|
ارتداد از نگاهي ديگر
نویسنده:/رضا احمدي، فعال سیاسی و پزوهشگر ديني مقدمه ارتداد از مباحث جنجال برانگيز در فقه اسلامي است که با سؤالات و مناقشات جدّي روبرو است. دسته اي از فقهاي معاصر بر آن شده اند تا تفسيری نو از اين موضوع ارايه نمايند. فقيه نو انديش آيت الله صانعي از جمله فقهايي است که در راستاي تفسيرهاي نوين که در حوزه فقه دارند، به موضوع مرتد پرداخته اند. سؤال عمده در موضوع مرتد مجازاتي است که براي مرتد مطرح است. اگر اكراه در عقيده ممنوع است و پذيرش اسلام با آزادى و اختيار همراه است، خروج از اسلام نيز بايد آزاد باشد. پس چرا براى خروج از دين عقوبتى چنين سخت به عنوان مجازات مرتد تعيين شده است؟ اين روش، ماندن بر دين بر اساس نوعى اجبار و تحميل همراه است. اگر کسي بر اجبار بر اسلام بماند يا براي حفظ جان و يا بهره مندي از امکانات اجتماعي باشد، بيشتر با تظاهر و ريا کاري مي باشد. مفهوم ارتداد ارتداد از واژه «الرّد» در لغت به معناي بازگشت است و در فرهنگ ديني بازگشت به کفر، ارتداد و ردّه ناميده مي شود. ارْتَدَّ ـــ ارْتِدَاداً [ردّ] الشيء: آن چيز را برگردانيد. از او خواست كه آن چيز را برگرداند. «ارتدَّ على عَقِبَيْهِ» به عقب باز گشت و «ارتدّوا على أعْقابِهم» به روش پيشينيان خود بازگشت يا بازگشتند. عن دينِهِ: از دين خود بازگشت و مرتد شد. ابن فارس مي گويد: گاهي اين کلمه به معناي تحوّل و دگرگوني استعمال شده. و قد ارتدَّ و ارتدَّ عنه: أيّ تَحـوّل و در قرآن آمده: (مَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ)[160] يعني از دين خود برگردد. از مرتد در لغت گاهي به: الرِّدّة هم تعبير شده و منظور رجوع از اسلام بوده است. وقتي گفته مي شده: ارتدَّ فلانٌ عن دينه؛ يعني إِذا كفر بعد إِسلامه. و ردَّ عليه الشىء؛ يعني چيزي را قبول نکرد مي گويند: رَدَّه إِلى منزله و رَدَّ إِليه جواباً: أَي رَجَع. و الرِّدّه به كسر راء، مصدر ردَّه يَرُدُّه رَدّاً و رِدَّة. و الرِّدَّهُ: الاسم من الارتداد. در واقع ارتداد در معناي حقيقي خود ابزار انکار دين و تبليغ عليه آن از روي عناد و ستيز است، نه مبتني بر پايه استدلال و ناشي از شبهه و اشتباه، از اين رو مي توان گفت که فلسفه ارتداد عبارت است از: تبليغ عليه دين و در نتيجه تهديد نظم و اخلاق عمومي جامعه اسلامي. شرايط ارتداد و مجازات آن «ثم كفر و اشرك و خرج عن الاسلام» به نظر مى رسد مقصود اين است كه شخص از دايره اسلام خارج شده است؛ اعم از اينكه به دين ديگرى بگرود يا نه؟ آيا اگر قبل از بلوغ كافر شود و با حالت كفر بالغ گردد، اين تعبير صدق مى كند يا بايد با حالت مسلمانى بالغ شود، سپس از اسلام خارج گردد. تا اين تعبير صدق كند. ارتداد، خروج از دين است. مجازات مرتد شامل کسى مي شود که از دين خارج شده و آنگاه كه خروج رابه صورت علني ابراز و اظهار مي دارد. اما اگر ارتداد خود را ابراز و اظهار نکرده و کسي از ارتداد او با خبر نباشد مجازات نمي شود؛ زيرا اعتقاد يک امر قلبي است. بنابراين، مجازات مرتد به دليل جرم و گناه اجتماعى اوست نه عقيده ى شخصى وى. تبيين موضوع مرتد کسي است که از اسلام خارج شده و کفر را اختيار نمايد «ثم كفر و اشرك و خرج عن الاسلام». خروج از اسلام با انکار اصل دين يا يکى از اصول دين (توحيد، نبوت و معاد) حاصل مى شود، و نيز اگر يکى از ضروريات دين را که براى همه ى مسلمانان روشن و واضح است، به گونه اى که ملازم با انکار رسالت باشد و انسان به اين ملازمه توجه داشته باشد، انکار کند باز ارتداد حاصل مى شود. امام خمينى نيز در تعريف مرتد گفته است: «المرتد هو من خرج عن الإسلام و اختار الكفر»؛ مرتد فردى است كه از دين اسلام خارج شده و آيين كفر را بر مى گزيند. اقسام مرتد مرتد به دو دسته تقسيم مي شود. اين نوع تقسيم بندي در احكام مرتد تأثير گذار است: الف ـ مرتد فطرى: کسى است که پدر يا مادرش در هنگام انعقاد نطفه اش مسلمان بوده اند و خودش پس از بلوغ، اظهار اسلام کرده و سپس از اسلام خارج شده است. اگر پدر و مادر مسلمان بودند و در محيطى اسلامى زندگى كنند و فرزندى به دنيا آورند، (ولد على الإسلام) صدق مى كند. ب ـ مرتد ملّى: کسى است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه ى او کافر بوده اند، و او پس از بلوغ، اظهار کفر کرده و سپس اسلام آورده، و مجدّداً کافر شده است. در فتاواي فقهاي شيعه، مرتد فطرى محکوم به قتل است و توبه او نيز پذيرفته نمي شود. اما اگر مرد مرتد ملّى باشد نخست او به توبه دعوت مى شود و اگر توبه کرد آزاد مى شود، و الّا کشته خواهد شد. حکم زن مرتد، چه فطرى يا ملّى قتل نيست، بلکه او به توبه دعوت مي شود اگر توبه کرد آزاد مى شود و الّا در زندان باقى مى ماند و در وقت نماز او را شلاق مي زنند. در بين اهل سنت، بنابر رأى مشهور، مرتد ـ در همه ى انواع آن ـ ابتدا به توبه دعوت مى شود، اگر توبه کرد آزاد مى شود و گرنه کشته خواهد شد و فرقى ميان مرتد ملّى و فطرى و زن و مرد، نيست. ارتداد در اديان الهى غير از اسلام، جرم و مجازات آن مرگ است. درهمه اديان و مذاهب ارتداد را جرم و گناه شمرده اند و مجاز ات آن ـ با اختلاف در شرايط ـ مرگ است. مجازات مرتد در روايات بيش از ده مجازات براي مرتد آمده است که ثمره آن مجازات ذيل مي باشد. فتواي مشهور بر اساس همين روايات مي باشد: 1. حكم جزايي «قتل» براي مرتد فطري 2. تنبيه اجتماعي، «مطلّقه شدن» همسرش 3. تقسيم اموالش 4. زنان، زندان ابد مي شوند همراه با تنبيه تعريف و تبيين ديگر از مرتد از ديدگاه آيت الله العظمي صانعي آيت الله صانعي به مناسبت هاي مختلف به موضوع ارتداد پرداخته است. در پاسخ به استفتايي در سال 1378 و در مصاحبه هاي مختلف موضوع مرتد را تبييني ديگر کرده است. ایشان می فرمایند: «مرتد کسي است که بعد از اظهار اسلام، خدا يا رسالت پيامبر را به نحوي انکار کند که به بي احترامي و هتک و تکذيب پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نسبت غلط دادن به ميليون ها مسلمان برگردد، و اما کسي را که در حال تحقيق و تفحّص است، ظاهراً نمي توان حکم به ارتداد نمود، چه رسد به مسأله قتل و اعدام، بعلاوه قتل و اعدام از وظايف حاکم است که خود بايد موضوع و حکم را تشخيص دهد.» فلسفه ي مجازات مرتد بر اساس برداشت از ديدگاه معظّم له براساس تعريفي که آيت الله صانعي از مرتد ارايه مي نمايند (بر اساس برخي پرسش ها و نيز گفتگويي که نگارنده با معظم له داشته)، فلسفه ى مجازاتي مبتني بر آن تعريف تبيین مي شود. احکام اجتماعى بر اساس مصالح اجتماعى وضع مى شوند، شخص مرتد اگر تلاش خود را در شناخت حق کرده باشد در ارتداد خود، نزد خدا، معذور است و واقعاً در حيطه ى احکام فردى خود مجرم نيست. اما اگر در شناخت حق کوتاهى کرده باشد، در حيطه ى احکام فردى نيز مجرم است. هرگاه مرتد، ارتداد خود را به جامعه بکشاند، رفتار او در حوزه ى احکام اجتماعى قرار مى گيرد و ملاک احکام اجتماعى را پيدا مى کند و از اين ديدگاه مجرم است. اولاً: حقوق ديگران را ضايع کرده است، چراکه اذهان عمومى را دچار شبهه و شک مى کند و رواج شبهات در افکار عمومى باعث تضعيف روحيه ى ايمانى جامعه مى شود. ثانياً: با قطع نظراز اين که حفظ روحيه ى ايمانى جامعه حق مردم است، اسلام آن را از مصالح اجتماعى مى داند. در حاليكه همه را به تعظيم شعائر دين ترغيب مي كند. مجازات مرتد، کيفرى است که به جهت اختلالي که او در نظم جامعه ايجاد کرده، مستوجب آن مجازات است. از سويي اختلال و آسيب اخلاقى و مذهبى و نيز نوعي تضييع حقوق عمومى است. ارتداد، تضعيف روحيه ى دينى جامعه است و از مصاديق ظلم مي باشد. هر عملي که موجب ضربه به روحيه، اعتقادات و ايمان عمومى گردد و موجب تضعيف آن شود، موجب مجازات است. وقتى تقدّس اين امور در جامعه شکسته شود، راه تحريف دين و نابودى آن باز مى شود. ارتداد مرتد به نوعي تضييع حقوق مردم است به همين خاطر تا زمانى که مرتد، ارتداد خود را اظهار نکرده است جرم اجتماعى مرتکب نشده است و مجازاتي او را تهديد نمي کند. مجازات، بيشتر جنبۀ بازدارنده داشته و اثبات ارتداد نيز امري دشوار است. حكم ارتداد در مورد مرتد آنگاه اجرا مى شود كه وى عقيده خود را اظهار نمايد، به گونه اى كه ديگران از ارتداد وى آگاه شوند؛ اما اگر عقيده خود را پنهان دارد، مشمول اين حكم نخواهد شد؛ يعنى حكم ارتداد در حقيقت به اظهار و بيان عقيده او مربوط مى شود كه يك عمل و رفتار اجتماعى است و با حقوق جامعه در تعارض است و چون در تعارض حق فرد با حقوق جامعه، حقوق جامعه تقدّم دارد، بنابراين حكم اسلام درباره مرتد، دفاع از حقوق جامعه به شمار مى رود. اين اصل يكى از اصول عقلايى است كه همه ی مكاتب فلسفى و حقوقى آن را پذيرفته اند و اگر اختلافى وجود دارد، مربوط به مصاديق آن است. تحليل پاسخ مرتد را به علت بي احترامي و هتک و تکذيب پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نسبت غلط دادن به ميليون ها مسلمان مجرم دانسته ولي فردي که در حال تحقيق و تفحّص است از موضوع مرتد خارج ساخته و نيز در مجازات آن مناقشه کرده است. بدون توجه به آيات نفي اکراه و عمومات و قواعد نمي توان مجازاتي براي مرتد تعيين کرد.
|