|
قانون مداري و اخلاص امام
قانون مداري و اخلاص امام(41( اگر خاطره اي از امام در رابطه با قانون مداري و التزام به قانون در خاطر داريد، بيان فرماييد. در زمان شهيد بهشتي، شروطي به صورت شرط ضمن عقد تصويب شد كه در عقدنامه ها بيايد و زوجين بتوانند به آن عمل كنند و مقرّر شد كه دفاتر ازدواج از اسناد متضمن شروط مصوّب براي نكاح استفاده كنند. تا رسيدن اسناد جديد به دفاتر مدتي طول كشيد و آنها نمي توانستند ازدواج را در اسناد قبلي ثبت كنند. امام در اين فاصله عقد نمي خواندند، و مي فرمودند من عقد را نمي خوانم. چون اين مسأله را جزو نظامات مملكتي مي دانستند و امام نيز فوق العاده به رعايت آن اهميت مي دادند. لطفاً در مورد انتقاد پذيري حضرت امام توضيح بفرماييد. همه سخنراني هاي امام گوياي اين است كه ايشان انتقادي را كه به عنوان “النصيحه لائمه` المسلمين”(42) مطرح مي شد، مي پذيرفتند و همه شاهد بوديم كه هميشه در متن سخنراني هاي شان به اشكالاتي كه در ذهن مردم بود پاسخ مي گفتند. از امتيازات امام اين بود كه حرف همه كساني را كه خدمتشان مي رسيدند مي شنيدند، اما مي فرمودند بعد جواب مي دهم؛ چون روي آن صحبت ها فكر مي كردند. يادم مي آيد آقاي مهندس موسوي مي گفت ما مرتب خدمت امام مي رفتيم و از ايشان اجازه مي خواستيم كه قيمت نان را بالا ببريم، چرا كه ثروتمندان هم از نان ارزان استفاده مي كردند. امام چندين بار مخالفت كردند. اما در نهايت فرمودند: بگذاريد اغنيا هم بر سر سفره فقرا مهمان باشند و با اين جمله لطيف نگذاشتند قيمت نان افزايش يابد. از نظر شما كدام يك از توصيه هايي را كه حضرت امام در ده سال پس از پيروزي انقلاب به مسئولان داشتند، مهم تر تلقي مي شد؟ ايشان به دو چيز عنايت خاص داشتند؛ اخلاص نسبت به فرد و اتحاد نسبت به اجتماع. هميشه توصيه به اخلاص مي كردند و مي فرمودند: هر كار خيري از هر كسي سرزد شما ناراحت نباشيد، خوشحال باشيد كه كار خير انجام گرفته است، مقيد نباشيد، زمينه ساز اتحاد هم هست؛ چون عمل به آن، حسادت و منيّت را از بين مي برد و وقتي اين دو از بين رفت، اختلافي بين مردم پيدا نمي شود. ديده شده كه گاهي بين اعمال مديريت در امور مملكتي و رعايت موازين اخلاقي تزاحم پيش مي آيد كه حل اين تزاحم نيازمند ظرافتهاي خاصي است. در اين زمينه اگر از حضرت امام خاطراتي داريد، بيان فرماييد؟ وقتي كه امام در پي ابراز نارضايتي هاي مردم از نحوه كار دادسراهاي انقلاب، آن فرمان هشت ماده اي معروف را صادر كردند، بعضي از بزرگان ناراحت شدند و تصميم به استعفا گرفتند. امام در اين مورد پيام تندي دادند كه ما مي خواهيم يك كار خوب انجام دهيم، بعضي ها مي خواهند از شوراي عالي قضايي استعفا بدهند، اما بعداً بعضي از همان آقايان را به مسئوليت هاي ديگر، از قبيل شوراي نگهبان منصوب كردند. در واقع آن برخورد تند را با اين كارشان جبران كردند. در مورد عده اي از افراد كه از فرزندان انقلاب بودند و به جهات سليقه اي نمي توانستند راي مردم را به دست آورند، امام با اختيارات خودشان، آنها را به سمت هايي منصوب مي كردند تا ضربه نخورند. امام طرفدار اكثريت جامعه، كه مردمي رنج كشيده بودند، بود و دولت مرداني را كه از اين گروه حمايت مي كردند پشتيباني مي كرد و با طيف مسئولان رفاه طلب موافق نبود، ولي هيچ گاه آنها را طرد نكرد و از نظر اخلاقي آنها را هم حفظ مي كرد. مهم ترين ويژگي و شاخص حضرت امام را در چه مي بينيد؟ امام دو خصوصيت ممتاز داشتند كه از عرفان و مقام فناء في اللّه ايشان سرچشمه مي گرفت؛ اخلاص و خويشتن داري. خويشتن داري امام به نحوي بود كه حتي در فوت عزيزترين فرزندش و هم چنين در طوفانهاي مهيب انقلاب و جنگ آن را از دست نداد و ذره اي در ايشان تزلزل ايجاد نشد. بهترين پيامها را داد و مناسب ترين تصميم گيري ها را اتخاذ كرد. به نظر من، همين صفت موجب شد كه ايشان بر خلاف سياستمداران جهان، در طول حيات سياسي خود لغزشي نداشته باشند. خصوصيت ديگر اخلاص است؛ كه از عالي ترين مراتب اخلاقي است؛ يعني انسان به جايي برسد كه با ديدن هر عملي به نفع مردم و براي خدا، نه تنها غم-گين نشود بلكه خوشحال هم باشد. منشأ اين حالت به مرحله اي از فناء في اللّه باز مي گردد؛ يعني اين انسان نه ثواب را مي بيند و نه خود را و از اين حالت ناراحت نيست، چرا كه فنا و محو در خدا شده است. براي او مهم اين است كه كار خيري انجام شده است. در اين مرحله آنها كلاً جز خدا نمي بينند و طبق فرمايش حضرت علي(عليه السلام) به جايي مي رسند كه “وجدتك مستحقاً للعبوديه فعبدتك”. تصور نمي كنم كه در طول قرن ها كسي در اخلاص، به مقام امام رسيده باشد. نقل است كه پس از فوت آقاي بروجردي، بزرگان حوزه براي اداره امور حوزه و شهريه جلسه اي تشكيل دادند كه امام هم در آن جلسه حضور داشتند. وقتي كه از آن جلسه بيرون آمدند بسيار خوشحال بودند و فرمودند: بحمداللّه شهريه حوزه تأمين شد. با آنكه خودشان هيچ سهمي در آن شهريه نداشتند، ولي از اينكه كار انجام شده، خوشحال بودند، ولو به دست ديگران. اين روحيه نشان مي دهد كه ايشان “من” نمي بيند، فقط خدا را مي بيند. در طول نهضت و مبارزه هم به دفعات ديده شد كه امام يا ديگران كارهايي را انجام مي دادند، ولي نفع ظاهري را ديگران مي بردند. توجه به اين گونه مسائل به هيچ وجه براي ايشان مطرح نبود. ولي ما ناراحت بوديم كه امام سختي ها را تحمل كرده و ديگران از آن استفاده مي كنند.
|