Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: سخنرانی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: سخنرانى حضرت آيت الله العظمي صانعي به مناسبت ايام محرم
سخنرانى حضرت آيت الله العظمي صانعي به مناسبت ايام محرم

بسم اللّه الرحمن الرحيم
من چند جمله به عنوان تذكّر عرض مى كنم،
اول آنكه ماه محرّم و عاشوراى ابى عبداللّه (عليه السلام) را، همانطورى كه اسلام به آن اهميت داده، خدا اهميّت داده، ماهم به آن اهميّت بدهيم، جريان ابى عبداللّه (عليه السلام) و عاشوراء جريانى است به امتداد تاريخ، يعنى از روز اوّل كه آدم مى آيد و صحبت مى كند، حادثه كربلا مطرح است، در زمينى فرود مى آيد و غمگين مى شود، سؤال مى كند نام اين سرزمين چيست ؟ مى گويند اينجا سرزمينى است كه ابى عبداللّه (عليه السلام) كشته مى شود و غمگين شدن شما به خاطر ارتباط با آن قضيّه است.
بعد در طول تاريخ، انبياء و اولياء همه بحث كرده اند و به زمان رسول(صلى الله عليه وآله) كه مى رسد، حضرت براى اينكه قضيّه را اعلام كند، نقل شده، كودكى در كوچه اى در حال دويدن بود حضرت او را گرفت و نوازش كرد و بوسيد، از آن حضرت سؤال كردند آقا شما از بين اين همه كودك، او را نوازش كرديد؟ فرمود اين از كسانى است كه در صحراى كربلا حاضر و در ركاب فرزندم ابى عبد اللّه(عليه السلام) به شهادت مى رسد .
حتى در رابطه با عبادات، با اينكه عبادات يك امور توقيفيّه است، امّا ما مى بينم در رابطه با عبادات، ابى عبد اللّه(عليه السلام) مطرح است، در روايت وارد شده كه پيغمبر مى خواست نماز شروع كند، ابى عبد اللّه نيز كنارش ايستاده بود، پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود اللّه اكبر، ابى عبداللّه نتواست بگويد چون خرد سال بود، تا هفت مرتبه پيامبر(صلى الله عليه وآله) اللّه اكبر گفت، تا در مرتبه هفتم ابى عبداللّه گفت: اللّه أكبر، اينجا بود كه شش تكبير مستحب شد و تكبير هفتم شد، تكبيرة الاحرام «يعنى واجب».
گفته شده يكى از حِكمَ و جهات گفتن هفت تكبير كه در روايات آمده اين قضيه است، لذا حتى در عبادات، ابى عبداللّه (عليه السلام) سهم دارد.
لكن اين اهميتّى كه براى حادثه كربلا هست و در امتداد تاريخ بوده ما بايد فقيهانه از آن برداشت كنيم و باسادگى از كنار قضاياى كربلا ردّ نشويم، مطالعه و فكر كنيم و براى ديگران بيان كنيم، حدّاقلّ در دهه محرم و ايام عاشورا، تفقّه از نظر قرآن و سنّت در دو زمان مطرح شده، اوائل زمان بعثت رسول اللّه، هنگاميكه آيه شريفه نازل مى شود:
(وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ).(توبه/122)
و بار ديگر در زمان امام صادق(عليه السلام) كه فراوان مطرح مى شود و در كلمات باقر العلوم(عليه السلام) ديده مى شود.
منتها در اوائل بعثت، تفقّه يعنى ريشه يابى، يعنى عميق شدن در مسائل، يعنى تحليل وتفسير از مسائل اسلامى البتّه مى دانيد كه صِرف دانستن مسائل، تفقّه نيست، زيرا فقه يعنى عمق داشتن و درك كردن.
بنده فكر مى كنم، تفقّه در زمان امام صادق(عليه السلام) كه مطرح شد تأثير زيادى در انتشار علوم اسلامى داشت، مقدارى از آن توسط پدر بزرگوارش و يك بخش ديگر توسط خودش، نكته ديگر زمانى است كه در آن بسر مى بريم بايد ريشه ياب بود، رواياتى كه ما راجـع به تفقه داريم همه آنها از امام صادق(عليه السلام) است، لذا ما و شما امروز با معلوماتى كه در اختيار مان هست، بايد تحقيق بر تحقيقات اضافه كنيم و در همه مسائل فقيهانه وارد شويم، نبايد همان ظواهرى را كه ديـگران نوشته اند ما نيز همانها را بگوئيم كه در نتيجه هيچ گونه فايده اى براى جامعه ماندارد.
ما موظّف به جذب ديـگران هستيم، چون ما از اسلام استفاده كرده ايم لذا اسلام بر گردن ما حق دارد پس نبايد گذاشت كسى به اسلام بدبين شود، و يا به حادثه عاشورا بدبين شود، نبايد گذاشت به فقه شيعه بدبين شوند.
اگر يكنفر از اسلام بريده شود و ما توان آن را داشته باشيم كه جلوى او را بگيريم و نگرفتيم، عذاب سلب او از اسلام در نامه عمل ما نوشته مى شود. لذا بايد بتوانيم، قضايا را خوب تجزيه و تحليل كنيم بايد با مطالعه و تفقّه در اين راه، گام برداريم.
اما راجع به قضيّه ابى عبد اللّه، اولين چيزى كه ما مى توانيم از حادثه كربلا استفاده كنيم، مسأله ترور و فتك است امروز احترامى كه شيعه در دنيا دارد براى آن است كه در ترور حكومتها و دولتهاى خارجى سهمى نداشته، ما و نام يك شيعه در قضيه انفجارها و بمب گذاريها در ميان نيست.
شيعه امروز آبرو پيدا كرده، قدرتمندان به دنبال اين هستند كه دشمنى با شيعه را كم كنند، اشخاصى كه اسلام را دين زدن و سركوب كردن و ... مى دانند اگر درك كافى داشته باشند، بايد از اين اعمال دست بردارند و به عواطفى كه شيعه دارد، برگردند.
اما چرا شيعه ترور را محكوم مى كند چون مى بيند در حادثه كربلا، مسلم ابن عقيل كه به زيارت شريك بن عبد اللّه در منزل هانى رفته، تمام شرايط براى ترور عبيد اللّه بن زياد آماده بود و قضيّه تمام مى شد، ولى مسلم اين كار را نكرد، بعد كه شريك بن عبد اللّه علّت را از مسلم سؤال كرد، او فرمود : «انَّ الايمان قيّد الفتك» ايمان جلوى ترور را گرفته و اين در حادثه كربلا خيلى ارزشمنداست، يعنى حادثه كربلا با ترور مخالف است گرچه با عدم ترور عبيداللّه، تمامى ياران آن حضرت كشته شوند، چنانچه شدند.
در حادثه كربلا مى بينيد آنچه مورد بحث است، بحث مظلوميت است، يعنى خون بر شمشير پيروز است نه شمشير بر خون، حركت ابى عبداللّه، حركتى است كه اگر كسى بخواهد بدنبال آن برود بايد براى خدا و اسلام در آن راه صدمه بخورد، يعنى حركتى كه يك طرف، قدرت قوىّ و يك طرف ديگر، قدرت ضعيف است.
همچنين از حادثه كربلا حرف زدن را ياد مى گيريم، ابى عبداللّه يك حادثه بوجود آورد بنام حادثه كربلا، خودش و هفتاد و دو نفر بشهادت ر سيدند كه هر يك به اندازه ميلياردها انسان ارزش دارند، اين ابى عبداللّه براى حركتش خواب ديده و پبامبر(صلى الله عليه وآله) نيز به او فرموده، حركت كن و برو، اما آيا واقعاً همه مدرك و سند خواب بوده؟ و اين جريانهاى تاريخى ا ز زمان حضرت آدم تا آن موقع مؤثر نبوده؟
قضيه مثل روز روشن بوده و احتياج به اينكه بگويد خواب ديدم، ندارد اما وقتى ابا عبداللّه با افرادى روبرو مى شود كه كشش ندارند و مانع از حركت آن حضرت مى شوند چون حضرت نمى تواند به گونه ديگر آنها را قانع كند به آنها مى گويد جدّم را در خواب ديدم كه بايد حركت كنم و بروم.
گريه براى ابا عبداللّه ثواب دارد، عزادارى براى ابا عبداللّه ثواب دارد، نقل روايات در رابطه با ابى عبد اللّه ثواب دارد، از هيچ سنّة حسنه اى مردم را باز نداريد، عزادارى سنّتى را بگذاريد باشد، ولى مسائل موهوم و سبك را به ابى عبد اللّه نسبت ندهيم روايات ضعيف را اگر بخوانيم خيلى مهم نيست، اما مواظب باشيم مطالب موهون را كه جامعه كشش آن را ندارد، نگوئيم، پس آنچه را كه مستمع ما و طرف خطاب ما نمى پذيرد نگوئيم، بلكه شايد گفتن اينها حرام باشد چون وَهْنِ به مذهب اٍست، و باز دقّت كنيد در اين سنّة حسنه عزادارى، هدف و فلسفه عزادارى نيز حفظ شود، سابقاً رسم بر اين بود كه در كنار مجالس روضه، مطالب دينى گفته مى شد، در بيان مطالب دينى از بيان مسائلى كه نمى توانيد جواب بدهيد خود دارى كنيد، از بيان مطالبى كه اختلافى است خود دارى كنيد چون فايده اى ندارد و بعضاً ضررهائى نيز دارد، پس مراقب باشيد، مطالب لازم را بيان كنيد و كارى كنيد كه اسلام زنده گردد، كارى كنيد كه هدف قيام حسين(عليه السلام) زنده بماند چرا كه اگر هدف قيام حسين ابن على(عليه السلام) زنده بماند دشمنان نمى توانند كارى از پيش ببرند.
والسلام عليكم ورحمة اللّه وبركاته

تاریخ: 1380/12/20
بازدید: 20934



....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org