتوانند با تبادل فرهنگ، دنیایی عاری از ظلم وستم بسازند ویا حداقل از غلظت آن بكاهند. در این صورت دیگر نه جنگ مذهبها رخ میدهد و نه برخورد تمدنها، بلكه آنچه خود را نشان میدهد برخورد اندیشهها و فرهنگهاست"8 این نیز دیدگاهی ایده آلی است كه میكوشد فاصله میان تحقق عالی حقوق بشر با وضعیت فعلی را در ضمیر یك مجتهد شیعی در گوشهای از شهر مذهبی در ایران به تصویر كشد. تصویری كه سخت معنادار است. از سوی دیگر به عقیده ایشان، مسئله تروریسم را باید از مبانی فكری و تئوریك آن دنبال كرد و اگر فقط به برخورد فیزیكی و حذف ظاهری تروریستها بسنده كنیم و ریشه این نوع رفتار سیاسی همچنان زنده و فعال باشد، باز روزی از جایی سر بر خواهد آورد. این است كه تأكید میكند عقبه سیاسی این جریان به لحاظ فكری و نظری باید شناسایی و معرفی شود، در آن صورت میتوان با نقد و تحلیل عالمانه و بر اساس فرهنگ اصیل اسلامی از گرایش و جذب عده بسیاری از جوانان مسلمان و افراد علاقهمند به مبارزه با غرب، به سوی این جریانات انحرافی جلوگیری كرد و راه صحیح و اصیل دفاع از اسلام و معرفی اسلام را با نشان دادن چهره رحمانی و عقلانی و منطقی دین به آنان آموخت. رشد اندیشه طالبانی و ایجاد تشكیلاتی راهبردی در درجه اول بر میگردد به تعلیمات دانشمندان؛ یعنی آنها هستند كه ترور و جنایت را جایز و یا واجب میشمارند. باید به آنها فهماند كه چنین فكری در اسلام نیست و ترور و آدمكشی در آن محكوم است. به هر حال برای مبارزه با آنها باید یك فعالیت عمیق فرهنگی را شروع كرد. من خود زمانی كه از آدمكشیها و اعمال خشونت آمیز این افراد آگاهی مییافتم از آنها دلسرد میشدم، بلكه از كسانی كه عدهای را فریب داده تا مرتكب این گونه اعمال بشوند، سخت ناراحت و دلگیر میشوم. ما از همه كسانی كه در دنیا به مردم ظلم میكنند، اظهار تنفر میكنیم و همه گروهها و فریب خوردگان و مباشرین آنها را كه به نام دین و به نام اسلام، به مردم فشار وارد میكنند و اذیت میكنند، دعوت به حق میكنیم و از اعمال آنها منزجر میشویم. آنها از نظر ما منفور هستند.9 ایشان این نقد را حتی به مسائل داخلی ایران نیز منعكس كرده و در پاسخ به این پرسش كه آیا آرمانهای سالهای نخست انقلاب تحقق یافته است، این گونه پاسخ میدهد: من چگونه جوابگوی تحقق آرمانهای سالهای اول انقلاب باشم؟ در هر حال، هیچ چیز مشكل و غیر ممكن نیست بلكه موانع باید مرتفع بشود، مثلاً هنوز در فرانسه كه مهد تمدن است دموكراسی حقیقی حاكم نشده است. شما میدانید كه هر انقلابی رهبرش از دنیا برود با مشكلاتی مواجه میشود. در زمان امام وقتی مشكلی بوجود میآمد به امام مراجعه میكردند و ایشان افراد را قانع میكرد و مشكلات را حل میكرد. مشكل اساسی امروز ما این است كه آرمانها و ایدهآلهای امام و انقلاب، كنار گذاشته نشده ولی كمرنگ شده و جاذبههای خود را از دست داده است، مثل بیماری میماند، كه هر روز ضعیفتر میشود. حال چگونه میشود بیمار را به موضع قبلی برگرداند؟ ما فقط در مقام بیان هستیم، ولی توان اجرای آن را نداریم، ما راهكارها را میدانیم و دیگران باید بیاموزند.10 1 - گفتگو با پرفسور اشمیس، 10/3/80. 2 - همان. 3 - گفتگو با سفیر استرالیا، 23/7/81. 4 - دیدار با وزیر اقتصاد سوئیس، 18/7/80. 5 - لوموند، 25/1/78. 6 - ساینس ملنیتور آمریكا. 7 - دی زایت آلمان، 18/9/82. 8 - همان. 9 - ساینس مانیتور. 10 - همان. * میثم محمدی
|