|
یادداشت علامه طباطبایی برای کنگره مبارزه با مشروبات الکی به درخواست مرحوم آیتالله بروجردی
در سال ۱۳۳۹ شمسى، کنفرانسى براى مبارزه با مشروبات الکلى در استکهلم سوئد تشکیل شد که از سراسر جهان، نمایندگان مذاهب و ملل، در آن شرکت کردند. پیش از تشکیل جلسات آن کنفرانس، «آرشه تونک» دبیر کل سازمان بین المللى مبارزه با الکل، ضمن مسافرت به ایران در حوزه علمیه قم با مرحوم آیت الله العظمی بروجردى، یگانه مرجع تقلید وقت شیعیان ملاقات و گفتگو کرد و نظریه ایشان را در این مورد به دست آورد. آیت الله بروجردی از علامه طباطبایی درخواست کردند که یادداشتی در این زمینه بنویسند و پس از تأیید به کنگره ارسال شود. در همان وقت، بحث زیر که به وسیله علامه طباطبائى نوشته شده بود، توسط دکتر چهرازى ترجمه و به کنگره ارسال شد که در یکى از جلسات، براى حضار قرائت شد و مورد توجه عموم قرار گرفت. در آن کنگره رسماً اعلام شد: تنها دینى که در جهان به طور صریح مشروبات الکلى را تحریم نموده و با آن به شدت مبارزه کرده، دین اسلام است و روى همین اصل، عوارض این سمّ کشنده در میان پیروان اسلام به چشم نمیخورد. مقاله علامه که همان وقت در روزنامه «وظیفه» چاپ تهران شماره ۱۵۷ منتشر شد، از نظر میگذرد: 1. اسلام برخلاف سایر ادیان که تعلیمات آنها بر اساس انزوا و کنارهگیری از اجتماع بنا شده، مانند نصرانیت و برهمنى و بودائیت و یا تنها به تربیت طایفه و نژاد خاص چشم همت دوخته باشد مانند یهودیت، سازمان تعلیم و تربیت خود را یک سازمان اجتماعى جهانى قرار داده است که سعادت انسانیت را در زمینه مدنیت، که هرگز انسان از وى مستغنى نیست، با ایجاد اتحاد و اتفاق کامل میان افراد، تأمین کند و تشکیل مجتمعى را در نظر گرفته که جزء تشکیل دهنده آن یک انسان خالص متمیز بوده باشد و با سیر تکاملى خود سعادت انسانیّت را صد در صد به دست آورد. و روى این اصل از براى تشکل جامعه مورد نظر خود انسان فطرى (انسان طبیعى) را در نظر گرفته است؛ یعنى انسانى را که دستگاه آفرینش به وجود آورده و با موهبت عقل سلیم مجهز کرده و با این وسیله از سایر انواع حیوانى تمیز داده و آلایش و پیرایش اوهام و خرافات و سایر افکار پوچ تقلیدى و موروثى را نداشته باشد، و این مطلب از اول تا آخر کتاب الله (قرآن شریف) در نهایت وضوح پیداست. اسلام تشخیص میدهد انسانى را که دستگاه آفرینش به وجود آورده و با عقل سلیم مجهز نموده است، با سلامت شعور و ادراک (و فطرت خدادادى خود) درک میکند که در عین حال او و هر آفریده دیگرى در شاهراه حیات جویاى سعادت و خواهان خوشبختى خود میباشد؛ و در پیدایش وجود خود و بقاى خود و تأمین سعادت و رفع حوایج خود به هیچ وجه استقلال نداشته و از هر جهت محتاج به کنار از خود میباشد. و همچنین هر موجود دیگرى از اجزاى جهان آفرینش، خود خود را به وجود نیاورده و در اداره وجود و بقاى خود استقلال ندارد و مجموعه جهان هستى نیز که همان انسان و سایر پدیدههای جهانى است به یک نقطهای مافوق طبیعت بستگى داشته و با یک اراده شکست ناپذیر غیبى طبق قوانین عامه علیت و معلولیّت اداره شده و به بقاى وجود خود ادامه میدهند. و این درک، انسان را به سوى این نتیجه هدایت میکند که باید به خداى یگانه (حیات علم و قدرت مافوق طبیعت) سر تسلیم فرود آورده و به سوى مقصدى پیش رود که در ساختمان وجود وى پیش بینى شده و به دست عقل سپرده شده است. قرآن شریف تصریح میکند: «دین همان تسلیم به خداى یگانه است» و تصریح میکند که دین همانا یک سلسله تعلیماتى است که با آفرینش ویژه انسان وفق داده و تطبیق کرده و خواستهای وجودى وى را در نهایت تعدیل تأمین نماید: «دین روى آفرینش خدایى استوار است که مردم را طبق آن آفریده و آفرینش خدایى قابل تبدیل و تغییر نیست». کسى که از این نظر کلى و قطعى اسلام: «بشر باید در حال اجتماعى و اتفاق طورى زندگى کند که با آفرینش انسانى تطبیق نماید». اطلاع به هم رسانیده و کمى تأمل نماید، حدس خواهد زد که اسلام در جریان تعلیمات خود حفظ عقل سالم را مهمترین واجبات دانسته و کمترین اجازهای از براى تباه کردن وى، حتى یک لحظه، نخواهد داد و همان طور هم هست. اسلام اداره امور زندگى انفرادى و اجتماعى انسان را به دست عقل سالم سپرده و هیچ گونه اجازه مداخله به عواطف دروغ نمیدهد؛ مگر در حدودى که عقل تجویز نماید. و از این روى از هر چیزى که فعالیت طبیعى این موهبت خدادادى را کم یا زیاد به هم زده و مختل میکند و تلاش عقل و تدبیر را خنثى مینماید، با تمام قوا جلوگیرى به عمل میآورد، چنان که از قمار که روى بخت و شانس استوار است و دروغ و افترا و تزویر و غش در معاملات و هر چه از این قبیل بوده و عقل اجتماعى را مختل ساخته و تدبر و رویه را خنثى میکند، نهى مینماید. و از آن جمله است: استعمال مشروبات الکلى که شدیداً در اسلام ممنوع و حتى نسبت به نوشیدن یک قطره از مسکرات هشتاد تازیانه مجازات تعیین شده است. 2. خوردن مشروبات الکلى در میان سایر کارهاى مزاحم عقل و تدبیر تنها عملى است که سر و کارش مستقیماً با عقل و شعور میباشد و تنها به منظور کشتن تعقل و تقویت عواطف بى سرپرست انجام داده میشود. و به همین جهت آثار شوم و نتیجههای زشت و ناهنجارى که پیوسته از جهت بهداشت و اخلاق و روان و دین در افراد و در جامعههای بشرى بسط و توسعه میدهد، به هیچ وجه قابل انکار نبوده و پوشیده نیست. فعلاً سالى که از تاریخ انسانیت نمىگذرد که هزارها و هزارها بیمار الکلى به بیماریهای گوناگون مرى و معده و ریه و کبد و اعصاب و غیر ذلک، گرفتار نشده و در بیمارستانها بسترى نشوند. سالى نمیگذرد که جمعیت انبوهى مجانین الکلى به تیمارستانها منتقل نشوند. سالى نمیگذرد که میلیونها اشخاص کنترل اخلاقى خود را از دست ندهند و یا به انحرافات روانى و گرفتاریهای فکرى مبتلا نشوند. سالى نمیگذرد که این سم مهلک به صدها میلیون قتل و خودکشى و جنایت و دزدى و خیانت و عرض فروشى و رسوایى و پرده درى و افشاى اسرار و بدگویى و بدزبانى و ایذا و اذیّت هدایت نکند (و یا وقتهای زیادى، افراد شریف انسان را در حالى که مانند حیوان وحشى پاى بند هیچ قانون و مقرراتى نیستند، اسیر و زندانى نکند). تعقل پاکى که روزانه به واسطه استعمال صدها میلیون لیتر مشروبات الکلى از دست جامعه انسانى مىرود، ضایعه اسفناک و جبران ناپذیرى است و البته از نظر روانى از جامعه انسانیتى که پیوسته همهیا قسمت اعظم ممیز انسانیت خود را (تعقل صحیح و پاک) از دست میدهند، نباید امید خیر و انتظار خوشبختى عمومى داشت. قرآن شریف براى اولین بار که از نوشیدن مینهی میکند، به طور اجمال به همه مفاسد فردى و اجتماعى وى اشاره کرده و او را «اثم» نام نهاده: یعنى کار زشتى که دنباله نامطلوب داشته و محرومیتهایی بار میآورد. و براى آخرین بار که در نهایت تأکید نهى میکند، مخصوصاً به دو نوع از مفاسد و مضرّات این عمل اشاره میکند که رخنه یافتن آنها به جامعه انسانیت، ارکان جامعه بشرى را سست و بالاخره کاخ سعادت عمومى را به طور قطع سرنگون خواهد کرد. در سوره مائده، آیه ۹۱ میفرماید: «شراب مسکر در میان شما کینه و دشمنى ایجاد کرده و شما را نسبت به مقدسات قوانین و مقررات، که پاى بندى آنها تنها راه سعادت شماست، بى اعتنا و بى بند و بار میکند» و بسیار روشن است که تنها همّ تعلیمات اسلامى تشکیل اجتماع صالحى است که الفت و التیام در آن حکومت کند و همه افراد آن خودشان را در پیشگاه خدایى مسئول اجراى قوانین انسانى که ضامن سعادتشان میباشد بدانند، و در هیچ حال خدا را فراموش نکنند و به مسئولیت خود بى اعتنا نباشد. این است آنچه اجمالاً در قرآن شریف در مقام قانون گذارى بیان شده است و آنچه از مقام نبوت در این باب نقل شده بیرون از حد بوده و همه مضرات جسمانى و روحانى خمر را تفصیلاً بیان مینماید. 3. روزى که اسلام مشروبات الکلى را تحریم کرد جهان بشریت به استثناى معدودى از یهود، مبتلاى این سمّ مهلک بوده و در همه مجتمعات مترقى و غیرمترقى آن روز رواج کامل داشته و خوردن مى هیچ گونه ممنوعیت قانونى نداشت. مردم آن روز با همین عقیده و عادت نامطلوب نسلًا بعد نسل به طور توارث رشد کرده و رگ و ریشه دوانیده بودند. البته ریشه کن نمودن چنین عادتى از براى اسلام همان اندازه اشکال داشت که از میان بردن عقیده وثنیت مشکل بود؛ اگر مشکلتر نبوده باشد. و به همین جهت بود که اسلام در اجراى حکم تحریم خمر، راه ارفاق و طریقه تدریج را اختیار نموده و به منظور خود در ظرف چندین سال از دعوت (فاصله نزول آیه اعراف و آیه مائده)، جامه عمل پوشانیده. در آیه اعراف سربسته و به نام «اثم» و در سوره بقره آیه ۲۱۹ نسبتاً صریحتر؛ در آیه مائده صریح نهى نموده است. و هم چنین در اوایل بعثت به عنوان تحریم ساده و سرانجام تحریم شدید نموده و قرار حدّ (مجازات با تازیانه) صادر کرده است. 4. اسلام در ابتداى کار اگرچه در اجراى حکم تحریم و بیرون کردن هواى میپرستی از سر مردم، دچار مشکلاتى بود، ولى در عین حال در اجراى این حکم شاق و پذیرش عمومى از وى، موفقیت شگفت آورى پیدا کرده که راستى حیرت انگیز است. آیه مائده که آخرین آیهای است که به تحریم خمر مشتمل است، نشان میدهد که پس از چندین سال که از عمر تحریم میگذشته هنوز مردم به کلى دست از عادت دیرین خود برنداشته بودهاند؛ ولى چنان که از قراین تاریخى بر میآید، پس از تحریم قطعى خمر، مردم یک باره هوس باده کشى را از سر بیرون رانده و بى تأمل هر چه خم شراب و صراحى میبود، در کوچهها و معابر و سر راهها شکسته و موجودى محتویات آنها را به زمین ریختند و هرگز اجراى حد براى کسى که در زمان پیغمبر اکرم (ص) (ما بین تحریم و تعیین حد و رحلت رسول) شراب خورده باشد، نقل نشده؛ با این که اجراى حد از براى قتل و زنا و امثال آن از منهیات، زیاد نقل شده است. و در مسیر تاریخى سیزده- چهارده قرن که از طلوع و دعوت اسلامى میگذرد، در میان جامعه اسلامى میتوان گفت: صدها میلیون مسلمان آمده و رفتهاند که در عمر قطرهای از این سمّ مهلک نچشیده باشند. و در ممالک اسلامى که صدها میلیون مسلمان زندگى مینمایند، به جز شهرهاى بزرگ که از مدنیت! امروزى بى بهره نبوده و این سمّ نیز به همراه مدنیت! در آنها شیوع پیدا کرده، میتوان قطع داشت که میلیونها مسلمان در عمر خود رنگ شراب ندیده باشند. در همین ایران خودمان در غیر شهرهاى بزرگ، در دهات و عشایر میلیونها زن و مرد میتوان یافت که در زندگى خود قطرهای از شراب نچشیدهاند، سهل است، حتى تصور باده کشى به مخیلهشان نیز خطور نکرده و از شراب مانند پلیدیهای دیگر، طبعاً متنفر بوده و دورى میجویند. (شفقنا به نقل از بررسیهای اسلامی، ج ۲، ص ۲۳۲)
|