Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نمونه‌های عملی رفتار معصومین(ع) با مخالفین و غیر‌ مسلمانان

نمونه‌های عملی رفتار معصومین(ع) با مخالفین و غیر‌ مسلمانان

چگونه می‌توان چنین حکمی را پذیرفت در حالی که نمونه‌های زیادی از سیره عملی ائمه معصومین(ع) در برخورد با مخالفین و پیروان سایر ادیان نقل شده که کاملاً با چنین برخوردهایی متفاوت است. برای نمونه به چند مورد، در ذیل اشاره گردد:

در روایتی نقل شده:

حضرت امیر(ع) به پیرمرد نصرانی که در بین مردم گدایی می‌کرد برخوردند و از وضعیت او سؤال کردند، اصحاب گفتند: مردی است نصرانی! حضرت فرمودند: تا جوان و توانمند بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر و عاجز شده است او را به حال خود رها کرده‌اید؟ و دستور دادند از بیت‌المال تأمین شود؛

مرّ شیخ مکفوف یسأل، فقال أمیرالمؤمنین(ع): ما هذا؟ قالوا: یا أمیرالمؤمنین نصراني، فقال أمیرالمؤمنین(ع): استعملتموه حتّی إذا کبر و عجز منعتموه، أنفقوا علیه من بیت‌المال.[1]

این نکته قابل پذیرش نیست که بزرگان(ع) و بزرگوارانی که نسبت به مسایل مالی یک غیرمسلمان این چنین حساسیت نشان می‌دهند و دستور تأمین وی از بیت‌المال را صادر می‌کنند حکم به جواز هتک حیثیت و عرض و آبروی او دهند. و اصلاً نفس این عمل به منظور حفظ آبرو و شخصیت آن پیرمرد نصرانی انجام شده است.

و نیز از حضرت امیر(ع) نقل شده است:

هنگامی که بعضی از لشکریان معاویه در جنگ صفین توسط یاران حضرت مورد سبّ قرار گرفتند، آن حضرت با ناراحتی فرمودند: من دشنام دادن و سبّ شما آنان را خوش ندارم، ولی اگر شما به جای این کار کردارشان را توصیف و حالات آنان را بیان می‌کردید به سخن راست نزدیک‌تر و عذر شما پذیرفته‌تر بود؛ به جای سبّ و دشنام می‌گفتید: خدایا! خون ما و آنان را حفظ کن و بین ما و آنان را اصلاح فرما و آنان را هدایت کن تا افراد نادان حق را بشناسند؛

إنّي أکره لکم أن تکونوا سبّابین، ولکنّکم لو وصفتم أعمالهم و ذکرتم حالهم کان أصوب في القول و أبلغ في العذر، و قلتم مکان سبّکم إیّاهم: اللّهم احقِن دمائنا و دمائهم و أصلح ذات بیننا و بینهم، واهدهم من ضلالتهم حتّی یعرف الحقّ مَن جَهِله.[2]

وقتی حضرت امیر(ع) به افراد محارب که با او می‌جنگیدند چنین برخورد می‌کرد و اجازه تعرّض به حیثیت و آبروی آنان را نمی‌داد، بدیهی است نسبت به سایر کسانی که صرفاً پیرو دین و مذهبی دیگرند و از روی قصور و جهل و نادانی و نه از روی عناد و لجاجت به آن معتقد شده‌اند، حساسیت و اهتمام بیشتری نشان خواهند داد.

امامانی که مردن مرد مسلمان برای خلخال درآوردن غارتگران اموی از پای زن یهودی را غیر قابل ملامت می‌دانند، آیا می‌پذیرند که حیثیت و آبروی غیر هم‌کیشان که از روی قصور و جهل و نادانی دین و مذهب دیگری را پذیرفته‌اند مورد تعرّض و دست درازی قرار گیرد؟! غیر شیعیان و غیر مسلمانانی که در پایبندی به عقیده خود عناد، دشمنی و لجاجتی به خرج نداده‌اند.

و‌َ لَقَدْ بَلَغَنِي أنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَالأُخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلّا بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ الاِسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ، فَلَوْ أنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هذا أسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً؛[3]

به من خبر رسیده است كه يكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و ديگرى‌، بر زنى از اهل ذمّه، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های آنان را ربوده‌اند. درحالی که هیچ مدافعی جز گریه و التماس کردن نداشته‌اند. آنها پيروزمندانه، با غنايم بسیار، بى آنكه زخمى بردارند، يا قطره‌اى از خونشان ريخته شود، بازگشته‌اند. اگر مرد مسلمانى پس از اين رسوايى از اندوه بميرد، شایسته ملامت نیست بلکه در دیده من سزاوار آنست .‌

از دیدگاه امام علی(ع)، صفت انسان بودن به تنهایی کافی بود که شخص را محترم بداند و دوست بدارد و در باره‏اش مهر بورزد و حقّش را تباه نسازد. او خطاب به مالک می‌نویسد:

واشعر قلبک الرحمة للرعیة والمحبّة لهم واللطف بهم...، فإنّهم صنفان: إمّا أخ لک في الدّین أو نظیر لک في الخلق؛[4]

قلب خود را نسبت به مردم لبریز از رحمت و محبت و لطف به آنان بکن...‌؛ زیرا مردم یا هم‌کیشان تو هستند یا همنوعان تو.

به طور قطع و یقین دستور رحمت، محبت و لطف به همنوعان با جواز غیبت و عیب‌گویی که نوعی ظلم است، سازگار نبوده و برای آن دسته روایات که موهم این حکم است، باید محملی دیگر بیان کرد.

در ادامه روایتی را ببینید که نشانگر سیره عملی آن حضرات(ع) با پیروان دیگر ادیان است:

أنّ أمير‌المؤمنين(ع) صاحب رجلاً ذمّياً فقال له الذمّي: أين تريد يا عبدالله؟ قال: أريد الكوفة، فلمّا عدل الطريق بالذّمي عدل معه أمير‌المؤمنين(ع) ـ إلى أن قال: ـ فقال له الذّمي: لم عدلت معي؟ فقال له أمير‌المؤمنين(ع)‌: هذا من تمام حسن الصحبة أن يشيع الرجل صاحبه هنيئة إذا فارقه‌، وكذلك أمرنا نبيّناً...، الحديث‌. وفيه أن الذمّي أسلم لذلك‏.[5]

حضرت امام صادق(ع) از پدرانش(ع) نقل می‌فرماید: كه امير المؤمنين(ع) با يك كافر ذمّى (كه در پناه اسلام است) همراه شد، آن مرد ذمّى به آن حضرت گفت: اى بنده خدا مي‌خواهى به كجا بروى؟ فرمود: مي‌خواهم به كوفه بروم، (پس سر دو راهى رسيدند و مرد ذمّى به جاى ديگرى مي‌رفت) چون راه ذمّى تغییر کرد، امير المؤمنين(ع) نيز همراه او به آن راه ادامه داد، مرد ذمّى گفت: مگر نمي‌خواستى به كوفه بروى؟ فرمود: چرا، ذمّى گفت: راه كوفه را رها كردى، فرمود: مي‌دانم، گفت: پس چرا با اينكه مي‌دانى به راه من آمدی؟ امير‌المؤمنين(ع) فرمود: اين از کامل کردن خوش رفاقتى است كه مرد رفيق راهش را در هنگام جدایى، چند گامى بدرقه كند، و اين گونه پيغمبر ما (ص) به ما دستور داده است، ذمّى گفت اين گونه دستور داده؟ فرمود: آرى، ذمّى گفت: پس به طور مسلّم هر كه پيروي‌اش كرده به‌خاطر همين كردارهاى بزرگوارانه او بوده و من تو را گواه مي‌گيرم كه پيرو دين تو و بر كيش شمايم. و مرد ذمّى با امير‌المؤمنين(ع) برگشت و همين كه او را شناخت، مسلمان شد.

‌این عظمت روح و سعه وجودی کجا و انتساب جواز غیبت و سبّ و امثال این احکام به این حضرات(ع) کجا‌!!!

از این دست روایات نمونه‌های زیاد دیگری می‌توان یافت که پذیرش چنین احکامی از قبیل جواز غیبت، جواز سبّ و... را با چالش جدی روبه‌رو می‌سازد؛ بلکه با تأمل و دقت بیشتر، ما را به سویی دیگر رهنمون می‌سازد که با روح رأفت و رحمت اسلامی سازگاری بیشتری دارد.

در پایان، سؤالی به ذهن خطور می‌کند که پاسخ آن با کمی دقّت، تأمل برانگیز خواهد بود و آن این‌که:

اگر در جامعه‌ای متشکل از ادیان و فِرَق و مذاهب مختلف زندگی می‌کنیم و ما غیبت و بدگویی و... غیر هم‌کیشان خود را جائز بشماریم، آیا باعث از بین رفتن هدف اصلی رسالت نبیّ مکرم(ص) ـ که همان نهادینه کردن اخلاق فردی و اجتماعی است ـ نمی‌گردیم؟!

چرا که از یک طرف باعث اشاعه فحشا و منکر در جامعه‌ای که احتیاج به حفظ آرامش دارد، می‌شویم. در واقع با این کار موجبات برهم زدن آرامش و ایجاد بدبینی و سوء‌ظن را فراهم آورده‌ایم، و از طرفی دیگر این کار ما باعث مقابله به مثل و تلافی از سوی دیگران شده و صادقاً و کاذباً موجب هتک حرمت و حیثیت و آبروی ما و هم‌کیشان ما خواهد شد.

----------

[1]. وسائل الشیعة 15: 66، کتاب الجهاد، أبواب جهاد العدوّ و ما یناسبه، باب 19، حدیث 1.

[2]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 206.

[3]. همان: خطبه 27.

[4]. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.

[5]. وسائل الشیعة 12: 134، کتاب الحجّ، أبواب أحکام العشرة، باب 92، حدیث 1.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org