|
گلچيني از مصاحبه رسانه هاي خارجي با حضرت آيت الله العظمي صانعي در دهه 80
گفت و گوي خبرنگار - ال كامر چيو- از کشور پرو در تاريخ 9/9/1385 نقش رهبران مذهبي در دولت آقاي احمدي نژاد چيست؟ أعوذبالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم رهبران مذهبي بيشتر با امور ديني و مذهبي سروكار دارند و مسائل ديني را در حوزه هاي علميه مورد بحث و بررسي قرار مي دهند، لذا در دولت ها نقشي ندارند، البته برخي از اين افراد هدايت فكري مي دهند و روش ها و عملكردها را نقد يا تأييد مي كنند، ولي عمده تأثيرگذاري در دولت از ناحيه شخص رهبري صورت مي گيرد. شما فرموديد كه رهبران مذهبي در دولت ها نصيحت مي كنند؟ خير، عرض كردم بعضي از اين آقايان هدايت فكري مي كنند، وگرنه بقيه آنان كاري با اين امور ندارند. رهبران مذهبي راجع به چه مسائلي نصيحت مي كنند؟ راجع به همين موضوعي كه اخيراً مطرح كردند كه خانمها نيز مي توانند براي تماشاي مسابقات ورزشي به ورزشگاه بروند كه آقايان نسبت به اين نظر دولت اعتراض كردند، راجع به موضوع انرژي اتمي و مسائلي كه به سياست خارجي مربوط مي شود، برخي از آقايان اظهار نظر كرده اند. آيا رهبران مذهبي در مسائل سياسي نقشي دارند؟ به طور كلي در زمان حيات امام خميني اعضاي هيئت دولت با رهبران مذهبي در قم همفكري و هم انديشي داشتند و تعامل خوبي بين آنان وجود داشت اما پس از آن در دوران آقاي هاشمي و خاتمي تا يك حدي وجود داشت، ولي در حال حاضر به كلي كم رنگ شده است و در حقيقت دولت اصلاً با رهبران مذهبي در قم ارتباطي ندارد. آيا در گذشته نحوه تأثير گذاري و نقش رهبران مذهبي در دولت با امروز فرق داشته است؟ آري، همان طور كه اشاره كردم بهترين تعامل و همفكري بين علما و مراجع ديني با دولت مربوط به زمان حيات امام خميني(س) است، پس از آن تا حدودي در دوران آقاي هاشمي و خاتمي نيز استمرار يافت، ولي در حال حاضر اين دولت نيازي به همفكري و هم انديشي با علما و مراجع نمي بيند، به همين دليل است كه بنده معتقدم رهبران مذهبي در حال حاضر هيچ تأثير و نقشي در اعمال سياستهاي دولت فعلي ندارند. به نظر جنابعالي دولت هاي قبلي كه با رهبران مذهبي همفكري داشتند از آن مشورت ها بهره مي بردند و اين دولت از اين جهت محروم است؟ دولت هاي قبلي به رأي اكثريت مردم جامعه نياز داشتند تا بتوانند با حمايت آنان امور جامعه را حل و فصل كنند و به وظيفه ديني و اخلاقي خودشان در قبال جامعه عمل كنند، ولي از عملكرد و روش اين دولت چنين برمي آيد كه ايشان از نظر اخلاقي خودش را بالاتر از اين مي داند كه بخواهد با عالمان ديني و مراجع مشورت كند و نقطه نظرات آنان را در پيشرفت امور جامعه لحاظ كند. در اين صورت نقش رهبران مذهبي در ايران به چه صورت است؟ آيا به مردم در زمينه مسائل اقتصادي يا نحوه زندگي كردن مي توانند نصحيت و راهنمايي كنند؟ رهبران مذهبي بيشتر در مورد مسائل ديني، قوانين و احكام الهي كار مي كنند، در حقيقت اگر كسي بخواهد در زمينه مسائل اقتصادي و بازرگاني فعاليت كند بايد با اصول كلي علم اقتصاد و بازرگاني آشنايي داشته باشد، يا كسي كه مي خواهد در زمينه صنعتي فعاليت كند بايد با يكسري از علوم و فنون شاخه صنعت آشنايي داشته باشد، عالمان ديني مسائل ديني و اعتقادي و يكسري از اصول كلي مربوط به قوانين تجارت، بازرگاني و داد و ستد را بيان مي كنند يا چگونگي عمل كردن به عقود و معاهدات را بيان مي كنند. مسائل تخصصي مربوط به اقتصاد يا صنعت و بازرگاني جزو علوم دانشگاهي است و كارشناسان اين رشته ها مي توانند نظر بدهند و نمايندگان مجلس مي توانند در تصويب قوانين اين امور را لحاظ كنند. اينكه اين دولت با عالمان ديني مشورت نمي كند ممكن است جامعه را دچار تفرقه كند؟ خير، جامعه دچار تفرقه نمي شود. او بر طبق افكار و نظريات خودش امور را پيش مي برد. آيا ممكن است جامعه تدريجاً به سوي غير مذهبي پيش برود؟ خير، نمي گذارند به سمت غير مذهبي برود. اگر به سمت جامعة به شدت مذهبي صرف نرود، لااقل به سوي غير مذهبي نخواهد رفت. با توجه به مسأله جهاني شدن و بحث مدرنيته در كشورهاي مختلف، نظرتان در مورد كنترل جمعيت كشور از ديدگاه مذهبي و راهي كه بايد در پيش بگيريد چيست؟ همين راهي كه از ابتدا در پيش گرفته ايم و احكام و قوانين اسلامي را بيان مي كنيم و در جهت هدايت فكري جامعه تلاش مي كنيم. در حقيقت ما به كار فرهنگي و فرهنگ سازي در جامعه مي پردازيم. آيا اين راهنمايي و هدايت فكري مردم جامعه نسبت به گذشته سخت تر نشده است؟ به نظر بنده چندان سخت نيست، حتي به نوعي طرح مسائل و ارائه آن به مردم جامعه راحت تر نيز شده است، امروزه با بهره گيري از وسايل ارتباط جمعي مانند اينترنت مي توانيم مسائل را به مردم عرضه كنيم و احساسات مذهبي آن قدر قوي است كه هيچ قدرتي نمي تواند مانع از رشد آن شود. حتي اتحاد جماهير شوروي سابق نيز نتوانست براي هميشه مانع از رشد دين و مذهب در كشورش بشود. چطور به روسيه اشاره كرديد؟ بعد از تشكيل حكومت كمونيستي در شوروي سابق تنها انديشه ماركسيستي وجود داشت كه ضد مذهب بود و مانع از رشد مذهب مي شد. براي آنان فرقي نداشت نه مسيحيت را قبول داشتند نه اسلام را. ولي همان گونه كه ملاحظه كرديد بعد از فروپاشي نظام كمونيستي شوروي سابق، جمهوري هاي مستقل تشکيل شدند و مردم را در انتخاب دين آزاد گذاشتند. در تركيه هم كه آتاتورك اساس حكومت جديد در اين كشور را بر نظام لائيك قرار داد ولي با اين حال امروز بيشتر مردم تركيه مسلمان هستند و تعدادي اقليت مسيحي نيز دارد. من از سخنان جنابعالي چنين نتيجه گيري مي كنم كه رژيم ها و حكومت ها به ترتيب مي آيند و كنار مي روند ولي اديان و مذاهب باقي مي مانند؟ آري، همين طور است، احساسات مذهبي در نهاد بشر قرار دارد و اين امري فطري است. اخيراً پاپ رهبر مسيحيان جهان از يك كشور اروپايي مسلمان (تركيه) ديدار كرده است. نظر شما راجع به اين مسأله چيست؟ در حقيقت ديدار پاپ از كشور مسلمان تركيه براي آن بود كه يك مقدار از مشكلات خودش را برطرف كند ولي اينكه آيا توانست با اين عمل خود وحدت و همدلي در بين مسلمانان و مسيحيان ايجاد كند يا نه نياز به گذشت زمان هست. به هر حال اينكه ايشان به اسلام و مسلمانان بي احترامي كردند جبران اين كار چندان آسان نيست. آري، ما معتقد هستيم همه انسانها مخصوصاً پيروان اديان الهي مي توانند با وحدت و همدلي در كنار يكديگر در صلح، امنيت و آرامش همزيستي مسالمت آميز داشته باشند. با توجه به اينكه ايشان به آيين اسلام توهين كردند، فكر مي كنيد رهبران مذهبي نبايد به اعتقادات مذهبي ساير پيروان اديان الهي توهين كنند؟ بنده در اطلاعيه اي كه دادم با احترام گفتم ايشان بايد نسبت به حرف هايي كه مي زند توجه كند. نبايد در مقابل حرف ديگران ايستاد. بايد رهنمود داد و با حفظ احترام و رعايت حقوق ساير پيروان اديان الهي، اشتباه آنان را متذكر شد. اين موضع گيري ايشان در مورد آيين اسلام آيا از روي ناآگاهي بوده يا تعمداً اين مطالب را گفتند؟ براي پاپ كه رهبر مسيحيان جهان است پسنديده نيست بگوييم از روي ناآگاهي اين مطالب را گفته باشد، اين احتمال وجود دارد قدرتمندان سياسي براي ايجاد اختلاف و دشمني بين اديان الهي و بهره برداري سياسي از آن از ايشان خواسته اند اين حرفها را بزند، وقتي عكس العمل آن را ملاحظه كرده اند در صدد جبران مافات هستند. به نظر جنابعالي آيا گفته هاي پاپ از نظر مسلمانان قابل بخشش است و مي توانند حرف هاي گذشته ايشان را ناديده بگيرند و كنار بگذارند؟ به هر حال وقتي ايشان خطاب به مسلمانان مي گويد اشتباه كرده است و اظهار ندامت و پشيماني مي كند بايد پذيرفت. بنده از شما به عنوان يك رهبر مذهبي مي پذيرم و مي دانم كه با خلاقيت ذهني كه داريد اين عذرخواهي را مي پذيريد كه ايشان اشتباه كرده اند. آيا مردم مسلمان نيز اين عذرخواهي را مي پذيرند؟ مردم را نيز بايد هدايت كنند. رهبران مذهبي، قدرتمندان سياسي و دولتمردان بايد با فرهنگ سازي به مردم رهنمود بدهند كه وقتي شخصي اشتباه كرده و اظهار پشيماني و ندامت مي كند و عذرخواهي مي كند بايد از او بپذيريم. آري، اگر همچنان بر ادعاي خودش ايستادگي مي كرد، عكس العمل مسلمانان به نحو ديگري بود. اين واكنش چقدر مي توانست متفاوت باشد؟ اگر پاپ بر سر ادعايش و موضع گيري كه كرده مي ايستاد معناي آن اين بود كه به مقدسات يك ميليارد جمعيت مسلمان توهين نموده است و واضح است كه مسلمانان واكنش و عكس العمل نشان مي دادند و از نظر افكار عمومي مردم جهان نيز قابل قبول نيست كه يك شخصي كه خود را رهبر بزرگ مذهبي مسيحيان مي داند نسبت به آيين بزرگ اسلام بخواهد اين گونه موضع گيري باطل و نادرستي داشته باشد، در حقيقت وقتي ايشان بدون اطلاع نسبت به اسلام اين گونه صحبت مي كند نسبت به پيروان آيين مسيحيت نيز بي احترامي مي شود، چون شايد برخي چنين تلقي كنند كه مسيحيان نيز اين گونه فكر مي كنند. بنده معتقدم حال كه خود ايشان متوجه شده ادعاي باطل و نادرستي را مطرح كرده و فهميده اشتباه نموده ما بايد اظهار ندامت و عذرخواهي ايشان را بپذيريم و اين موضوع را رها كنيم. در مورد سفر پاپ به تركيه و عذرخواهي ايشان از مسلمانان و روشي كه در پيش گرفتند، آيا فكر مي كنيد اين گونه حركتها مي تواند به هماهنگي و نزديكي بيشتر اديان به يكديگر كمك كند؟ آري، اين حركت عذرخواهي پاپ في نفسه مي تواند به اين موضوع كمك كند. به نظر بنده تمام اديان الهي براي وحدت و همدلي بين انسان ها و حركت آنان به سوي خداوند تلاش مي كنند و چنانچه رهبران مذهبي با تكيه بر اصل تفاهم و همزيستي مسالمت آميز مردم را هدايت كنند همبستگي جهاني بوجود خواهد آمد و همه انسان ها فارغ از اعتقادات ديني و مذهبي مي توانند در صلح، امنيت و عدالت در كنار يكديگر زندگي كنند. با توجه به نقش روز افزون خانم ها در ساير كشورها، به نظر شما خانم ها در كشور اسلامي ايران چه نقشي ميتوانند داشته باشند؟ بنده معتقدم تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد، مسلمان و غيرمسلمان در حقوق اجتماعي با هم برابر و مساوي هستند و تمام پست ها و مناصب دولتي و حكومتي كه آقايان مي توانند آنها را احراز كنند خانم ها نيز مي توانند عهده دار شوند و بايستي تلاش كنند تا به اين حقوق شرعي خودشان دست يابند. بنابراين از ديدگاه اسلام هيچ گونه تبعيض بين زنان و مردان وجود ندارد و از اين جهت به آنان ظلمي نشده است. بعضي از خانم ها ايراني در خارج از كشور براي احقاق حقوق اجتماعي بيشتر زنان تلاش مي كنند. نظر جنابعالي در مورد فعاليت آنان چيست؟ اگر اقدامات آنان موجب تضعيف ملت ايران و يا نظام جمهوري اسلامي ايران نباشد، كار پسنديده اي است. يكي از اقدامات آنان در اين مورد است كه در ساير كشورهاي اسلامي خانم ها حق دارند بدون پوشش و حجاب بيرون بروند، ولي در ايران اين کار امكان پذير نيست. نظر شما راجع به اين اعتراض آنان چيست؟ اصل پوشش و حجاب براي بانوان طبق شرع و قانون مصوّب نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي است و اين مطابق با موازين دموكراسي است. در آمريكاي لاتين و كشور پرو كه من زندگي مي كنم مردم شناختي نسبت به آيين اسلام ندارند. شما براي مردم مسيحي ساكن در آنجا چه پيامي داريد؟ به نظر بنده اسلام دين حقوق بشر است. در دين تمام حقوق شرعي و قانوني افراد رعايت مي شود و قرآن كتاب آسماني مسلمانان به همه انسان ها ارزش مي دهد. آيين اسلام بر اصل تفاهم و همزيستي مسالمت آميز تأكيد دارد و بر اين مبنا انسان ها فارغ از اعتقادات ديني و مذهبي مي توانند در صلح، امنيت و آسايش در كنار يكديگر با عدالت زندگي كنند و از حقوق اجتماعي برابر و مساوي بهره مند گردند. آيين اسلام طرفدار دوستي، محبت و صلح است و هيچ گاه بر دشمني و جنگ تكيه نكرده است، لذا ما با ترور، علميات انتحاري، اعمال خشونت و تضييع حقوق انسان ها مخالفيم و اين حركات و برخوردها ربطي به اسلام ندارد و با تعاليم اسلامي مغايرت دارد. اميدواريم رهبران بزرگ مذهبي در تمام اديان با فرهنگ سازي در بين مردم زمينه وحدت و همدلي جامعه بشري را فراهم كنند تا همه انسان ها بتوانند در محيطي آرام در كنار يكديگر در صلح و صفا زندگي كنند.
|