|
الف: تعريف لغوی
در لغتنامههاى فارسى اينچنين آمده است: «عدل، مصدر است، داد دادن، دادگرى کردن ـ دادگرى ـ داد، ضد ظلم و جور. عدل، عادل، راست و درست و برابر و همتا، مثل و نظير. و کسى که شهادت او مقبول باشد.»[1] در کتاب لغت المنجد آمده است : عدل در لغت به معناى راستى و درستى، برابرى و انصاف در داورى آمده است.[2] راغب اصفهانی در مفردات خود، عدل را به معناى تقسيم كردن به طور مساوى دانسته است.[3] و ابن منظور میگويد: عدل عبارت است از هر چيزی كه در ذهن مردم درست، مستقيم و راست باشد و در مقابل جور قرار دارد.[4] -------------------------------------------------------------------------------- [1]ـ ر.ک: لغت نامه دهخدا، فرهنگ معين، فرهنگ عميد، واژه عدالت. [2]ـ المنجد في اللغة، ماده عدل. [3]ـ راغب اصفهاني، مفردات القرآن، ماده عدل. [4]ـ ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.
|