|
تدريس
آيـة الله صانعي پس از کسب علوم و سطوح عالي، براي اداي دَين به حوزههاي علميه و جامعه اسلامي بر کرسي تدريس نشست و با کمال دقّت و حوصله، مباحث علمي و فقهي رايج حوزه را براي شاگردانش شروع نمود. وي در طول سالهاي متمادي، علاوه بر فعاليتهاي مختلف، از ابتدا کتابهاي دورهي مقدمات و سطح را تدريس کرد. در دورهاي که براي تبليغ هر هفته از قم به تهران سفر ميکرد، روزانه چند جلسه تدريس داشت. ايشان چندين دوره کتاب رسائل و مکاسب و کفايـة الاصول را براي طلاب حوزه، هم آنان که به طور آزاد درس ميخواندند و هم طلاب و فضلايي که در مدرسه منتظريه ( حقاني ) تحت برنامه، اشتغال به تحصيل داشتند تدريس نمود. اين استاد فرزانه با آنکه به تدريس متون سطوح عالي اشتغال داشت در سال 1352 شمسي دورهي درس خارج اصول را در مدرسهي ياد شده و براي برخي از شاگردان خصوصي خود شروع کرد که سالها بهطول انجاميد و تمام مباحث آن ضبط شد. نيز در سال 1354 دوره خارج فقه را با کتاب زکات براي طلاب و فضلاي مدرسه حقاني و ديگران آغاز نمود که قريب به دوسال و نيم ادامه داشت[1] و مباحث آن توسط چند تن از شاگردان تقرير گرديد. پس از آن، علاوه بر مباحث خارج اصولِ تعادل و تراجيح، اجتهاد و تقليد و ... و همچنين دو دوره و نيم خارج اصول که تدريس گرديد و زمان آن دورهها، سالهاي مديدي بهطول انجاميد، مباحث خارج فقه شامل: کتابهاي خمس، قضا، حج، حدود و ديات، نکاح، طلاق،ارث، اطعمه و اشربه، قصاص، شهادات، وقف، حجر، صلاة مسافر، منجّزات مريض، تقيّه، شرکت، حقوق الزوجين، عنصر زمان و مکان در اجتهاد، مانعيت کفر از ارث، خبر واحد و ... و همچنين مسايل مستحدثه مانند: بيمه، ضمان، حکم تقطيع ميت، بانکها، ودايع بانک، ربا، حيل باب ربا و ... را يکي پس از ديگري بر مبناي کتاب تحريرالوسيله امام خميني تدريس کرد. بي مناسبت نيست تا گفتاري چند از يکي از شاگردان سطح عالي (کفايـة الاصول) معظّم له، حجـة الاسلام والمسلمين حاج سيد علي اصغر ناظمزاده قمي،[2] پيرامون جلسات درس و نحوه آشنايي و برخي امتيازات استادش اشاره گردد. وي دربارهي آشنايي با استاد معظّم چنين ميگويد: من در سال 1342 شمسي که تقريباً نهضت شروع شده بود، فراموش نميکنم که رفتم مسجد اعظم، صبح بود، اول وقت بود. قبل از شروع کلاس امام که ساعت 8 شروع ميشد، ديدم کنار مسجد، در حدود طرف قبله مسجد يک آقايي، تقريباً بايد بگويم جوان، با چند نفري شاگرد، مشغول تدريس بودند. بهطوري صحبت ميکردند که تقريباً صداي ايشان تمام فضاي مسجد را گرفته بود، صداي بلندي داشتند . ... حسّ کنجکاويم باعث شد پيگيري کنم ببينم اين آقا کيست؟ ما تازه طلبه جوان بوديم و در حد لمعه و اينها ميخوانديم. پيگيري کرديم و گفتند: آقاي صانعي است. آشيخ يوسف. آن موقع معروف بود به آشيخ يوسف. ... خيلي جوان به نظر ميرسيدند. ايشان مکاسب ميگفتند. البته از همانجا من تقريباً يک تمايل فکري به ايشان پيدا کردم و علاقه پيدا کردم که يک آدمي با اين جرأت بيايد و قبل از امام تدريس نمايد. ... من بنظرم ميآمد که اين آدم خيلي جسور و با جرأت، لااقل به مسايل فکري و علمي خود که دارد ميگويد، اعتماد دارد؛ چون اينقدر در اينجا با اطمينان بحث ميکند و بلند علي ايّ حالٍ، من دورا دور يک مقداري به ايشان علاقه پيدا کردم. من از آن موقع اين خاطرات به ذهنم هست، که چون حالا خودم هم تدريس ميکنم ميفهمم که معناي تدريس يعني چه؟ و جرأت تدريس به چه معناست، که کسي اين قدر جرأت داشته باشد؟ ... قهراً ايشان درس را آن موقع ميدادند که بعد هم خودشان در درس امام شرکت کنند. چون آن موقع هر کسي در آن حول و حوش بود، ميآمد درس امام. ... و واقعاً ميگويم، ميخواستم اظهار علاقه به ايشان نمايم و اينها از آنجا شروع شد. منتها ما ارتباط فرهنگي و علمي و کاري ديگر با ايشان نداشتيم تا رسيديم به کفايـة الاصول. ... کفايه جلد دوم را به درس ايشان رفتيم و درس ايشان که ميرفتيم در منزل ايشان، سال تقريباً 1345 يا 1346 بود. يعني من از ايشان خواهش کردم که يک کفايه را براي ما بگويد ... . علي ايّ حال، ما درس کفايه ايشان شرکت ميکرديم و انصافاً، خالي از اغراق، خارج از وظيفهي شرعياش خوب درس ميدادند. مسلّط بودند به بحث کفايه. کاملاً از خارج بحث را مطرح ميکردند، در تطبيق عبارت سريعتر رد ميشدند. بيشتر توضيحات را از خارج ميدادند. منزلشان ميرفتيم گاهي وقتها هم صحبت ميکردند، از ما پذيرايي ميکردند ... . علي ايّ حال، من براي حضرت آيـة الله صانعي، چون استادم بوده و بالاخره يک عالم پر تلاش، عالم سختکوش، عالمي که زحمتکش است و دلش ميخواهد که خدمت کند، براي ايشان آرزوي موفقيت دارم و اميدوارم که ايشان هم، ما را از دعاي خيرش فراموش نفرمايد .[3] مناسب است جهت آگاهي هرچه بيشتر خوانندگان محترم، از چگونگي برنامهي دورههاي تدريس آيـة الله صانعي در مدرسهي حقاني و اطلاع از سطح علمي ايشان، به مقالهاي تحت عنوان« اساسنامه مدرسه حقاني و گزينش طلبه » اشاره شود: مجلهي حوزه، ارگان دفتر تبليغات اسلامي حوزهي علميه قم در شمارهي 146 مورّخ خرداد و تير 1378 در صفحه 89 مقالهاي با عنوان « اساسنامه مدرسه حقاني و گزينش طلبه » برگرفته از كتاب تاريخ شفاهي مدرسه حقاني، از مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر كرده كه نويسنده، از جمله به معرفي اساتيد و شخصيتهايي كه در سالهاي دههي 1350شمسي در مدرسه حقاني به تدريس اشتغال داشتهاند، اشاره ميكند. در اين مقاله جايگاه علمي آيـة الله صانعي در حدود نيم قرن پيش به وضوح مشخص شده است. اين مقاله نشان ميدهد كه آيـة الله صانعي از چه سطح علمي و فقهي در بين مدرسين حوزهي علميه قم برخوردار بوده، بهطوري که در عنفوان جواني؛ يعني در سن 24 سالگي به درجهي اجتهاد نايل شده است. لذا با اين نبوغ، طبيعي است كه معظّم له به ديدگاهها و نوآوريهاي بكر و تازهاي در حوزهي استنباطات و استفتائات دست يابد و آن را عرضه كند. بياغراق ميتوان گفت: عامل اصلي تحقّق برخي از قوانين جمهوري اسلامي؛ مانند: « برابري ديه در بيمه » ، « دية اهل كتاب » و « حضانت فرزند » ، « ارث زوجه » و... نشأت گرفته از فتواهاي مترقّيانه و جسورانه ايشان است. همهي اينها نشان دهندهي برجستگي مقام علمي و فقاهتي استاد معظّم است که با وسعت نظر خاص و قدرت استدلال و استنباط بينظيرش، تحوّلي ريشهدار در کالبد فقاهت بخشيده است. استدلالات و تدقيقات آيـة الله صانعي چنان عميق و ژرف است که برخي احکامي که قرنها مهر بديهي بودن بر آن زده شد مورد بحث و نقد و نظر قرار داده است. اظهار نظر شجاعانه اين فقيه روشنبين در صدور فتاوا و نقطه نظرات سياسي و اجتماعي، مسير رشد و پويايي جامعهي فقهي و اجتماعي را شتاب بخشيده و غبار ايستايي و رکون را از چهرهي آنها زدوده است. همهي اين جلالت و اطمينان در سايهي پختگي و سلطهي معظّم له و دقّت نظرشان در متن روايات و متون و آراء فقهي فقهاي سلف و مکاتب علمي و نظري آنان است. ديدن اين همه عظمت و بالندگي، خود موجب شور و شعف هر انسان خيرخواهي خواهد بود. آيـة الله اديب از هم دورهايهاي آيـة الله صانعي، در مورد علاقه خود به ايشان و کوته نگري برخي افراد نسبت به اين شخصيت ميگويد: ... من ارادتم هميشه به ايشان بوده، هميشه ... ما علاقهمان بوده و هست و خواهد بود تا زنده هستيم. ايشان يک مرد فاضلي است. مرد مؤمني است. شايستگي همه چيز را دارد. ايشان آدم مجتهدي است و مجتهد کنجکاوي هم هست. نه اين که چون ديگران گفتند ما همچنين بگوييم، نه. کارش متکي به تحقيقات خودش است؛ چون اهل اين کار است. خيليها اينطور نيستند، ولي ايشان هست. ... برخي تبليغات نسبت به آقاي صانعي و دستهاي مرموز، که حالا نميدانم اين دستها از کدام آستين آمده بيرون، انديشهها چي بوده؟ ... ايشان آخر با اين همه تقوي، با اين همه علميّت، با اين همه خوبيها، با اين همه فقري که کشيده بوده است ... ميخواهم بگويم که: بدجوري تبليغ کردند و ما هم دلمان نميخواهد اين مرد فاضل، اينطوري در صحنه نشانش بدهند ... من اصلاً تعجب ميکنم ... آخر آن شخصيت متهم شود به اين تهمتهاي ناروا ... .[4] بنابراين، در اينجا به بخشي از آن مقاله و جدول مندرج در آن اشاره نموده و به رؤيت خوانندگان محترم ميرسانيم. نويسندهي مقاله « اساسنامهي مدرسه حقاني و گزينش طلبه » پس از آنكه شرح مختصري از ديدگاههاي مؤسّسان مدرسه، مبني بر طول مدت تحصيل در مدرسهي حقاني ارائه ميدهد، با استنادبه مصاحبهي آقاي دکتر محمّد مقدم كه در آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي موجود بوده، در مورد تحصيل در دورهي خارج و شيوه آن مينويسد: بعد از اين كه مراحل سطح را در مدرسه گذرانديم، دورهي خارج خوانده ميشود. مدرسهي حقاني دورهي خارج را به دو بخش تقسيم كرده بود: بخشي از آن دروس در خود مدرسه انجام ميگرفت. دو استاد در اين زمينه در خود مدرسه كار ميكردند: آيـة الله آذري قمي و آيـة الله يوسف صانعي.[5] بخش ديگر دورهي تحقيق بود كه در اين وضعيت طلاب به صورت گروه تحقيق در ميآمدند ... انتخاب درس اصول يا فقه، با خود طلبه بود. ميتوانست استاد را از بيرون انتخاب كند، اما اين دروس بايد به صورت هفتگي تقرير و به عربي نوشته ميشد و اساتيدي كه در ارتباط با مدرسه كار ميكردند، تصحيح ميكردند . نويسندهي مقاله سپس به چگونگي پذيرش طلبه و اصلاح نظام آموزشي حوزه ميپردازد و آنگاه به دروس مدرسهي حقاني اشاره ميكند و با اين تحليل كه بنيانگذاران و اساتيد مدرسهي حقاني، در دروس و كتابهاي درسي متداول در حوزه، تجديد نظر كردند، به معرّفي كتابهايي ميپردازد كه يا حذف شدند و يا تلخيص گرديدند و يا مورد تجديد نظر قرار گرفتند: برخي كتابها نيز تلخيص شدند. در اصول فقه و فقه، دو كتاب « الرسائل » و « المكاسب » شيخ مرتضي انصاري توسط آيـة الله مشكيني تلخيص و تحرير شد. اين كتابها به آن شكل گستردهاي كه درحوزهها خوانده ميشد، در مدرسهي حقاني خوانده نميشد. آيـة الله مشكيني، بحثهاي زايد و لفظي و آن چه را كه به درد طلاب نميخورد، برداشت و آن چيزهايي كه به درد ميخورد و مفيد بود، انتخاب كرد. به اين ترتيب كتاب « الرسائل » به شكل تلخيص شده به نام « الرسائل الجديد× » چاپ و منتشر گرديد. كتاب « المكاسب » همچنين توسط آيـة الله صانعي تلخيص و تحرير شد ... . نويسنده در بخش پاياني مقاله، ضمن اشاره به اساتيد مدرسهي حقاني به روشني نشان ميدهد كه تقسيم كار و تخصّص علمي، نقش مهمي در سازماندهي ساختار علمي اين مدرسه داشته است. جدول ذيل، نام اساتيد، همراه با دروس تدريس شده توسط آنان را در دهه سال 1350 شمسي به خوبي نشان ميدهد: نام استاد پر واضح است كه فقيه نوانديش شيعه، شخصيتي است كه همراه با ديگر آيات عظام، در سطوح بالاي علمي حوزه تدريس ميكردند و امروز به درجهاي از فقاهت و دانش رسيدهاند كه با استناد به دانستههاي خود و همچنين تدبّر در آيات و روايات، در برخي از مسايل به احكام و فتاوي جديدي دست يافته باشد. اين روند و سير زندگي علمي آيـة الله صانعي كه نشان دهندهي بيش از نيمقرن تلاش علمي، فقهي و دانش ايشان است، حجّت را بر ايشان تمام كرد و با توجّه به اصول و مباني و معيارهاي اجتهادي، به فتاوايي دست يافته که هم بُعد سهلة سمحه دين را نشان ميدهد و هم معضلات زندگي بشري امروز را ميكاهد. در پايان اين گزارش، سخن يکي از بزرگان قابل تأمّل و تعمّق است. ايشان، موقعيت و جايگاه علمي حضرت آيـة الله العظمي صانعي را در دوران تحصيل و تدريس تشريح نموده و بيان ميدارد که علميّت و عظمت فکري و فقاهتي معظّم له، از همان دورهها مورد توجّه علما بوده است. حضرت حجـة الاسلام والمسلمين سيد ضياء الدين رفيعي طباطبايي که خود از نزديک در دورهي قريب به سه سال هم حجره بودن با ايشان، شاهد تحقيق و مطالعه و تلاش وي بود و بعدها نيز در شهر ري تهران مراوداتي با معظّم له داشته است، چنين ميگويد: ايشان از نظر علمي، در همان زمان تحصيل معروفـيّت خاصي داشتند. حتي آن تابستاني که از قم به اصفهان آمده بودند، ايشان مورد توجّه علماي اصفهان بودند ... ايشان آن موقع غرق در مطالعه بودند ... . همانطور که عرض کردم،[6] با توجّه به شناختي که از چندين سال قبل از انقلاب اسلامي، نسبت به ايشان داشتم، موقعي که انقلاب شد و مراجع به مردم معرفي ميشدند، من ايشان را به عنوان مرجع واقعاً قبول داشتم و به عنوان مرجع ميشناختم و الآن هم ارادت دارم ... ايشان فردي زحمت کشيده و فردي که هيچ توقّع از کسي نداشته؛ نه از روحانيون و نه غيره، حتي از مراجع. ... ما اگر از افرادي باشيم که خيرخواه جامعه اسلامي هستند و براي اسلام بخواهيم دل بسوزانيم، بايد يک چنين شخصيتي مثل آيـة الله صانعي را در بين خودمان داشته باشيم و به او عرض ادب و اظهار محبت نماييم ... . ايشان واقعاً از نظر فقه و فتوا حريّت دارند ... حريّت ايشان در فتواي به سيزده سال بلوغ دختران نمود پيدا کرد و واقعاً بايد مردم از ايشان تقدير و تشکّر داشته باشند. مخصوصاً قشر زنان که اين مسئله براي آنان خيلي کارگشا بوده است. همين گفتن فتوايي که مخصوصاً مورد اختلاف باشد، کار آساني نيست .[7] -------------------------------------------------------------------------------- [1]. درس خارج اصول حضرت آيـة الله العظمی صانعی در سال 1352 شمسي با بحث تعادل و تراجيح در صحن بزرگ حرم مطهر شروع و سپس در مدرسهي فيضيه ادامه يافت، و پس از گذشت 22سال در سال 1373 شمسي به پايان رسيد و خارج فقه ايشان نيز ـ همانگونه که اشاره گرديد ـ از سال 1354 با کتاب الزکاة در مدرسه حقاني شروع گرديد که در آن زمان اين کتاب طی دو سال و نيم تدريس به اتمام رسيد، پس از آن نيز در همان مدرسه، کتاب الخمس آغاز گرديد. هم زمان با تدريس دروس خارج در مدرسهي حقاني، درس خارج فقه از کتاب القضاء، در يکی از حجرات ( ضلع شرقی ) صحن بزرگ حرم مطهر برگزار میشد که علاوه بر طلاب خارج فقه مدرسه حقاني، برخي طلبههاي ديگر هم در آن شرکت ميکردند. آيـة الله شهيد قدوسي، طلاب سطح خارج مدرسه حقاني را براي شرکت در دروس خارج فقه و اصول آيـة الله صانعي در صحن مطهر تشويق و توصيه ميکردند. [2]. حجـة الاسلام والمسلمين حاج سيد علي اصغر ناظمزاده قمي در سال 1323 شمسي در محلهي « باغ پنبه » باجک شهر قم متولد شد. در سال 1340 وارد حوزهي علميه گرديد و درس خارج فقه و اصول را نزد آيـة الله حاج شيخ مرتضي حائري گذراند و قريب به هشت سال نيز در درس آيـة الله منتظري شرکت کرد. در جريان نهضت، در صف مبارزين حضور پيدا ميکرد و روي عشق و علاقهاي که به حضرت امام داشت، تا پيروزي انقلاب اسلامي در کنار انقلابيون ماند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي هم، در کارهاي قضايي کشور نقش داشت. ايشان هم اکنون در حوزهي علميه قم به تدريس دروس خارج فقه و اصول مشغول است. حجـة الاسلام والمسلمين ناظمزاده صاحب تأليف چند جلد کتاب در حوزهي فضايل و مناقب حضرت عليg هستند و علاوه بر فعاليتهاي مشارٌ اليه، کارهاي ماندگار عام المنفعه زيادي در استان قم انجام دادند. [3]. مصاحبه با حجـة الاسلام والمسلمين حاج سيد علي اصغر ناظمزاده قمي. ( آذر 1387 ) [4]. مصاحبه با آيـة الله حاج شيخ محمد علي اديب نجف آبادي. ( بهمن 1387 ) [5]. در آن سالها تنها درس خارج فقه در مدرسهي حقاني توسط آيـة الله العظمي صانعي تدريس ميشد، و در اين مقاله نسبت به تدريس خارج فقه توسط دو شخصيت، سهو و خطا صورت گرفته است. همانگونه که ديگران و از جمله آيـة الله صانعي نيز در مصاحبه به آن متذکّر شده است. ايشان ميفرمايند: « بحث تدريس خارج فقه را در مدرسهي حقاني فقط بنده ميگفتم، و آنچه را که در مصاحبه آقاي دکتر مقدم در تاريخ شفاهي مدرسه حقاني در آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي آمده است خطايي در آن صورت گرفته است. من يک باري که به تهران رفته بودم به آقاي مقدم گفتم که شما اين مطلب را نوشتهايد؟ گفت: « نه، من اين مطلب را نگفتهام. ميدانم که غير از شما کسي آنجا درس خارج نميگفت ». وقتي که ايشان به قم آمد، من آن کتاب را برايش فرستادم و ايشان در حاشيه آن نوشت: « درس خارج فقه را تنها آيـة الله صانعي تدريس ميکردند و اينجا اشتباهي رخ داده است، من ميخواستم بگويم درسهاي خارج مدرسهي حقاني زير نظر [6]. مطالب ايشان در صفحه 203 خواهد آمد. [7]. مصاحبه با حجـة الاسلام والمسلمين آقاي سيد ضياء الدين رفيعي طباطبايي، امام جمعه محترم شهر علويجه. ( بهمن 1387 ) ايشان در خانهاي محقّر، اما با صفا در شهر علويجه اصفهان به امور مردم و امامت جمعه مشغول است و هيأت گفتگو را با تمام خلوص به گرمي پذيرفتند و با متانت نيز مطالب را بيان داشتند.
|