|
نيابت در حج
(مسئله 98 )معناى نيابت اين است كه نايب عمل را به جاى منوب عنه انجام دهد، و در حقيقت عمل منوب عنه را انجام دهد تا امرى كه متوجه منوب عنه شده، امتثال گردد و ذمّه اش برىء شود، خواه تبرّعاً و مجاناً نيابت كند يا به اجير شدن باشد. (مسئله 99 )در نايب، چند شرط لازم است: 1. بالغ باشد، بنا بر احتياط واجب. پس نايب شدن غير بالغ در حج، كافى نيست; 2. عاقل باشد; 3. ايمان داشته باشد; يعنى نايب علاوه بر اعتقاد به خدا و نبوّت و معاد، شيعه اثنى عشرى هم باشد. بنا بر احتياط، گرچه عدم شرطيت ايمان، و كفايت اسلام در صورتى كه نايب مسلمان معتقد به وجوب حج باشد و حج را نيز بر وفق مذهب شيعه بياورد خالى از قوت نمى باشد; 4. مورد وثوق باشد; يعنى اطمينان داشته باشيم كه اعمال حج را انجام مى دهد. لكن اطمينان به صحيح آوردن لازم نمى باشد و شك در صحّت عملش به وسيله اصاله الصحة از بين مى رود و عملش محكوم به صحت است و مجزى است، و در حكم به صحّت فرقى نيست كه شك در صحّت قبل از آوردن حج باشد يا بعد از آن. 5. آشنايى و شناخت نايب، نسبت به افعال و احكام حج، هرچند با ارشاد و راهنمايى كسى در حال انجام اعمال باشد; 6. نايب در آن سال، حجِ واجب برعهده نداشته باشد; 7. نايب معذور در ترك برخى از اعمال حج نباشد. و ميزان در معذور بودن به اين است كه نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد. (مسئله 100 )در منوب عنه، يعنى كسى كه به نيابت او حج به جا مى آورند، شرط است كه منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده است، حج بر او مستقرّ شده باشد و در اثر پيرى يا مرضى كه اميد خوب شدن در آن نيست يا عذرى ديگر خودش نتواند به حج برود; امّا نيابت از زنده در حجِ استحبابى مانعى ندارد هر چند مريض و معذور هم نباشد. (مسئله 101 ) نيابت از كافر مقصر معاند صحيح نيست، اما كافر قاصر از كسانى كه از اعمال نيك بهره مند مى شوند مانند مسلمانان مى باشند. (مسئله 102 ) در منوب عنه بلوغ و عقل معتبر نيست، بنابراين، اگر شخصى در وقتى كه عاقل بوده مستطيع شده و حج بر او واجب و مستقرّ گشته و سپس پيش از انجام آن ديوانه شده و از دنيا رفته، و يا اميد بهبودى در او نمى باشد، واجب است در اين صورت از مال او برايش نايب بگيرند تا حجّش را به جا آورد. (مسئله 103 ) لازم نيست نايب همجنس منوبٌ عنه باشد، پس نايب شدن مرد براى زن و زن براى مرد مانعى ندارد. «فربّ امرئة افقه من رجل ».[1] (مسئله 104 ) نايب شدن صَرورَه، «يعنى كسى كه تاكنون حج به جا نياورده»، مانعى ندارد. (مسئله 105 ) نايب بايد عمره و حج را خودش انجام دهد، حتى اگر ناچار شده باشد بعد از انجام عمره تمتع، به كشورش باز گردد، نمى تواند اعمال حج را به ديگرى واگذار نمايد. (مسئله 106 )نايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوبٌ عنه را در نيّت تعيين كند، ولو اجمالاً، و لازم نيست اسم منوبٌ عنه را ذكر كند، بلكه چنانچه نيّت كند آنچه بر عهده منوب عنه است انجام دهد، صحيح است، گرچه تعيين منوبٌ عنه مستحب است. (س 107 )نايبى در احرام عمره تمتّع، بعد از اينكه وارد مكّه شد، شك مى كند كه نيّت نيابت كرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدّداً به قصد نيابت مُحرم شود، يا حج براى خودش حساب مى شود و ديگر نمى تواند نايب باشد؟ ج ـ در نيّت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده، عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعى و انگيزه هم شك دارد، بايد اعمال را به نيّت اجمالى (همان نيّت در احرام) اتمام كند، و در نيابت به آن اكتفا نمى شود. (مسئله 108 )ذمّه منوبٌ عنه فارغ نمى شود، مگر به اينكه نايب، اعمال را به طور صحيح انجام دهد. (مسئله 109 )اگر نايب پس از احرام و دخول در حرم بميرد مجزى از منوب عنه مى باشد و مستحق تمام اجرت است، و همچنين اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد، مستحق تمام اجرت است و مجزى از حجة الاسلام هم مى باشد. (مسئله 110 ) لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى بر عهده نايب است، مگر در صورتى كه شرط شده باشد كه منوبٌ عنه بدهد و همچنين اگر نايب موجبات كفّاره را انجام دهد، كفّاره بر عهده خود اوست نه منوبٌ عنه. (مسئله 111 )نايب در طواف نساء بايد قصد منوبٌ عنه را نمايد و احتياط استحبابى آن است كه به قصد مافى الذّمة به جا آورد، و اگر نايب طواف نساء را صحيح انجام ندهد، زن بر او حلال نمى شود، كما اينكه حج منوب عنه هنوز تمام نشده و بايد طواف نساء آورده شود تا حج او تمام شود. (مسئله 112 )اگر نايب در حج تمتع تصادفاً وقت او ضيق شد، بايد به حج اِفراد عدول كند و مجزى از منوب عنه مى باشد. (مسئله 113 )در حجِ واجب، نيابت يك نفر از چند نفر در يك سال جايز نيست، ولى حج مستحبى و عمره مفرده استحبابى و طواف استحبابى را مى توان به نيابت از چند نفر انجام داد، ليكن بايد توجه داشت كه همه اعمال مستحبى حتى طواف نساء را هم بايد براى همان چند نفر باشد و نمى تواند بعضى از آن اعمال را براى بعضى و بعض ديگر را براى ديگران قرار دهد. (مسئله 114 )كسى كه حج بر او مستقرّ شده، يعنى در سال اول استطاعت، به حج نرفته، اگر به واسطه بيمارى يا پيرى، قدرت رفتن ندارد، يا رفتن براى او حَرَج و مشقّت دارد، واجب است نايب بگيرد، در صورتى كه اميد خوب شدن و قدرت پيدا كردن نداشته باشد، و به احتياط واجب بايد فوراً نايب بگيرد. (مسئله 115 )بعد از آنكه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مى شود و لازم نيست خودش حج به جا آورد، اگر چه عذرش بر طرف شود; بلكه اگر عذرش بعد از احرام نايب مرتفع گردد، حج نايب مجزى است و همچنين اگر قبل از احرام و در بين راه عذر مرتفع گردد و امكان اعلام به نايب وجود نداشته باشد يا اعلام به نايب و فسخ اجاره ضرر معتدٌ به به نايب يا منوب عنه گردد، ظاهراً حج نايب صحيح و مجزى مى باشد. (مسئله 116 )كسى كه مستطيع است و حَجّة الاسلام بر او واجب شده و انجام نداده است، چه سال اول استطاعت او باشد و چه از قبل حج بر او واجب و مستقرّ شده باشد، جايز نيست از ديگرى نيابت كند و اگر نيابت كند، آن حج باطل است، در صورتى كه عالم به حكم و يا جاهل مقصر باشد. (مسئله 117 ) چنانچه كسى اجير شد كه شخصاً حج به جا آورد، نمى تواند بدون اجازه مستأجر، ديگرى را براى اين حج اجير كند. (مسئله 118 ) نايب نمودن كسى كه وقتش از حج تمتع تنگ شده و وظيفه اش عدول به حج اِفراد است براى كسى كه وظيفه اش حج تمتع است صحيح نيست. آرى، اگر در وسعت وقت نايب شد و بعد تصادفاً وقت او تنگ شده، عدول به حج اِفراد مانعى ندارد. (مسئله 119 ) كسانى كه نيابتاً به حج مى روند و قبلاً براى خودشان حجّة الاسلام نياورده اند بايد براى خودشان بعد از تمام شدن اعمال، عمره مفرده به جا آورند، چون استطاعت نسبت به آن را دارند، گرچه رجوع به كفايت را نداشته باشند. (مسئله 120 )كسى كه براى حجِ تمتّع اجير شده، مى تواند براى طواف يا ذبح يا سعى يا عمره مفرده بعد از عملِ حج، اجير ديگرى شود، چنان كه مى تواند براى خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد. (مسئله 121 )كسى كه از بعض اعمال حج عذر داشته باشد و نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد، در صورتى كه معذور بودنش از قبل بوده يا علم به آن داشته، نمى تواند نايب شود. (مسئله 122 )براى كسانى كه در حال اجير شدن از معذورين نبوده اند و بعد از قبول نيابت و عقد اجاره در موقع انجام اعمال يا قبل از محرم شدن در جايى كه فسخ عقد اجاره موجب ضرر معتدٌ، به به مستأجر باشد (اگر او بخواهد ضرر را جبران نمايد و اجير بر گردد و عمل را تمام ننمايد) و يا موجب ضرر معتدٌ، به به اجير باشد (اگر او بخواهد جبران كند و عمل را تمام نكند و نياورد). جزو معذورين شده اند، صحت نيابت و كفايت از حج منوب عنه به حكم لاضرر و به حكم «كلما غلب اللّه عليه فهو اولى بالقدر» خالى از وجه نمى باشد، اما اگر قبل از آن باشد اجاره خود به خود به خاطر عدم قدرت اجير بر انجام وظيفه منوب عنه كه معذور نبوده باطل است و نيابت از بين رفته مى باشد. (مسئله 123 ) نيابت كسى كه نمى تواند تلبيه يا قرائت نماز را به شكل صحيح ادا نمايد، صحيح نيست، بنابراين، فرزندى كه قرائتش صحيح نيست اگر از طرف پدرش به حج برود، حجّش باطل است، هر چند پدر به او وصيّت كرده باشد. (مسئله 124 ) نيابت افراد معلول از ناحيه دست و يا پا جايز است و مانعى ندارد، آرى اگر نداشتن پا سبب گردد كه نمازش را نشسته بخواند در نماز طواف احتياط كند و نايب بگيرد كه او هم نماز طواف را بخواند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. الكافي، 4/306، حديث 1; الوسائل، 11/177. أبواب النيابة في الحج ب 8 ، ح4.
|