Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: مسايل دانشجويان با والدين (محمدرضا طاهري)

مسايل دانشجويان با والدين (محمدرضا طاهري)

مسايل دانشجويان با والدين (محمدرضا طاهري) / 28

دانشجو فردي است که از دوران نوجواني گذر کرده و پا به عرصه جواني گذاشته است و مساله عبارت است از مشکلي که در جمعيت کثيري وجود داشته؛ از شدت و حدت برخوردار بوده و دوره زماني معتنابهي از آغاز آن گذشته باشد. حال سوال اين است که بين جوانان دانشجو و اولياء آنها چه مسايلي وجود دارد که آرامش را از خانواده ايراني سلب کرده و از اين رو خانواده کارکرد و نقش موثر خود را نمي تواند بازي کند و همگان با طي اين روند نگران فروپاشي خانواده در جامعه ايراني مي باشند. برخي از مسايل به قبل از تولد و دوران کودکي و نوجواني باز مي گردد. از جمله اين که پدر و مادر زوج هم کفو و مکملي نبوده و محيط امني براي فرزندان خود و تربيت آنها فراهم نکرده اند و يا خود دانشجويان هنوز از بحران هويت دوران نوجواني رها نشده و تصور بدني مثبتي از خود نداشته؛ جنس و جنسيت خود را نپذيرفته؛ قضاوت ديگران مهمتر از تصميم خود آنهاست و... و همه اين کاستي ها منجر به رابطه اي ناسالم بين والدين و جوانان خواهد شد که در جاي خود نياز به بررسي دارند.

اما مساله عمده و بحران آفرين و منشا بسياري از مشکلات؛ فاصله طبقاني عميق در جامعه و تاثر والدين و دانشجويان از آن مي باشد. از يک سو خانواده مستضعف (که بنا شد به آنها آسيب پذير گفته شود تا قصور و تقصير متوجه خود آنها باشد و نه کساني که آنها را ضعيف نگاه داشته اند) با تغذيه اي ناکافي و تربيتي منفعل؛ فرزند خود را جهت تربيت به مدارس عادي و شلوغ سپرده و فرزندان آنها به سختي وارد دانشگاه شده و تضاد طبقاتي را بيش از گذشته تجربه خواهند کرد و خانواده اقشار متوسط که با داشتن رفاه و آسايش نسبي با تغذيه نسبتا کافي و تربيتي آگاهانه فرزند خود را در مدارس مخصوص گذاشته و او را آماده ادامه تحصيل در دانشگاه کرده اند که اين قشر نيز با ترفندهاي هشت ساله به زير خط فقر رفته و از حمايت فرزندان خود در دانشگاه و حفظ حرمت آنها عاجز مانده اند و بالاخره خانواده افراد مرفه که ثروت و قدرت و اطلاعات کشور را در اختيار داشته و قادر هستند فرزندان خود را در بهترين دانشگاه هاي داخل و خارج وارد کرده و حاکميت سرمايه بر علم را محقق سازند. در آينده نيز نبض اقتصاد کشور و مناصب و مقام هاي ثروت آفرين در اختيار همين قشر نااهل و نامحرم خواهد بود و بقيه نهادها و سازمان ها نيز به ناچار با آنها مماشات خواهند کرد و اين نگراني بزرگ دانشجويان متعهد؛ دردشناس و متخصص جامعه است؛ اما دانشجويان ناآگاه چه بسا منشا مشکلات خود را پدر و مادر ببينند و اين که چرا والدين نمي توانند و يا نمي خواهند نيازهاي اوليه آنها را برآورده کنند و از اين رو حرمت والدين خود را نگاه نخواهند داشت و متقابلا والدين نيز که انتظار چنين ناسپاسي را از فرزند خود ندارند؛ عصباني شده و به تحقير فرزند خود و احيانا مقايسه جواني خود با آنها خواهند پرداخت و اين يکي از خطاهاي شايع بين دو نسل است که منجر به شکاف نسلي خواهد شد. پدر در نسل هاي گذشته عموما کارگر و کشاورز بودند و فرزند خود را به همان کارهاي کشاورزي و دامداري و باغباني وامي داشتند؛ اما اينک پدر قادر نيست براي فرزند دانشجوي خود شغلي متناسب با تخصص او ايجاد کند و معضل بيکاري اش را حل و فصل نمايد و اين را نظامات جديد بر عهده حکومت ها گذاشته اند. اما حکومت هاي ناکارآمد اين مساله جامعه شناختي را به مساله اي روان شناختي تنزل داده و منشا آن را تنبلي و تن پروري تبليغ مي کنند تا مردم را مقصر معرفي کرده و از خود سلب مسئوليت نمايند. حال اگر والدين نيز تحت تاثير چنين تبليغات گمراه کننده اي قرار بگيرند و آن را باور کنند از جوان متخصص خود خواهند خواست که به مسافرکشي؛ خرده فروشي؛ دلالي؛ کارگري و... تن داده و کار را عيب نداند؛ طبيعي است با چنين دورنمايي فرزندان بعدي ترک تحصيل را ترجيح داده تا از همان ابتدا به همان کار و شغل مقدر تن بدهند و به قول حکيم فروسي باور کنند که فرزند کفشگر؛ در حکومت ساسانيان جز کفشگر نخواهد شد.

تبعات بعدي چنين نابساماني در اجتماع که معلول فاصله طبقاتي و آن نيز معلول کاپيتاليسم جهاني و وطني است پرهيز از ازدواج به دليل فردگرايي مفرط براي عده اي؛ بالا رفتن سن ازدواج و ازدواج سفيد براي برخي ديگر است که پيوند و يگانگي را سخت کرده و منجر به افزايش نرخ طلاق خواهد شد. اين در حالي است که دانشجو در دو واحد درس اجباري -دانش خانواده و جمعيت- تشويق به ازدواج ساده و فرزندآوري مي شود. البته يکي از موانع ازدواج آسان خود والدين هستند که هنوز نيز مي خواهند سنتهاي هزينه بر گذشته را حفظ کنند و قبيله در روستاي خود را که اينک در شهرها پراکنده شده اند بازسازي کنند و اين همه با قرض و وام امکان پذير است و زندگي مشترک را از همان ابتدا با مشقت و سختي توام خواهد کرد. چالش بعدي نداشتن سرپناه و زندگي مستقل در ابتداي زندگي است که پيوند و وابستگي و يگانگي را در زوج جوان دشوار و سخت و احيانا ناممکن خواهد کرد. در چنين موقعيت هايي والدين به جاي تسهيل ازدواج و کمک به فرزندان خود در گذر از اين دوران گذار؛ خود مشکل آفرين شده و با چشم و همچشمي و انتظارات نابجا و دخالت هاي بدون تامل در امور خصوصي فرزندان؛ کار را براي زوج جوان سخت خواهند کرد. جوانان دانشجو از سويي با فرهنگ ايراني اسلامي درپي رعايت حرمت پدر و مادر خود هستند اما از سوي ديگر همين پدر و مادرها حرمت خانواده مقابل را نگاه نداشته و مرتب از آنها چون رقيبي ياد مي کنند که بايد از آنها پرهيز کرد و اين دوگانگي چيزي جز نابود کردن يکي از ارکان ازدواج يعني صميميت را درپي نخواهد داشت. چيزي که نسل گذشته بدان خو کرده است. توضيح آن که -استرنبرگ- در نظريه خود عشق کامل را مثلثي با سه ضلع «صميميت؛ تعهد و شور جنسي» مي داند و سست شدن و حذف هريک از اين سه پايه منجر به عشق هاي ناقص خواهد شد. از جمله ترکيب تعهد و شور جنسي به عشق احمقانه تعبير مي شود که نسل هاي گذشته به خوبي آن را تجربه کرده اند و در مقابل نسل کنوني يا عشق رمانتيک را با ازدواج سفيد تجربه مي کند که عبارت است از صميميت و شور جنسي بدون تعهد و يا به عشق مشفقانه بسنده کرده که عبارت است از صميميت و تعهد بدون شور جنسي که از اين طريق نيازهاي عاطفي خود را برآورده مي کند و هيچ يک از عشق هاي اخير براي والدين قابل فهم و قابل پذيرش نيست و به ميزاني که عشق احمقانه خود را تقديس مي کنند براين عشق هاي خلاف شرع نفرين مي فرستند و مسبب اين گونه روابط را يا رسانه هاي خارجي و يا احزاب و سازمانهاي غرب زده مي پندارند. از اين رو سبک زندگي والدين با دانشجويان جوان در تحصيل؛ شغل و ازدواج ناهمخوان بوده و تفاوت دو نسل را به شکاف بين دو نسل بدل نموده و اگر روند اجتماع همچنان بدين منوال ادامه پيدا کند کار به انقطاع بين دو نسل نيز منجر خواهد شد و آنگاه تشکيل خانواده در جامعه ايراني با بحران مواجه شده و نسل جوان و تحصيل کرده در آينده يا فرزند نخواهند داشت و يا به داشتن يکي دو فرزند اکتفا خواهند کرد و بنابراين از حيث سبک فرزندآوري و فرزندپروري نيز بين والدين و فرزندان دانشجوي آنها شاهد اختلاف خواهيم بود.

با اين وصف سزاوار است در سطح کلان والدين و فرزندان آگاه آنها در شناخت عصر و روزگار خود بيشتر بکوشند تا کمتر اشتباه کنند؛ زيرا امام جعفر صادق عليه السلام فرموده اند:- العالِمُ به زمانه لا تَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِس- (كليني؛ الكافي، ج 1، ص26 )؛ لازمه اين بينش و بصيرت در اين است که در هرگونه انتخابات؛ همچون قبل از انقلاب به افراد انقلابي؛ ساده زيست؛ مخالف سرسخت کاپيتاليسم؛ عدالت محور؛ آزادي خواه و معنويت جو راي دهند تا کشور را از دست نااهلان و نامحرمان به در آورده و از تلاشي خانواده مقدس ايراني اسلامي جلوگيري کنند.

و در سطح روابط في مابين والدين فرزندان خود را براي اين عصر تربيت کنند. قبل از همه مطالعه کنند که فرزندانشان براي چه نوع شغلي آفريده شده؛ آنگاه او را در همان مسير هدايت کنند. يعني اگر نيازي به تحصيلات دانشگاهي ندارد او را در کسب مهارتهاي شغل مورد نظر ياري کنند و اگر لازمه شغل مناسب او ادامه تحصيل در دانشگاه است به کمک يکديگر جهت هريک از انتخاب هاي بزرگ زندگي يعني شغل؛ تحصيل و ازدواج برنامه داشته باشند. والدين شايسته است فرزنداني تربيت کنند که در خوابگاه دانشجويي يا در پادگان دوران سربازي يا در خانواده همسر؛ فردي مستقل باشد و بتواند با مشکلات زندگي دست و پنجه نرم کرده و در هر محيط ضمن احقاق حق؛ به مسئوليت هاي خود نيز عمل نمايد.

همچنين از دانشجويان انتظار مي رود که دانش و آگاهي والدين خود را با تسلط بيشتري که بر تکنولوزي دارند جبران کرده و آنها را نيز به روز نگاه دارند و اين همکاري را با حفظ حرمت و بدون منت انجام دهند. همچنين ضمن حفظ استقلال در هرنوع انتخابي والدين را در جريان بگذارند و از تجربه و نقد آنها بهره مند شده و در صورت اختلاف ديدگاه؛ والدين را از درستي تصميم خود مطمئن ساخته و آنها را از خود نرنجانند.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org