Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: توفیقات زمان‌ها و مکان‌ها
توفیقات زمان‌ها و مکان‌ها
درس خارج فقه
حجت الاسلام والمسلمین فخرالدین صانعی (دامت برکاته)
کتاب الصدقة
درس 27
تاریخ: 1403/2/24

بسم الله الرحمن الرحیم و به تبارک و تعالی نستعین

«توفیقات زمان‌ها و مکان‌ها»

در جلسه گذشته، مطلبی را در توضیح معنای صدقه، بیان داشتم و عرض کردم که صدقه به معنای «اعطاء للفقیر» است و به هدایا و هبه، اطلاق صدقه نمی‌شود. دیشب، مطلبی را در «مجمع الفائدة و البرهان» در تأیید عرایض دیروز پیدا کردم که بالمناسبة در جلسات بعد هم تفصیلا به آن خواهیم پرداخت  اما نکته‌ای که داخل پرانتز می‌خواهم عرض کنم این است که وقتی معنایی که دیروز، ارائه دادیم و مطلبی که امروز پیدا کرده‌ایم، با اشکالی که به آن می‌شود، را لحاظ می‌کنم تقریبا می‌تواند مستند سخن ما واقع شود. زمانی که  به مطلب مجمع الفائده برخورد کردم با آن که ربطی به مباحث ما نداشت، با خود فکر کردم این حسن تصادف که مطلبی دیروز به ذهن رسیده و بلافاصله، شب مطلبی را در تأیید این نظریه پیدا کنم، جز توفیق الهی وجهی برای آن پیدا نکردم البته این گونه حسّ‌ها از امور دو دوتا چهارتا نیست. این امور را انسان باید تجربه کند و اگر به دیگران هم بگویید، شاید برای بسیاری‌شان قابل قبول نباشد. والد استاد هم به بسیاری از این موارد و توفیقاتی که به دست می‌آوردند، اشاره می‌کردند. ایشان می‌فرمودند که وقتی در کنار مضجع شریف امام رضا(علیه السلام) حضور می‌یافتند، توفیقات دیگری در فهم مطالب به دست می‌آوردند. این مسائل، قابل اثبات نیست چون می‌گویند این هم فهمی از مطلب است که در همه جا می‌تواند اتفاق یبفتد، اما کسانی که توجه دارند، می‌دانند این توفیقات و برکات، از ناحیه دیگری است.

بحثی که بعدا خواهیم داشت، در حلیت و عدم حلیت صدقه مندوبه بر بنی هاشم که بالاتفاق گفته‌اند صدقه مندوبه بر بنی هاشم و سادات، حلال است اما برخی از فقهای بزرگ حتی نقل اجماع کرده‌اند که حتی صدقات مندوبه نیز بر پیامبر و ائمه(علیهم السلام) حرام است و می‌فرمایند اگر صدقه به صورت استخفاف بنی هاشم باشد، بر آن‌ها نیز حرام می‌شود یعنی صدقات مندوبه نیز بر آنان حرام است. ایشان می‌خواهند بفرمایند به این جهت که برخی از صدقات مندوبه –که بالاجماع برای سادات، اشکال ندارد- اگر با استخفاف و همراه با اهانت باشد، برای سادات نیز حرام است، پس صدقه را به دو قسم می‌کنیم. یعنی مجبور شده‌اند صدقه را به دو قسم تقسیم کنند.

«تقسیم بندی‌ صدقات»

آیت الله منتظری پس از ذکر سخن صاحب «جواهر» که فرموده «صدقات خسیسه» را نمی‌شود به پیامبر و ائمه(علیهم السلام) داد. (صدقه خسیسه، مثل پولی که زیر سر مریض می‌گذارند.) می‌گوید حداقل باید بگوییم این‌ها را نمی‌شود به امام و پیامبر داد. ایشان بعد از ذکر کلام صاحب «جواهر»، می‌فرماید: «أقول: الظاهر أن ما ذكره أخيرا من التفصيل بين أصناف الصدقات كلامٌ لطيف متينٌ يساعده الاعتبار [کلام صاحب جواهر کلام لطیفی است که مساعد به اعتبار است] بل تقدم منا احتمال حرمة الصدقات الخسيسة علي سائر بني هاشم أيضا لما فيها من المهانة و الاهانة لسلالة النبي(صلی الله علیه و آله) [ایشان پا را فراتر نهاده و می‌فرماید صدقات خسیسه بر کل بنی‌هاشم حرام است. آیا این حرف می‌تواند تمام باشد که بگوییم این صدقاتی که در آن‌ها اهانت هست، بر تمام سادات حرام است؟ خب اگر اهانت باشد، برای همه، حرام است. چه ارتباطی دارد که تنها بر امام و پیامبر یا فقط سادات حرام باشد؟ وقتی بحث اهانت به میان آمد، سادات و غیرسادات ندارد. این یک عنوان عارضی است. ما می‌گوییم آنچه که برای مریض، کنار می‌گذارند، صدقه است ولی شما می‌فرمایید این نوع صدقه را اگر اهانت است، به سادات ندهید درحالی که اگر چنین باشد، بر بقیه هم حرام است. دلیل تفاوت بین انسان‌ها چیست؟ ایشان در چند سطر بعد می‌فرماید:] و ان شئت قلت: للصدقة استعمالان و أحدهما أعم من الآخر. الاوّل: كلّ اعانةٍ للغير مجاناً بقصد القربة [که ما گفتیم باید برای فقیر باشد و مجانی للغیر، هبه را هم می‌گیرد چون آن هم اعطا و اعانه است که بنا بر اعمیّت مفهوم صدقه شامل هبه هم می‌شود] و الثاني: ما اشتمل علي نحوٍ من الخسّة و الذلة و اعانة من العالي للداني ترحّماً؛ و المحرم هو القسم الثاني»[1]اصلاً از اول، وقتی که بخواهد با اهانت باشد، صدقه نمی‌شود چون شما باید قصد قربت کنید و آن را شرط در صدق صحت صدقه شرعی می‌دانید، ولی وقتی اهانت می‌کنید، قصد اهانت دارید نه قصد تقرب الی الله. این اصلا صدقه نیست.

پس در صدقه باید بگوییم که برای ترحم للفقیر است نه اهانت به او. ترحماً للفقیر است و برای کسی که ندارد و از آن به «سدّ الخلة» تعبیر می‌کنند که به معنای پر کردن شکاف است و به اندازه‌ای که فقرش از بین برود، به او پرداخت می‌شود اما در کنارش باید با کرامت و احترام باشد، چنانکه ائمه(علیهم السلام) عمل کرده‌اند. پس این‌که آقایان ناچار شده‌اند دو معنا برای صدقه بیان کنند، تمام نیست؛ چون تقسیم صدقه بر مبنای اهانت و عدم اهانت، از اساسش درست نیست و نمی‌توان گفت صدقه مستحبی بر سادات، حرام می‌شود اگر با اهانت باشد. اهانت یک عنوان عارضی بر صدقه است که شخص مرتکب می‌شود و اگر با این عنوان باشد، بر غیرسادات هم حرام است و آن‌ها نیز مالک نمی‌شوند چون صدقه نیست تا مالک شوند.

«بیان تحریر در حرمت صدقات بر بنی‌هاشم»

مسأله 3 «تحریر»: «تحل صدقة الهاشمی لمثله و لغیره مطلقا [صدقه هاشمی برای مثل خودش و غیرش مطلقا حلال است] حتی الزکاة المفروضة و الفطرة [زکات مال و زکات فطره یکی است] و أما صدقة غیر الهاشمی للهاشمی  فتحل فی المندوبة [صدقه به معنای اعم آن است که همه موارد را می‌گیرد که شامل زکات مندوب هم می‌شود] و تحرم فی الزکاة المفروضة و الفطرة، و أما غیرهما من المفروضات کالمظالم و الکفارات و نحوهما [مثل نذر و وصیت] فالظاهر أنها کالمندوبة [این‌ موارد نیز مانند مندوبه جایز است] و إن کان الاحوط عدم إعطائهم لها و تنزههم عنها»[2] می‌فرماید گرچه احتیاط در این است که این موارد اخیر به آن‌ها داده نشود.

«تفاوت صدقات مفروضه با زکات مفروضة»

در این مسأله، چند بحث وجود دارد و چند مسأله و موضوع، ذیلش مطرح شده است. یکی این‌که مراد از «صدقه مفروضه غیرهاشمی بر هاشمی، حرام است» چیست؟ آیا بالاطلاق، جمیع صدقات واجبه به معنای اعمش که شامل زکات مال، زکات فطره، کفارات یا مثل نذر باشد، حرام است یا تنها شامل زکات مال است و زکات فطره هم به جهت اجماعی که ذکر شده، بدان ملحق می‌گردد؟ پس اگر گفتیم صدقه مفروضه، حرام است، برخی فرموده‌اند تنها زکات فطره و زکات مال حرام است و یک قول هم می‌فرماید علی الاطلاق، حرام است و شامل همه زکوات و حتی ردّ مظالم می‌شود یعنی جمیع صدقات واجبه بالذات (زکات مال، فطره، کفارات) و واجبه بالعرض(نذر و وصیّت)؛ و یک قول هم این است که تنها زکوات واجبه بالذات حرام است.

مسأله بعدی، این است که آیا صدقه مندوبه غیرهاشمی بر هاشمی، حلال است یا خیر؟ در این مسأله هم دو نظریه وجود دارد: یک‌ عده فرموده‌اند علی الاطلاق، حرام است و برخی تخصیص زده‌اند و فرموده‌اند برای همه بنی هاشم، حلال اما بر نبی و امام(علیهم السلام) حرام است. و برخی فرموده‌اند صدقات خسیسه بر سادات حرام است و غیر خسیسه حلال. این هم یک قول است و ما باید همه این اقوال را که برخی ااز آنها مستند به روایات است، بررسی کنیم.

برای این‌که اقوال را خوانده باشیم و تفاوت عبارت فقها را هم ملاحظه بفرمایید و مراد فقها از عبارات مختلف را بهتر ددرک نماییم، عبارت «مفتاح الکرامه» را می‌خوانیم مثلا برخی فقها فرموده‌اند صدقه مفروضه، حرام است که مراد از این عبارت، این است که صدقات واجبه به معنای اعمش بر بنی هاشم و سادات، حرام است. اما برخی فرموده‌اند: «الزکات المفروضة حرامٌ» یعنی غیرزکات بر آنان حرام نیست. پس تفاوتی که در اقوال، وجود دارد، براساس عبارتی است که ذکر کرده‌اند. گاهی گفته‌اند «الصدقة المفروضة حرام» که همه را می‌گیرد و گاهی گفته‌اند «الزکات المفروضة حرامً» که فقط قسم خاصی را شامل می‌شود که همان زکات مال و زکات فطره باشد.

«مفتاح الکرامه» ذیل عبارت قواعد که می‌فرماید: «و المفروضة من الزکات محرّمةٌ علی بنی هاشم»  می‌نویسد:

«قوله: "و المفروضة من الزکاة محرّمةٌ علی بنی هاشم" بإجماع علماء الإسلام بل هو من ضروریّات المذهب أو الدین [نه مذهب، بلکه دین آن را می‌گوید و اهل سنت نیز همین نظر را دارند] و هذا علی ما فی نسختین ممّا عندنا من نسخ الکتاب» [که «و المفروضة من الزکاة» دارد] و فی نسختین اخریین: و المفروضة من الصدقة محرّمةٌ علی بنی هاشم [البته دو نسخه دیگر عبارت «المفروضه من الصدقه» را دارد.] کما فی الشرائع و النافع و التذکرة و التحریر و الإرشاد و اللمعة و الروض [همه این‌ها عبارت «صدقة مفروضه» دارند] حیث اطلق فیها کلّها تحریم المفروض منها علی بنی هاشم بحیث یتناول المنذورة و الکفّارة [در صورت مطلق جمیع صدقات مفروضه را بر بنی‌هاشم حرام دانسته‌اند یعنی هم واجب بالذات و هم بالعرض را فرموده‌اند حرام است] و قد نسب هذا الإطلاق فی المسالک و الکفایة [کفایه و مسالک این اطلاق را به ااکثر فقها نسبت داده‎اند] إلی الأکثر [گفته اکثرا قائلند که صدقه مفروضه بر بنی هاشم، حرام است] و لعلّه کذلک باعتبار العبارات [وقتی که گفته‌اند «صدقة مفروضة»، نشان می‌دهد که زکات و غیرزکات را شامل حکم حرمت می‌دانند] و قد قیل فی الشرائع و بعض ما ذکر بعدها [در «شرایع» و غیر آن از کتاب‌های مذکور در عبارت که بعد از «شرایع» ذکر شده مثل «نافع، تذکره و ...» .فرموده‌اند:] أنّه لا بأس بالمندوبة [که این عبارت هم دلالت بر حرمت جمیع صدقات واجبه دارد زیرا اول فرمود صدقه مفروضه، حرام است و لا بأس بالمندوبة، باز عمومیت را نشان می‌دهد. می‌خواهد بفرماید چگونه از عبارات، استفاده حرمت جمیع صدقات را می‌نمائیم. یکی از اطلاقی که در «صدقه مفروضه» است و دیگری، از عبارتی که بعد از آن آمده و فرموده «لا بأس بالمندوبه». وقتی که گفت صدقه مفروضه، حرام است و لا بأس بالمندوبه، یعنی تمام صدقات واجبه، حرام است و تنها صدقات مندوبه، حلال است. پس این عبارت هم دلالت بر عمومیت می‌کند] و هو أیضاً یقضی بتحریم غیر المندوبة مطلقاً علیهم [پس این عبارت هم باز دلالت می‌کند بر حرمت جمیع صدقات مفروضه]

«تفاوت فتوای علامه در قواعد با تذکره»

و قد صرّح فی آخر الباب فی التذکرة بأنّه لو نذر أن یتصدّق بشی‌ءٍ، فالأولی تحریمها علی النبی و آله(صلی الله علیه و آله) لأنّها صارت واجبة [چون با نذر صدقه واجب گردیده] فصار مصرفها مصرف الصدقات المفروضة [ایشان تصریح کرده که صدقه بالعرض هم بر بنی هاشم، حرام است.]

و قد عقّب المصنّف هنا هذا الإطلاق بقوله بعده: و لا بأس بالمندوبة و غیر الزکاة کالمنذورة [در اینجا علامه گرچه در«تذکره» فرموده صدقه واجبه بالعرض مثل نذر  بر پیامبر(ص) و امام(ع) حرام است، ولی در «قواعد» فرموده تنها صدقه مفروضه بالذات بر بنی هاشم، حرام است و در ادامه فرموده صدقه مندوبه اشکال ندارد و غیرزکات از واجبات بالعرض مانند صدقه منذوره هم حلال است.] فیکون قد اختار تخصیص التحریم بالزکاة و أباح لهم ما عداها ممّا وجب [یعنی علامه در اینجا(قواعد)، صدقات واجبه چه بالاصاله چه بالعرض را چرا که فرموده: «ولا بأس بالمندوبه و یر الزکاة کالمنذوره» که ظاهرا مرادشان این باشد که صدقات مندوبه و یر زکات از واجبات مالی بالعرض حلال است زیرا تصریح فرموده‌اند به: «کالمنذوره»] و هو خیرة التنقیح [کسانی که قائل به تخصیصند و فقط زکات را شامل حکم دانسته‌اند، عبارتند از:] التنقیح و جامع المقاصد و المسالک و الروضة و الکفایة و الریاض؛ و کذا إیضاح النافع و المفاتیح و صرّح فی زکاة التذکرة بجواز الکفّارة لهم [علامه در «تذکره» فرموده کفاره را می‌شود به بنی هاشم داد] حکاه فی جامع المقاصد و قال: فیه قوّة لانتفاء دلیل المنع»[3] صاحب «جامع المقاصد» بعد از حکایت این قول از علامه، فرموده که این قول علامه قول خوبی است؛ چون دلیلی بر منع نداریم.

بحث بعدی روایات مستدلّه است که انشاءالله در جلسه آینده خواهیم خواند.

«و صلّی الله علی سیدنا محمّدٍ و آله الطاهرین»

__________________

[1]. کتاب الزکاة، ج3، ص383.

[2]. تحریر الوسیلة، ج2، ص91.

[3]. مفتاح لکرامة، ج22، ص84-85.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org