|
دکتر سید صادق حقیقت و روایتی از جامعه مسلمانان آمریکا
* دکتر صادق حقیقت نظریه پرداز حوزه اندیشه سیاسی اسلام اشاره: دکتر صادق حقیقت نظریه پرداز حوزه اندیشه سیاسی اسلام، حضور علمی در دانشگاه بین المللی فلوریدا (FIU) آمریکا داشت و فرصتی برای او فراهم کرد تا بتواند از نزدیک وضعیت مسلمانان آمریکا را ببیند. خلاصه ای از گفت وی وی با شفقنا در باره دین و دین داری و وضعیت مسلمانان آمریکا خواندنی است. * مجموعاً حدود ۳۱۰۰ مسجد و مرکز اسلامی در آمریکا وجود دارد، ۵۲۵ مرکز در ایالت کالیفرنیا، ۵۰۷ مرکز در نیویورک و ۳۰۲ مرکز در تگزاس است بنابراین پراکندگی مراکز اسلامی وابسته به نوع ایالت و پراکندگی مسلمانان در این ایالت هاست، شاید بتوان گفت که حدود ۲/۱ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می کنند که اکثر آنها در ایالت کالیفرنیا هستند و به خاطر این تجمع، مراکز اسلامی در کالیفرنیا بیش از ایالت های دیگر است، ایالت هایی مانند فلوریدا، مسلمانان و ایرانیان کمتری دارد و مراکز اسلامی در آنها کمتر هستند؛ تعداد کل مسلمانان در آمریکا کاملاً مشخص نیست و ادعای دو میلیون تا ۱۰ یا دوازده میلیون شده، ولی اوباما گفته تعداد مسلمانان در آمریکا ۷ میلیون نفر است که می شود ۲ درصد جمعیت آمریکا، برخی مدعی شدند که جمعیت مسلمانان در آمریکا حدود ۱ درصد است، همین جا عرض کنم که بسیار جای تعجب دارد که در کشوری که همه چیز کامپیوتری و مشخص است چرا باید تعداد مسلمانان مشخص نباشد! به نظر می رسد که در این عدم اعلام دقیق تعداد مسلمانان، تعمدی در کار باشد تا مشخص نباشد که تعداد مسلمانان چقدر هست. * پیش بینی شده که بین سال های ۲۰۵۰ تا ۲۰۷۰؛ یعنی بین این دو دهه، تعداد مسلمانان از مسیحیان بیشتر خواهد شد، اینکه این پیش بینی درست است یا خیر، مطمئن نیستیم، اما مطمئن هستیم که رشد جمعیت مسلمانان در آمریکا و کل غرب بیش از رشد مسیحیان هست، علت آن هم مشخص است که مسلمانان به فرزندآوری اعتقاد دارند، خصوصا کسانی مانند افغانستانی ها و پاکستانی ها چهار تا پنج فرزند می آورند، اما بسیاری از خانواده های غربی فرزند ندارند و بسیاری هم تک فرزند هستند. * جامعه آمریکا مذهبی تر از جامعه اروپاست. دینداری در اروپا حدود ۵۰ درصد و در آمریکا حدود ۷۰ درصد است. علاوه بر آن نهاد خانواده در آمریکا قوی تر از اروپاست. * دو مساله متضاد در آمریکا وجود دارد، اینکه بی دینی در حال رشد است و روی دیگر سکه این است که دینداری هم در حال رشد است، چطور این دو مساله با هم جمع می شوند، به این صورت که صورت کلی جامعه به شکل بی دینی پیش می رود، مظاهر بی دینی در جهان روبه افزایش است، مانند مساله هم جنس گرایی و حتی مساله عدم اعتقاد به خداوند، ولی در عین حال دینداری هم در بین قشری از مردم روبه افزایش است. پدیده ای است در غرب که احساس می کنند می توان معنویت گرا بود، ولی مذهبی نبود، نوع معنویت غیر دینی، شعار آنها این است که شما برای معنویت نیاز نیست که به خداوند اعتقاد داشته باشید همین که امید و عشق به هم نوع خود داشته باشید، کافی است. * آمریکا کشور جذابی است، اولاً از نظر اقتصادی، آمریکا سرزمین فرصت هاست، در اروپا فرصت های اقتصادی و رشد اقتصادی افراد نوآور، چندان زیاد نیست؛ مساله ای که به فرصت های اقتصادی آمریکا کمک می کند، تراکنش مالی بسیار زیاد در آمریکاست که امکان استفاده و بهره وری از طرح های جدید و پول ساز را بسیار می کند، نکته ای که باز باید به این مساله اضافه کرد، رشد علمی آمریکاست که در بسیاری از زمینه ها در رتبه اول جهان قرار دارد، به طور مثال دانش ژنتیک در کشورهای اروپایی بسیار رشد کرده، اما در آمریکا رشد بیشتری دارد؛ خصوصاً با توجه به اینکه به شکل بسیار زیادی پول ساز است بنابراین بسیاری از افراد که حتی در اروپا زندگی می کنند تمایل به مهاجرت به آمریکا دارند، نه تنها مهاجرت از کشورهای جهان سوم به آمریکا وجود دارد بلکه از اروپا هم به آمریکا این مساله وجود دارد، به طور کلی می توان گفت که اگر کسی در سن میانسالی و بازنشستگی باشد و بخواهد یک زندگی آرامی داشته باشد، اروپا با توجه به وجود سیاست های دولت رفاهی مانند بیمه، حقوق بازنشستگی مناسب تر است، اما اگر کسی جوان و نوآور باشد، طرح و ابداع داشته باشد و به دنبال پیشرفت مادی باشد، آمریکا برای او بهتر است، در کنار این مسایل، می توان به مسایل دیگری از جمله زیبایی و خوب بودن آب و هوا در ایالت های آمریکا به عنوان یک عامل فردی اشاره کرد. * مجموعا می توان گفت که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در آمریکا در آرامش هستند. در غرب و به خصوص در آمریکا از افراد نمی توان در مورد سه مساله سوال کرد چرا که حالت توهین آمیز دارد، اولاً نمی توان از “سن” کسی سوال کرد، دوماً نمی توان از “میزان درآمد” کسی سوال کرد و سوماً نمی توان از “مذهب” کسی سوال کرد بنابراین برای بسیاری از افراد در محل کار مشخص نیست که فلان کارمند چقدر درآمد دارد، سن او چقدر است و به کدام مذهب تعلق خاطر دارد. * این مسأله هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی اینگونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی دهد و این مساله به شکایت نمی رسد. * یکی از اتفاقاتی که در طول فرصت مطالعاتی یکساله در آنجا شاهد بودم، این بود که گروهی ناشناس در ایالت فلوریدا، قبرهای یهودیان در گورستان های یهودی ها را تخریب کردند، اما مسلمانان برای اینکه نشان دهند این خرابکاری آنها نیست؛ ۹۱ هزار دلار جمع آوری کردند و برای بازسازی قبرستان یهودیان اختصاص دادند بنابراین ارتباط بین مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و حتی اشخاص بی دین بسیار خوب است و با همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می کنند. * سمیناری به نام MESA راجع به خاورمیانه در بوستون بود، من در آن سمینار شرکت کردم، در خیابان های بوستون که قدم می زدم به کلیسایی برخورد کردم که بخشی از انجیل را روی یک بیلبوردی بالای سر کلیسا زده بود که همسایه خود را همانند خود دوست بدارید، جالب بود که در پرانتز نوشته بود “همسایه مسلمان خود را” یعنی اگر همسایه شما مسلمان هم هست همانند خودتان باید او را دوست بدارید. * اصالتاً مراکز اهل سنت با مراکز شیعه جدا هستند یعنی مراکز اسلامی که نام بردیم، مشخص است که چه تعداد شیعه و چه تعداد اهل سنت هستند، ولی این بدین معنا نیست که هیچ شیعه ای به مراکز اهل سنت نیاید یا برعکس؛ در حقیقت مشارکت از هر دو طرف وجود دارد، علت آن این است که کسانی که در غرب زندگی می کنند، مشکلشان شیعه یا سنی بودن نیست، مشکل بی دینی است؛ بدین معنا که جوانان آنها ممکن است که از میان ادیان دینی، هیچ دینی نداشته باشند و فقط زندگی مادی مدنظر آنها باشد یا اینکه جذابیت صوری و تبلیغات مسیحیان باعث شود که از اسلام به مسیحیت تغییر دین دهند، خانواده های مسلمان اعم از شیعه و سنی، مشکلشان تجدد، مدرنیته، بی دینی و تغییر دین است. شیعیان و اهل سنت اعتقاد و مراکز خود را دارند، ولی تعارض چندانی هیچ گاه به گوش نمی خورد که شیعیان با سنی ها بحث کنند یا درگیر شوند، این مسایلی که در جهان سوم و خاورمیانه هست، در جهان اول رنگ و بوی خود را از دست می دهد چون شکل مسایل تغییر می کند. * مسلمانان به علت های مختلف نسبت به ترامپ نظر منفی دارند؛ اولاً ترامپ یک سیاست مدار برجسته نیست، ثانیاً یک شخص آکادمیک مانند اوباما نیست، تحصیل کرده نیست و نوع سخن او پوپولیستی است و بعضا همراه با حرمت افراد و کرامت انسان نیست و علاوه بر این، خود او اعلام کرده که من با اقلیت ها در آمریکا اعم از مسلمانان، ایرانیان، مکزیکی ها و دیگران و به طور کلی مهاجران مشکل دارم حتی او به زنان در کمپین های انتخاباتی خود توهین کرد؛ بنابراین نوع گفتار او مشخص می کند که با اقلیت ها و مهاجران مشکل دارند لذا مسلمانان هم از این جهت که نوع گفتار او گفتار همراه با کرامت نیست و هم به خاطر فشاری که به مسلمانان به خصوص ایرانیان می آورد، با او موافق نیستند. * جامعه آمریکا یک جامعه دموکراتیک هست و هر کسی در ظاهر می تواند از آزادی بیان برخوردار باشد، من در دانشگاه های مختلف شاهد تظاهرات ضد ترامپ بودم، در خود واشنگتن به مناسبت روز زن تظاهرات بزرگی برگزار شد که به تظاهرات ضد ترامپ تبدیل شد. در دانشگاه هاروارد شخصاً در تظاهرات ضد ترامپ شرکت کردم، هیچ کسی مورد تعرض و آزار قرار نمی گیرد و این آزادی برای آنها وجود دارد که عقیده خود را ابراز کنند مثلاً در تظاهرات واشنگتن جان کری هم شرکت کرده بود. * در آمریکا مانند سایر کشورهای غربی و کشورهای اروپایی در برگزاری مراسم مذهبی و دینی محدودیتی برای کسی وجود ندارد، به عنوان مثال مرکزی که من به عنوان امام جماعت حضور داشتم، مرکز مسیحی و کلیسا بود که مسلمانان خریدند و آن را تبدیل به مرکز اسلامی کردند، شاید در فرهنگ ما چنین چیزی اجازه داده نشود که یک مسجد تبدیل به کلیسا شود، شاید شرعا هم مشکل داشته باشد ولی برای آنها مشکلی ندارد که یک کلیسا خریده شود و تبدیل به یک مرکز اسلامی شود مثلا دهه محرم و صفر و در طول سال برنامه های مذهبی در این مرکز داشت. * آمریکا مدینه فاضله و جامعه بدون مشکل نیست، تصوری که شاید برای برخی از جوانان ایرانی باشد که مثلا آمریکا یک مدینه فاضله است که هیچ مشکلی در آن وجود ندارد، این درست نیست، آمریکا مانند هر کشور دیگری مشکل خاص خودش را دارد، به طور مثال تبعیضی که علیه سیاهان اعمال می شود، خودِ اوباما، چندین بار ابراز کرده که ما باید از نظر قوانین و در عمل این تبعیض ها را برداریم یا مثلاً فرض کنید وجود اسلحه در آمریکا، کسی با مجوز می تواند اسلحه داشته باشد ولی اسلحه وقتی در خانه شما وجود داشته باشد یک جوان ۱۳ ساله ممکن است که اسلحه را بردارد و در مدرسه دبیرستان ببرد و استفاده کند و تیراندازی ها و اتفاقاتی که هر از گاهی می بینیم، رخ دهد؛ شاید اوباما در طول ۸ سال ریاست جمهوری خود، یک بار گریه کرد و آن زمانی بود که به این مساله اشاره کرد که من می خواستم قانون آزاد بودن اسلحه را بردارم و قول آن را به شما دادم، ولی نتوانستم. این مساله از اختلافات موجود بین جمهوری خواهان و دموکرات هاست؛ جمهوری خواهان چون سهام کارخانجات اسلحه سازی را دارند تمایل به وجود اسلحه حتی در آمریکا دارند ولی دموکرات ها مخالف وجود اسلحه در جامعه هستند بنابراین در آمریکا مشکلات خاص این کشور بزرگ وجود دارد و قابل انکار نیست و نمی توان گفت که آمریکا کشور بدون مشکل است.
|