Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: احكام و شرايط امام جماعت

احكام و شرايط امام جماعت

(س 1130) با عنايت به اينكه عدالت، يكى از شرايط امام جماعت است، معيار شناخت عادل چيست؟

ج ـ معيار، اطمينان خود شخص به عدالت و حسن ظاهر يا شهادت عدلين و يا شياع و اشتهار موجب اطمينان يا اقتداى عده اى از اهل محل است كه باعث اطمينان شود. 12/6/75

(س 1131)با توجّه به اين كه اين جانب هجده سال دارم، آيا مى توانم اقامه نماز جماعت كنم؟

ج ـ پس از رسيدن به تكليف، كمى سن، نقصى براى امام جماعت نيست؛ ليكن لازم است بقيّه شرايط امامت جماعت را دارا باشيد كه در توضيح المسائل ذكر شده است. 24/12/77

(س 1132) امام جماعتى كه از حيث عدالت، مورد تأييد مأمومين است، در صورتى كه به عيان، عدم عدالت ايشان براى برخى محرز گردد، حكم ادامه اقتدا به ايشان چگونه است؟

ج ـ اگر عدم عدالت شخصى بر كسى محرز گردد، فقط همان شخص نمى تواند به او اقتدا نمايد؛ ولى حقّ گفتن و اظهار كردن به ديگران را ندارد و حرام و غيبت است و نماز ديگران، قطعاً صحيح است. 27/7/78

(س 1133)اگر ديگران انسان را عادل بدانند، امّا فرد، خود را عادل نداند، آيا مى تواند پيش نماز آنان شود؟

ج ـ معيار، اطمينان كسانى است كه مى خواهند اقتدا كنند. 26/2/79

(س 1134) اگر چند بار ديده شود كه امام جماعتى، مشغول غيبت است. آيا مى توان به او اقتدا كرد؟

ج ـ چنانچه قبلاً او را عادل مى دانستيد، الآن هم او را عادل بدانيد، چون شايد مورد غيبت، از مواردى بوده كه براى غيبت كردن مجوز داشته، و از مواردى بوده كه به نظرش غيبت، جايز است. آرى، اگر شك برگردد به شكّ به عدالت از اول و نسبت به گذشته، چون شكْ، شكّ سارى است، نمى توان اقتدا كرد. 17/2/73

(س 1135) اقتدا به امام جماعتى كه انسان وى را نمى شناسد (به عادل بودن يا نبودن وى واقف نيست)، چه حكمى دارد؟ ملاك، براى عدالت امام جماعت چيست؟ آيا امام جماعتى كه غيبت نمودن براى وى آسان است، مى تواند عادل باشد؟

ج ـ اطمينان به عدالت و حسن ظاهر، ملاك تشخيص است؛ ولى كسى كه غيبت نمودن برايش آسان باشد، نمى توان او را عادل دانست. 6/12/71

(س 1136) دروغ گفتن امام جماعت ايشان را از عدالت ساقط مى كند يا خير؟ به عبارت ديگر خواندن و اقتدا كردن نماز به امام جماعتى كه دروغ مى گويد جايز است يا خير؟

ج ـ حكم كلّى اين گونه مسائل روشن است چون دروغ گفتن بدون مجّوز مسقط عدالت است و دروغ با مجوز يعنى مصلحت آميز مسقط عدالت نمى باشد، ليكن هر مكلّفى بايد به تشخيص خود عمل نمايد و حقّ گفتن تشخيص خود را به ديگران ندارد، چون آبروى افراد مخصوصاً امام جماعت، محترم و از بين بردنش حرام است. 25/2/81

(س 1137) منظور از اين كه اقتداى عدّه اى ظاهرالصلاح به امام جماعت، موجب احراز عدالت او مى شود، چيست؟ ظاهرالصلاح به چه كسى مى گويند؟

ج ـ معيار، اطمينانى است كه از اقتداى آنان حاصل مى شود و حصول اين اطمينان، منوط است به اين كه آن افراد، اهل همان محل و به مسائل شرعى و شرطيّت عدالت و حقيقت آن، آشنا باشند و خودشان هم افراد مذهبى و متعهّدى باشند و نسبت به امام جماعت، شناخت داشته باشند؛ امّا اگر هر كس جلو ايستاد، به او اقتدا مى كنند، حضور آن ها باعث اطمينان نيست. 19/11/76

(س 1138) نماز خواندن پشت سر امام جماعتى كه مأموم او را به عدالت قبول ندارد، ولى از روى مصلحت به او اقتدا مى كند، چه حكمى دارد؟

ج ـ نماز او به جماعت صحيح نيست؛ ليكن اگر براى حفظ وحدت جامعه اسلامى اقتدا كند، مطلوب است و بايد نمازش را اعاده كند. 1/2/75

(س 1139) اگر هنگام نماز به مسجد يا محلى برسيم كه يك روحانى، به عنوان امام جماعت، حضور دارد و در حال قرائت نماز است. آيا مى توان بدون تحقيق به او اقتدا كرد؟

ج ـ تحقيق لازم نيست، و همين كه عده اى از مؤمنين و اهالى محل اقتدا مى كنند و از اقتداى آنان به عدالت امام جماعت اطمينان حاصل شود، كافى است.

(س 1140) إمامة الراتبة هل توجب حقّاً للإمام الراتب حتّى لايجوز لغيره أن يؤمّ الناس إلاّ بإذن الإمام الراتب، كما يشاع ذلك؟

ج ـ حلّ أمثال هذه المسائل بيد الإمامين (أى الراتب و غيره) أولى من حلّه بيد المأمومين، و تقديمهم أحدهما على الآخر، ولو حسب الموازين الشّرعيّة والأصول الأخلاقية المذكورة في الكتب الفقهيّة، مرجوح و غير مطلوب، لأنّ الجماعة شرّعت لحفظ الاتّفاق و الاتّحاد بين المسلمين و غيرها من المصالح، و مع تدخُّل المأمومين يحتمل قوياً حصول شىء من الاختلاف في قلوب أئمّة الجماعة، و معه كيف يكون التدخُّل منهم راجحاً، و لزيادة التّوضيح فيما ذكرناه ننقلُ عبارة الروض و الذكرى على ما في الجواهر من أنّه لو بعد منزله و خافوا فوت وقت الفضيلة، قدّموا من يختارونه، ولو حضر بعد صلوتهم استحبّ إعادتها معه، لما فيه من اتّفاق القلوب، مع تحصّل الاجتماع مرّتين، و لا بأس به، بناءً على استحباب إعادة الفريضة جماعة. 2/9/73

(س 1141) آيا مى شود امام راتب را از امامت منع كرد ؟

ج ـ به طور كلّى كسى حقّ منع كسى را از مسجد و نماز خواندن در آن، امامّا يا مأموماً، فى حدّ نفسه ندارد. اين بود حكم كلّى مسأله و از قضيه شخصيه و خصوصيات آن اطلاع ندارم و رفع اين گونه مشكل ها با مسأله وحكم كلّى الهى نمى باشد. 7/11/81

(س 1142) همان طورى كه استحضار داريد يكى از شرايط مهم امام جماعت عدالت مى باشد و اين عدالت نيز معنى وسيع و گسترده اى دارد، مورد سؤال اين است:

شخصى است كه در اذهان عموم كاملاً حسن نيت دارد و هدفش هم كسب مقام و قدرت و ثروت نيست ولى به زعم خودش به خاطر اين كه مردم دستورات دين را عمل نمى كنند عصبانى مى شود و نسبت ها و القاب زشتى را به مردم مى دهد و هنگام عصبانيت روى منبر يا جاهاى ديگر مردم را نادان مى داند و هم چنين به حيوانات تشبيه مى كند و ديگران نيز به خاطر سادات بودن و دلسوز بودن او چيزى نمى گويند يا جرأت نمى كنند بگويند. عدالت ايشان چگونه است، آيا شرط امام جماعت را دارد يا خير؟

ج ـ به هر حال مسائل ذكر شده در سؤال كه معصيت و گناه بودن آن ها معلوم نيست اگر نگوييم كه چون با قصد خير و هدايت همراه است، گناه نمى باشد، مضر به عدالت و امامت جماعت بودن نمى باشد. 18/2/82

(س 1143) امام خمينى در كتاب شريف «تحرير الوسيله» در شرايط امام جماعت مى فرمايد:

الاحوط اعتبار الاجتناب عن منافيات المروة و ان كان الاقوى عدم اعتباره.

اولاً: آيا با نظر مبارك امام راحل موافق هستيد و چنان چه نظر ديگرى داريد آن را مرقوم فرماييد.

ثانياً: مراد از مروّت به نظر حضرت عالى چيست؟

ج ـ اجتناب از منافيات مروت در حسن ظاهر كه كاشف از عدالت باشد معتبر است، و امّا در حقيقت عدالت، معتبر نيست و منظور از منافيات مروّت آن كارهايى است كه مرتكب آن ها نسبت به دين، بى مبالات شمرده مى شود. 28/3/82

(س 1144) اگر امام جماعت و جمعه را قبول نداشتيم، آيا مى توانيم به نماز جمعه و يا جماعت نرويم؟

ج ـ حضور در نماز جماعتى كه انسان امام جماعتش را عادل نمى داند، درست نيست و در اين جهت، فرقى بين نماز جمعه و بقيّه نمازهاى واجب نيست؛ چون اگر بخواهد اقتدا بكند، كه خلاف شرع و تشريع عملى است و اگر اقتدا نكند و مانند بقيّه نماز جماعت گزاران، خود را اقتدا كننده و نماز جماعت خوان نشان دهد، آن هم دروغ عملى و گناه است. آرى، تقيّه اى كه در نماز جماعت با برادران سنّى وجود دارد، حسابش با نماز جماعت هاى شيعه كه بدون تقيّه مذهبى است، جداست. 23/10/78

(س 1145) در صورتى كه انسان از شخصى كه عدالت براى او لازم و واجب است (امام جمعه، امام جماعت و...) دروغى يا كتمان حقيقتى را مشاهده كند و بر آن، يقين نمايد، آيا حق دارد بنا به مصالح اجتماعى يا توصيه ديگران، بر آن شخص اقتدا نمايد؟

ج ـ حق ندارد و در احكام اسلام نمى توان به امثال جهات ذكر شده در سؤال، تصرّف نمود و خداى مصلحت انديش، وقتى عدالت را شرط دانسته، يعنى اقتدا به غير عادل، مفسده دارد و نبايد انجام گيرد و هيچ مصلحت انديشى مجوّز آن نيست.

24/2/79

(س 1146)عدّه اى بدون مشورت با علماى شهر و بدون هيچ دليل قانع كننده اى امام جماعت راتب را از مسجد بيرون كرده اند و بر خلاف ميل مأمومين، امام جماعت جديدى را آورده اند و با اين عمل خود، باعث تفرقه بين مأمومين و خلوت شدن مسجد شده اند. خواندن نماز جماعت با امام جديد كه به عنوان تفسيق عملى امام قبل است، چه صورتى دارد؟ آيا با اين وصف، ما مكلّفيم در جماعات شركت كنيم يا خير؟

ج ـ اقتدا به افرادى كه موجب هتك روحانيت و ضربه زدن به اجتماع مسلمين مى شوند، غير جايز است و نماز گزاردن با آن ها باطل است و آنچه مرقوم شد، بيان حكم كلّى مسئله است و از قضيه شخصيه اطّلاعى ندارم و هر كس بايد به تكليف و تشخيص خود عمل نمايد. 6/9/78

(س 1147)آيا مى توان به كسى كه به مسلمانى تهمت مى زند، در نماز جماعت اقتدا كرد؟

ج ـ تهمت و افترا از معاصى كبيره است و موجب فسق و عدم عدالت است.

25/5/77

(س 1148)اگر اعمال خلاف قانون و مقرّرات و حتّى خلاف شرع امام جماعت مشخّص باشد، آيا مى توان در نماز به او اقتدا كرد؟

ج ـ نمى توان اقتدا نمود، چون عدالت با انجام شدن خلاف شرع و خلاف مقرّرات، از بين مى رود و بايد از اين گونه افراد كه با لباس روحانيت گناه مى كنند، فاصله گرفت. 6/11/79

(س 1149) اگر امام جماعتى طبق قوانين و مقررات مجرم شناخته شود و مجازات شود، در صورتى كه اكثر مأمومين از موضوع فوق اطّلاع داشته باشند، حكم اقتدا به ايشان چگونه است؟

ج ـ اگر ارتكاب جرمش محرز گردد به حكم آنكه تخلف از مقررات و قوانين كه براى حفظ امنيت جامعه و رعايت مصالح جامعه قرار داده شده موجب خروج از عدالت است، گرچه گناه شرعى هم نباشد چه رسد به آنكه گناه شرعى هم باشد؛ و ناگفته نماند كه احراز قانونى حجت شرعيه بر ارتكاب نمى باشد چون ممكن است محكمه حكمش ناشى از اشتباه يا غير آن باشد. 5/2/84

(س 1150 ) با توجّه به اين كه حضرت عالى تراشيدن ريش را حرام نمى دانيد، اگر كسى ريشِ خود را بتراشد، آيا مى تواند امام جماعت راتب باشد؟

ج ـ چون عمل، ولو حرام نيست، امّا خلاف مروّت است، مضرّ به عدالت است و نمى توان به كسى كه اعمال خلاف مروّت و بزرگوارى انجام مى دهد، اقتدا نمود، گرچه گناه نكرده است. 24/12/78

(س 1151) اگر امام جماعت، در نماز با وسعت وقت، عمداً بعد از حمد هيچ سوره اى نخواند، آيا نماز باطل است؟

ج ـ خواندن سوره در نماز، واجب است و ترك عمدى آن، مُبطل نماز است.

21/10/79

(س 1152)اگر كسى بيماريى دارد و بعد از ادرار، قطره اى بول از او خارج مى شود و حبس آن امكان ندارد و براى كيسه بستن هم عُسر و حَرَج دارد، براى نماز چه بايد بكند؟ در فرض مسئله، آيا با بستن كيسه اى براى مدّت كوتاه (ده روز يا يك ماه)، آيا مى تواند امام جماعت قرار گيرد؟

ج ـ كسى كه به وظيفه خود نسبت به نجس شدن و خروج بول به طور قطره قطره عمل مى نمايد، مى تواند امام جماعت شود و در صحّت امامت، صحّت نماز به حسب وظيفه خودش كفايت مى كند. 26/2/78

(س 1153) گاهى اوقات امام جماعت اهل سنّت، در نماز، سوره سجده دار را مى خواند و نمازگزاران در اثناى قرائت، به سجده مى روند و بر مى خيزند. اگر كسى عمداً يا سهواً سجده را ترك كند، نمازش چه حكمى دارد؟ و اگر ندانسته به ركوع و سپس به سجده رفت و دوباره به قيام برگشت، تكليف چيست؟

ج ـ تكليف اوّلى، عمل بر وفق تقيّه است، امّا با قطع نظر از آن، هرگاه نمازگزار آيه سجده دار را شنيد، با اشاره با سر، سجده مى نمايد و بعد از نماز سجده درست انجام مى دهد، امّا ترك آن مضرّ به نماز نيست و تنها تخلّف از وظيفه است؛ ليكن اضافه نمودن ركوع، مبطل نماز است، چون ركوع جزء اركان نماز است و كم و زياد كردن آن عمداً و سهواً، موجب بطلان است. 8/12/75

(س 1154) هرگاه براى تحبيب قلوب و وحدت مسلمين در نماز جماعت برادران اهل سنّت شركت كنيم كه قهراً فاقد جزء يا شرط يا همراه با مانع باشد، با فرض اين كه اضطرار و ضرورتى نيست و مى توان در مكان ديگر يا زمان ديگر، بدون هيچ اشكالى نماز به طريق شيعه خواند، آيا اين نماز، صحيح است و نيازى به اعاده يا قضا ندارد؟ و همچنين در تقيّه در موضوعات مثل وقوف در عرفات در روزى كه قاضى عامّه حكم كرده، با اين كه شك داريم يا يقين به خلاف داريم، آيا وقوف با برادران اهل سنّت، مجزى است؟ و آيا شركت در نماز جماعت اهل سنّت، اختصاص به مسجد الحرام و مسجدالنبى دارد يا در مورد مساجد ديگر هم جارى است؟

ج ـ تقيّه، همه جا موجب اجزاء است، و دائر مدار تنگى وقت نيست و نماز تقيّه اى در وسعت وقت هم صحيح است و فرقى هم بين جماعت در مسجد الحرام و مسجدالنبى و مساجد ديگر مكّه و مدينه نيست و حكم قضات عامّه نسبت به عرفه و عيد، از باب تقيّه متّبع است، اگرچه يقين به خلاف هم باشد. 14/10/76

(س 1155)در صورت عدم زمينه تقيّه، اقتدا به ائمه جماعت اهل سنّت، مجزى است يا خير؟

ج ـ اگر زمينه تقيّه، هر چند مداراتى، فراهم نباشد، طبيعى است كه اقتدا غير جايز و نماز باطل است. 17/1/77

(س 1156) همان گونه كه مستحضريد اقامه نماز جماعت در مراكز مختلف، مستلزم حضور امامان جماعت در آن مراكز مى باشد. از همين رو اين سؤال براى برخى از آحاد جامعه مطرح است كه آيا اصولاً دريافت اجرت براى اقامه نماز جماعت صحيح است؟

ج ـ اخذ اجرت براى حضورش در محل معين و صدمه اى كه براى رسيدن به آن محل بر او وارد مى شود، قطعاً مانعى ندارد و امّا گرفتن اجرت براى خود امامت و براى جماعت كه امر عبادى مى باشد، گرچه از باب داعى بر داعى مى توان آن را تصحيح نمود، امّا تركش بهتر و نيكوتر است تا خداى ناخواسته خلاف احترام و بندگى به وجود نيايد. 5/2/84

(س 1157) هل يجوز لامام الجماعة أن يستلم راتب مقابل صلاته من قبيل دائرة الأوقاف التابعة للحكومة؟

ج ـ اخذ الراتب من الحكومه بما انّه يصير سبباً لضياع استقلال اهل العلم و ائمة الجماعات و الهدايه وصيرورتهم تدريجاً عُمالاً للحكومة بدل كونهم عمالاً للاسلام غير جايز وحرام نعم فيما لم يكن الاخذ كذلك ويعلم قطعاًبعدم الأنجرار فالظّاهر عدم البأس به. 30/11/81

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org