Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: سخنرانی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: ويژگى هاى مهم عرفانى، اخلاقى، مردم دارى، رعايت و احترام به حقوق مردم را به راحتى مى توان در فقه پوياى حضرت امام جستجو كرد
بيانات معظم له به مناسبت چهاردهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى سلام الله عليه ويژگى هاى مهم عرفانى، اخلاقى، مردم دارى، رعايت و احترام به حقوق مردم را به راحتى مى توان در فقه پوياى حضرت امام جستجو كرد

بسمه تعالى

حضرت آية الله العظمى صانعى در پايان درس خارج فقه در مدرسه فيضه قم مدرس امام همزمان با گراميداشت چهاردهمين سالگرد ارتحال بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران سخنان مهمى ايراد فرمودند:
معظم له ضمن تشريح ويژگى هاى اخلاقى و عرفانى حضرت امام اظهار داشتند:حضرت امام يك فقيهى بود كه فقاهتش، اخلاقش خصوصيات روحى و اجتماعى اش، عبادتش و عرفانش منحصر به فرد و كم نظير بوده است و حضرت امام فقيهى محقق و علامه دقيقى بود كه به فقه شيعه خدمات شايانى ارائه نمود و بعد از مثل شيخ انصارى و صاحب جواهر حضرت امام بود كه بالاترين خدمت را به فقه شيعه انجام داده است.
معظم له فرمودند:
ويژگى هاى مهم عرفانى، اخلاقى، مردم دارى، رعايت و احترام به حقوق مردم را به راحتى مى توان در فقه پوياى حضرت امام جستجو كرد و مى بايست زمينه هاى استفاده طلاب و روحانيون حوزه علميه و همه مردم را و انسانها را از اين فقه پويا و زنده فراهم گردد.
معظم له تاكيد كردند:
به نظر بنده، حضرت امام خمينى (سلام الله عليه) از مصاديق مسلم آيه شريفه «يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام » مى باشد يعنى او كسى بود كه در همه اعمالش رضاى خدا و هم آهنگ بودن آنها با رضايت او و تبعيت از آن وجود داشته و معلوم است و اين معنا يك حقيقت و عرفان و ايمان بسيار بلند است چون قرآن با صراحت مى گويد بعد از متابعت از رضايت خداوند كه مقامى بالاست به سبل سلام و راههائيكه خداوند آنها را راه هاى سلامت مى داند ميرسانيم و فكر ما از شناخت آن سبل سلام عاجز است اما مى توان نبود لغزش سياسى كه به ضرر اسلام باشد را در زندگى امام و اينكه حيات و مماتش براى اسلام نافع بوده اشاره نمود.
مرجع تقليد شيعيان ضمن تشريح سوابق سياسى، فرهنگى و اجتماعى حضرت امام تاكيد كردند:
در عصرى كه همه شرايط ظاهرى مرجعيت براى امام فراهم بود از همه آنها براى رضايت خداوند گذشته و در راه انجام وظيفه دينى، الهى، انسانى و ملى خود گرفتار زندان و تبعيد شد و پس از آزادى از زندان نيز هيچگاه رسالت خويش را فراموش نكرد زيرا مى دانستند با كوچكترين سستى جايگاه رفيع احكام نورانى اسلام و روحانيت و مرجعيت با خطراتى مواجه مى شود.
مرجع تقليد شيعيان در ادامه فرمودند:
در زمان حيات امام چه زخم زبانهايى نصيب ياران امام مى كردند و مى گفتند كه چند نفر جوان خام و ناپخته دور امام را گرفته اند و منظورشان كروبى ها، ربانى املشى ها و ... بودند و اين آقايان ياران صديق و باوفاى امام را جوانان بى تجربه و خام خطاب كرده و اظهار مى داشتند، كه اينها متوجه نيستند و فقط اطراف امام را شلوغ كرده اند.
حضرت آية الله العظمى صانعى افزودند :
حضرت امام نسبت به شيخ انصارى مى فرمودند تالى تلو مقام عصمت است شما هم اجازه بدهيد كه بنده بگويم امام هم تالي تلو مقام عصمت است.
حالا براى شما من عرض مى كنم كه چگونه عرفان امام را از فقهش پيدا كنيم فقها يك فرعى دارند كه در عروه هم متعرض آن شده به اين مضمون كه اگر امامان جماعت در يك مكان در رابطه با امامت جماعت آن مكان اختلاف پيدا كردند چه بايد كرد.
صاحب جواهر و چند نفر ديگر از فقها قائل هستند، به اينكه مى توان به يكى از آنها با رعايت مرجحات اقتدا كرد و توجيه مى كنند به اينكه نيت آنها، بردن ثواب بيشتر است و به قصد اخلاص آنها ضررى وارد نمى شود.
اما امام مى فرمايد كه، مردم نبايد به هيچكدام از آنها اقتدا كنند چون نمى شود باور كرد كه اين گونه افراد گرچه عادل هستند لكن اخلاص ندارند و اين چه اخلاصى است كه به خاطر يك امام جماعت شدن با هم اختلاف پيدا كرده اند چرا كه لا اله الا الله گفتن دعوا ندارد پس اگر اختلاف بود اخلاص نمى باشد سرّ دوم آنكه شايد عدم جواز اقتدا به آنها و نرفتن سراغ مرجحات اين است كه اين آقايان خلاف مروّت و بزرگوارى انجام مى دهند و با اختلافشان آبروى روحانيت و امام جماعت شدن را مى بردند اند و انجام خلاف مروت با عدالت سازگارى نداشته و سبب خروج از عدالت مى گردد.
يا در فرع فقهى ديگرى كه فقها متعرض شده اند به اين بيان كه اگرشخصى امام جماعت راتبى را كه مدتهاى طولانى در مكانى امام جماعت بوده كنار بگذارد و خودش بخواهد امام جماعت شود بعضى از فقها فرموده اند به اين شخص مى توان اقتدا كرد و تنها كار مكروهى انجام داده است اما حضرت امام مى فرمايند اين كار خلاف مروت و قبيح است نتيجتاً به اين شخص نمى توان اقتدا كرد چرا كه با اين كارش از عدالت خارج شده است و قابل اقتدا نيست .
ايشان در ادامه فرمودند:
امام نسبت به مردم و حقوق آنها حتي در مسائل عبادى دقت داشتند تا آنجا كه در رابطه با مساله فقهى اختلاف ماموين بر سر امام جماعت مي فرمايند اگر ماموين بر يك نفر اتفاق پيدا كردند بايد به همان امام جماعت اقتدا نمود و نظرشان هرچند مطابق با مرجحات نباشد معتبر است و فقه و فقاهت بيان كننده احكام است و تشخيص موضوعات همانند تشخيص مصلحت در امور خودشان با خودشان مى باشد و اسلام خواسته كه اگر مردم در امور خودشان ضررى ديدند پاى احكام نورانى اسلام گذاشته نشود و بدبينى نسبت به اسلام و رهبران دينى بوجود نيايد.
معظم له تأكيد كردند:
همين مردم هستند كه درست تشخيص مى دهند و قضايا را خوب مورد شناسايى قرار مى دهند، همين مردم هستند كه قادرند در دفاع ها عزت اسلامى را نشان بدهند، همين مردم هستند كه مى توانند عظمت سياسى اسلام را به نمايش بگذارند و از آن دفاع نمايند.
همين مردم هستند كه خوب مى فهمند و از انقلاب اسلامى تاكنون دفاع نموده و آنرا حفظ كرده اند.
معظم له در ضمن بيان حكم فقهى ديگر فرمودند:
تصور و تلقى فرد و يا افراديكه، مدعى باشند مردم و يا اكثريت نمىفهمند، تصور و ديدگاه نادرستى مى باشد، چون مىبينيم در احكام فقهى اسلام هم اكثريت جايگاهى دارد بعلاوه اگر خداى ناخواسته توهين به آنان باشد كه زشتى و بد بودنش آشكار و واضح است و اسلام و قرآن قطعاً با توهين و هتك انسانها چه رسد به اكثريت و يا همه مخالف است.
ايشان تأكيد كردند:
خداوند متعال انسان را خليفه قرار داده و بحث اكثرهم لايعقلون و اكثرهم لايعلمون مربوط به امور خاصى همچون كفر و شرك و بت پرستى بوده و اين موضوع براى مردمى كه كلمه مقدس اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله را بر زبان جارى مى سازند و يا انسانهايى كه با آنها زندگى مى نمايند گرچه مسلمان هم نباشند جايگاهى ندارد.
كسانى كه ممكن است خداى ناخواسته چنان تفكرى داشته باشند بايد پاسخگو باشند كه مردمى كه نعوذ بالله نمىفهمند چرا بايد در جامعه به پرداخت ماليات و ساير عوارض اقدام نمايند و چرا در همايش هاى سياسى و جماعتهاى اسلامى كثرت آنها كارساز بوده و هست.
معظم له اظهار داشتند:
مى بايست ما حامى مردم باشيم نه قيم، ما راهنما هستيم و راهنمايى ما به ارائه طريق است نه به ظلم و اكراه و اجبار و خلاف عدالت عمل كردن و دخالت در امور مردم بيش از حد راهنمايى و ارائه طريق چرا كه « ما للناس فللناس » آنچه مربوط به مردم است و حق آنهاست در اختيار خودشان مى باشد نه در اختيار وسوسه ها و كنكاش ها و دلسوزى هاى نابجا و قيم مأبانه و اينكه فكر كنيم كه مردم خود صلاح و فساد را نمى دانند و صالح و فاسد را تشخيص نمى دهند چرا كه اينچنين فكرى خلاف عقل و نقل مى باشد.

تاریخ: 1382/3/13
بازدید: 20603



....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org