ایشان با بیان اینکه یأس در همه موارد، خصوصا در مبارزه با ظلم، از گناهان کبیره است، به سیره مستمره ائمه اطهار(علیهم السلام) در مبارزه با ظلم اشاره کردند و فرمودند: «مبارزه با ظلم در زمان ائمه(علیهم السلام) از زمان امیر المؤمنین و حضرت زهرا(سلام الله علیهم اجمعین) آغاز و تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) ادامه داشت. در تمام این دوران، فشار به حدی بود که حتی برخی ائمه(علیهم السلام) در خانه خود در حصر بودند و حتی زمانی که از دنیا میرفتند، اجازه نمیدادند جنازه شریفشان در قبرستان دفن شود و لذا جبراً در خانه ملکی خود مدفون میشدند؛ همچون امام هادی و عسکری(علیهما السلام) در سامرا. کنترل فکر و بیان به حدی بود که ائمه(علیهم السلام) حتی در تعبیر خواب اصحاب و یاران خود نیز راه احتیاط را در پیش میگرفتند؛ چه رسد به بیان احکام شرعی، بهگونهای که در برخی مواقع برای اینکه اصحاب، یاران و شیعیان شناخته نشوند، در یک مسئله سه نظر و رأی متفاوت صادر میکردند تا مبادا رأی واحد و عمل مساوی اصحاب سبب شناخته شدن آنها شود.»
آیتالله صانعی افزودند: «با همه این اوصاف و علیرغم همه سختیها و مرارتها، مبارزه با ظلم و استبداد تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) ادامه داشت و اگر تفاوتی دیده میشود، در سبک مبارزه است که یکی از این راهها مبارزه منفی بود؛ یعنی ائمه اگر میدیدند کاری خلاف دین و مذهب و بهضرر مردم و بهنفع ظالم است؛ هرچند به حبّ و علاقة برگشتن ظالم به وطنش و بقائش منحصراً برای پرداخت اجرت باشد، مردم را از انجام آن نهی میکردند و همان اندازه از محبت را موجب عذاب خداوند و مشمول آیه «وَلاَ تَرْکنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمْ النَّارُ» میدانستند؛ همانند ماجرای صفوان جمّال که در تاریخ مشهور است.»
این فقیه عالیقدر با بیان اینکه ما هم در مبارزه با ظلم باید به ائمه(علیهم السلام) اقتدا نماییم، فرمودند: «معیار در این مسأله این است که با کسانی که به حق مردم ظلم میکنند و حقوق اساسی و شهروندی مردم را نادیده میگیرند، نفاق دارند و استبداد میورزند، نهتنها دروغ میگویند بلکه اصلاً بنا دارند راست نگویند، باید با همه این افراد و جریانات مبارزه فکری و مدنی بهصورتهای مختلف و مناسب انجام گیرد.»
ایشان افزودند: «ما هم اگر بنا داریم به دین خدمت کنیم و علیه ظلم ظالمان و ستمگران و اقتدارگرایان اقدام کنیم، نباید مأیوس شویم.»
آیتالله صانعی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به طرح برخی مباحث در مقوله امنیت جامعه فرمودند: «کسانی که دغدغه امنیت جامعه را دارند، باید به تمام ابعاد امنیت توجه داشته باشند؛ چه امنیت جانی مردم باشد، چه امنیت اقتصادی و چه سیاسی و قلم و بیان و چه آزادی انتخاب و حاکمیت خود مردم بر سرنوشتشان.»
ایشان متذکر شدند: «آیا اینکه صدها نفر از نخبگان ملت از مرد و زن، استاد و دانشجو و عالم و غیرعالم زندانی میشوند، آن هم با محرومیت برخی از آنها اگر نگوییم همه آنها از حقوق اولیه زندانی، این امنیت است؟ اینکه اشخاص باتقوا و مدیر و مدبّری همچون جناب آقای کروبی و زبدهالسادات و الکرام آقای مهندس موسوی با خانوادههایشان در حصر خانگی آن هم حصری که از جهت محرومیت بسیاری از حقوق اولیهشان تقریباً با سلول برابر است، به سر میبرند، این امنیت است؟ این که به کسی که روزی رئیسجمهور یک ملت بوده، در مراسم ختم یکی از بستگانش به او حملهور میشوند، آیا این امنیت است؟»
این مرجع عالیقدر راه حل فائق آمدن بر مشکلات موجود جامعه را اصلاح متولیان جامعه دانستند و فرمودند: «تا زمانی که متولیان جامعه حقوق مردم و حقوق خدا را رعایت نکنند، جامعه اصلاح نمیشود. زمانی جامعه اصلاح میشود که افرادی که اهل دروغ، نیرنگ و فریب مردم هستند، خود را اصلاح کنند.»
ایشان در پایان خطاب به دانشجویان متذکر شدند: «همه شما و تمام نخبگان جامعه وظیفه دارید کسانی را که در معرض فریب خوردن هستند، آگاه کنید، اما باید توجه داشت که این مسئله باید در چارچوب مدنی و در جهت اصلاح جامعه و با تمسک به سیره ائمه(علیهم السلام) باشد؛ مطمئن باشید اگر با این نیت و با این روش به دنبال انجام وظیفه در جهت احقاق حقوق خود و جامعه باشید، نتیجه خواهید گرفت.»
تاریخ: 1390/5/8