|
اول: الف ـ استطاعت مالى
(مسئله 15 ) استطاعت مالى، يعنى داشتن توشه راه و وسيله رفت و برگشت و توان اداره عائله خود در زمان مسافرت و بعد از مراجعت به وطن; و اگر فرد عين آنها را ندارد، كافى است پول يا سرمايه يا مِلكى داشته باشد كه بتواند به وسيله آن مخارج خود و حج را تهيّه كند و شرط است كه در استطاعت مالى، علاوه بر هزينه رفتن و انجام حج، هزينه برگشتن را نيز داشته باشد. (مسئله 16 ) شرط است در وجوب حج، علاوه بر داشتن هزينه رفتن و برگشتن و مصارف حج، هزينه ضروريات زندگى و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد، داشته باشد; «از قبيل خانه مسكونى و اثاث خانه و وسيله سوارى و غير آنها»، در حدى كه مناسب با شأن او باشد، و چنانچه عين آنها را ندارد، پول يا چيزى كه بتواند آنها را تهيه كند، داشته باشد. همچنين هزينه سوغاتها و مخارج پذيرايى را، كه تركش باعث شرمندگى او مى شود، نيز داشته باشد. (مسئله 17 ) اگر كسى منزل گران قيمتى دارد، كه اگر آن را بفروشد و منزل ارزانترى بخرد، با تفاوت قيمت آن مى تواند به حج برود، فروش و تبديل آن لازم نيست و چنين شخصى مستطيع نمى باشد. (مسئله 18 ) هرگاه كسى سرمايه يا ابزار كارى دارد، كه اگر مقدارى از آن را بفروشد يا آن را تبديل كند، مى تواند با باقى مانده آن بدون زحمت زندگى كند و با تفاوت آن مى تواند اعمال حج را به جا آورد، با وجود ساير شرايط، مستطيع مى باشد. (مسئله 19 ) اگر كسى مخارج حج را نداشته باشد و ضروريات زندگى خود يا پول آنها را در حج صرف كند، حج او از حَجّة الاسلام كفايت نمى كند، چون مستطيع نبوده است. (مسئله 20 ) كسى كه فعلاً خود نياز به ازدواج دارد و براى آن پول لازم دارد، در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر هزينه حج مخارج ازدواج را هم داشته باشد. (س 21 ) كسى كه داراى شرايط حج است و نوه اى دارد كه شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد، كه اگر زن نگيرد به حرام مى افتد، آيا هزينه ازدواج نوه اش را تهيّه كند يا براى حج خود هزينه كند؟ ج ـ حجِ خودش مقدم است، مگر اينكه ازدواج نوه از مئونه و مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هم براى او زن بگيرد و هم به مكّه برود كه در اين فرض مستطيع نمى باشد. (مسئله 22 ) كسى كه پول يا مال موجود به مقدار استطاعت ندارد، ولى از ديگرى به همين مقدار طلب دارد و باقى شرايط استطاعت را نيز داراست، در اينجا دو صورت دارد: صورت اول: اگر وقت طلب او مدّت ندارد، و يا وقت آن رسيده و مى تواند بدون آنكه در حرج و مشقّت بيفتد، آن را بگيرد، واجب است آن را مطالبه كند و به حج برود. مگر آنكه مديون نتواند بپردازد، كه در اين صورت، مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمى شود; صورت دوم: اگر وقت طلب او نرسيده امّا بدهكار مى خواهد بدون منّت پول را بدهد، و يا بدون منت و مئونه مطالبه آن ممكن باشد، لازم است طلبكار آن را بگيرد و مستطيع مى شود. (مسئله 23 ) كسى كه هزينه سفر حج را ندارد، اگر بتواند با قرض نمودن حج به جا آورد لازم نيست قرض نمايد، و اگر قرض كند، در صورتى كه قرض نمودن براى او هيچ گونه منت و مئونه اى نداشته باشد و بتواند بعداً به سهولت قرض خود را ادا كند، مستطيع مى شود، و اگر با آن حج به جا آورد، از حجة الاسلام كفايت مى كند. (مسئله 24 ) كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد، چنانچه بدهى او مدّت دار باشد و مطمئن باشد كه در وقت پرداخت بدهى، تمكّن از اداى آن را دارد، از نظر مالى مستطيع است، پس اگر بقيّه شرايط را دارد واجب است به حج برود; و همچنين در صورتى كه وقت اداى بدهى رسيده، ليكن طلبكار راضى به تأخير ادا باشد و بدهكار مطمئن است كه در وقت مطالبه مى تواند بدهى را ادا نمايد، در اين صورت نيز حج بر او واجب مى شود. (مسئله 25 ) كسى كه خمس يا زكات بدهكار است، بايد خمس و زكات خود را بدهد، و در صورتى مستطيع مالى مى شود كه علاوه بر آنها مخارج حج را نيز داشته باشد. (مسئله 26 )كسى كه از جهت مالى مستطيع است ولى از لحاظ صحّت بدن يا باز بودن راه در آن سال استطاعت ندارد، مى تواند در مال تصرّف كند و خود را از استطاعت مالى هم خارج كند، اگر چه در سالهاى بعد از آن جهات استطاعت پيدا مى كند. ولى اگر از آن جهات استطاعت دارد نمى تواند خود را از استطاعت مالى خارج كند و اموال را صرف كار ديگرى كند، و اگر خود را از استطاعت خارج كرد، وجوب حج بر او مستقرّ مى شود و بايد به هر نحو ممكن به حج برود، چون مستطيع بوده است. (مسئله 27 )كسى كه استطاعت حج را دارد، بايد خرجهاى مقدماتى را از قبيل تهيّه گذرنامه، ويزا، وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرجها موجب ساقط شدن حج نمى شود، ولى اگر استطاعت اين گونه مخارج را نداشته باشد، مستطيع نيست. (مسئله 28 )اگر هزينه ماشين يا هواپيما از حدّ متعارف زيادتر باشد، و همچنين اگر قيمت اجناس مورد نياز در سال استطاعت زيادتر از حدّ متعارف باشد، بايد به حج برود و تأخير از سال استطاعت جايز نيست، مگر آنكه هزينه او به قدرى زياد باشد كه عرفاً به او مستطيع نگويند. (مسئله 29 )اگر شخصى پول ندارد، ليكن ملكى را كه به اندازه هزينه حج باشد دارد، و يا جنس به قدرى دارد كه با فروش آنها هزينه حج فراهم مى شود بايد بفروشد و به حج برود چون معيار در استطاعت همان توان و قدرت عرفى است، مگر آنكه فروش آن موجب اجحاف باشد كه عرفاً بگويند مستطيع نيست كه در اين صورت حج بر او واجب نمى باشد. (مسئله 30 ) زنى كه مَهريّه اش به مقدار هزينه حج است و آن را از شوهر خود طلبكار است، اگر شوهرش توان پرداخت آن را ندارد زن حقّ مطالبه ندارد و مستطيع نيست، و اگر تمكّن دارد و مطالبه آن براى زن هيچ گونه زحمت و دردسرى ندارد و مرد هم به راحتى آن را مى پردازد، زن مستطيع است و لازم است مهريه خود را مطالبه كند و به حج برود; وگرنه مستطيع نمى باشد. (مسئله 31 ) در سفر حجِ واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حجِ واجب خود را به جا آورد. آرى، اگر رفتنش به حج، باعث حرج و مشقّت در زندگى مى شود، حج براى او واجب نمى باشد. (مسئله 32 ) هرگاه زنى باكار و تلاش خود مى تواند مخارج خويش را متكفّل شود و مخارج حجّش را نيز دارد، و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى تهيّه مخارج به زحمت مى افتد، و به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن باشد در اين صورت چنين زنى مستطيع نمى باشد و حج بر او واجب نيست. (مسئله 33 ) زنى كه مستطيع است و براى حج ثبت نام كرده و شوهر او هم مستطيع است ولى ثبت نام نكرده، جايز نيست نوبت خود را به شوهر خود بدهد، ولى اگر نوبت خود را به شوهر داد، حجِ شوهر صحيح و از حجّة الاسلامش كفايت مى كند. (مسئله 34 ) اگر كسى در وقت ازدواج به همسر خود وعده يك سفر حج بدهد، پس، اگر به عنوان مهريه باشد، بايد به آن عمل كند و اگر فقط وعده باشد، اداى آن لازم نيست، گرچه مطلوب و مطابق با احتياط است. (مسئله 35 ) كسانى كه لوازم مازاد بر زندگى «مانند فرش و لباس و جواهرات و اشياى قيمتى» دارند، به گونه اى كه قيمت آنها به اندازه هزينه سفر حج است و ساير شرايط را نيز دارا باشند، واجب است به حج بروند. (مسئله 36 ) شخصى كه كتابهاى زيادى دارد كه مورد احتياج او نيست، و اگر آنها را بفروشند به مقدار مئونه حج است، و ساير شرايط را نيز دارد، واجب است به حج برود. (مسئله 37 ) اگر كسى شك كند مالى كه دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، بنا بر احتياط واجب بايد تحقيق كند. (مسئله 38 ) در حصول استطاعت، فرقى نيست بين اينكه شخص در ماههاى حج، (شوّال، ذى قعده و ذى حجّه) مال پيدا كند يا قبل از آن. بنابراين، اگر استطاعت مالى پيدا شود و استطاعت بدنى و ساير شرايط موجود باشد، نمى تواند خود را از استطاعت خارج كند، حتى در اوايل سال حج و قبل از ماههاى آن. (مسئله 39 ) اگر كسى قبل از حصول استطاعت نذر كند كه در روز عرفه در كربلاى معلّى يا در يكى از مشاهد مشرفه باشد، نذرش صحيح است و بايد به نذرش عمل كند، اگر چه بعد از نذر و قبل از ماههاى حج مستطيع شود. زيرا مانع شرعى مثل مانع عقلى است در حصول استطاعت. (مسئله 40 ) اگر رفتن به حج موجب ترك واجب يا فعل حرامى مى شود، شخص بايد ملاحظه اهميت حج يا فعل حرام و واجب را بكند، اگر حج اهميتش بيشتر باشد بايد به حج برود، وگرنه نبايد برود، و مستطيع هم نمى باشد، مگر اينكه حج قبلا بر او مستقر شده باشد كه در اين صورت حج بر او واجب است. ليكن اگر رفت و حرامى به جا آورد يا واجبى را ترك كرد، معصيتكار است، ولى حجِ او صحيح است. (مسئله 41 ) اگر فردى با اعتقاد به اينكه مستطيع نيست، قصد حجِ استحبابى كند و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده، حج او صحيح و ظاهراً كفايت از حجة الاسلام او مى كند. (مسئله 42 ) اگر كسى مستطيع شد، جايز نيست با بخشش پول خود به پدر يا مادر يا ديگرى و يا صرف آن در حجِ آنان، خود را از استطاعت در آن سال خارج كند، اگر بخشيد حج از او ساقط نمى شود ولى بخشش او صحيح است. آرى، بخشيدن در سالهاى قبل از استطاعت از بقيّه جهات كه بيان شد، مانعى ندارد. (س 43 ) شخصى كه قبلاً حج بر او مستقرّ نشده، امّا در موقع ثبت نام جهت حج تمتع، مستطيع بوده و ثبت نام كرده تا در نوبت خود اعزام شود، ولى بعداً از نظر مالى به پول سپرده شده در بانك احتياج دارد، آيا مى تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ ج ـ با فرضى كه ذكر شده، مستطيع نيست و مى تواند پول را بگيرد. (س 44 ) شخصى كه بجز براى قربانى، استطاعت حج را داراست، آيا حج براى او واجب است؟ ج ـ چنين شخصى مستطيع نيست، مگر با تمكّن از جميع مصارف حج و از جمله پول قربانى. (مسئله 45 ) كسى كه در راه حج به اجرتى كه با آن مستطيع مى شود، اجير شود، حج بر او واجب مى شود، همچنين اگر از او درخواست شود كه اجير شود به اجرتى كه با آن مستطيع مى شود در صورتى كه حرج و مئونه اى براى او نداشته باشد و مخالف شأنش هم نباشد، واجب است قبول نمايد و با آن مستطيع مى شود. (مسئله 46 ) كسى كه براى نيابت از ديگرى اجير مى شود و اجرت او به قدرى است كه او را مستطيع مى كند، در صورتى كه استيجار مقيّد به سال اول باشد، بايد حجِ نيابى را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند، براى خودش در سال بعد حج به جا آورد. و اگر استطاعت باقى نماند حج بر او واجب نمى باشد; اما اگر استيجار مقيّد به سال اول نباشد بايد حجة الاسلام خودش را مقدم بدارد، مگر اينكه بداند اگر حج خودش را مقدم بدارد و مال را در حج خودش صرف نمايد عاجز از حج نيابى گردد، كه در اين صورت نيز بايد حج نيابى را مقدم بدارد.
|