Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: وطن و اِعراض از آن

وطن و اِعراض از آن

(س 981) اين جانب به دليل ادامه تحصيل و علاقه و ساير جهات، شهر مقدس قم را براى اقامت و به عنوان وطن دوم خود اختيار كرده ام و قصد دارم بقيّه عمر را در اين شهر سپرى كنم. با اين توضيحات بفرماييد آيا اين گونه، قصد توطن محقّق مى شود يا خير؟ و با فرض تحقّق قصد اقامه، چه مدت براى اطلاق وطن بودن، كافى است؟ آيا ستة اشهر متوالياً يا صدق عرفى؟ آيا مسافرت هاى يك يا چند روزه، موجب انكسار توالى مى گردد؟

ج ـ اگر شما بناى ماندن در قم به عنوان وطن را داريد، همين مقدار كافى است و شش ماه ماندن يا توالى در صدق عرفى، شرط نيست. 12/1/72

(س 982) با عنايت به اينكه محلِ تولّد و زندگى قبلى خود را هنوز هم وطن خود مى دانم، تكليف نمازم در سفر بين وطن اصلى و محلِ سكونت فعلى چيست؟

ج ـ اگر مسافت بين وطن اصلى و محلِ سكونت (وطن اتّخاذ شده) كمتر از هشت فرسخ باشد، نماز در بين راه تمام و اگر بيش از هشت فرسخ باشد، نماز در بين راه شكسته است. 2/8/75

(س 983) آيا طلاّبى كه در قم به قصد مدت غير معيّن مى مانند، اگر هفته اى يك مرتبه مسافرت كنند، قصد اقامه آن ها به هم مى خورد، يا آنكه اين اشخاص چون قصد ماندن در قم در طىّ مدتى غير معيّن نموده اند، اين شهر وطن آن ها محسوب مى شود و نماز آنان تمام است؟

ج ـ هر جايى كه انسان بنا دارد براى مدتى در آن بماند، در حكم وطن است و همه آثار وطن بر او بار مى شود. بنابراين، روحانيون حوزه علميه، دانشجويان، كارمندان و غير آنان، هرگاه بنا باشد مدتى در مكانى براى تحصيل يا مأموريت بمانند، براى تمام خواندن نماز و گرفتن روزه، نيازى به قصد اقامه ندارند، زيرا مسافرت، مضرّ به آن نيست. 22/10/74

(س 984) در محلّى زندگى مى كنم كه زادگاه من و وطن دوم پدر و مادرم است. وقتى كه پدر و مادرم به وطن اوّليه خود كه زادگاهشان است، مى روند، نمازشان تمام و روزه آنان نيز صحيح است. حال نماز و روزه من كه تازه به سنّ تكليف رسيده ام، هنگام رفتن همراه پدر و مادرم به وطن اوّليه آنان چيست؟

ج ـ فرزندان تا خود نسبت به وطن و محلّ سكونت خود، تصميم نگرفته اند و به دنبال پدر و مادر در حركت و سكون هستند و هنوز نمى دانند كه در آينده كجا زندگى خواهند كرد، نسبت به وطن، تابع پدر و مادر هستند و در اين جهت، فرقى بين قبل از بلوغ و بعد از آن نيست، كما اين كه فرقى بين وطن اصلى پدر هم نيست و به هر حال، وطن پدر، وطن آن هاست. 12/10/78

(س 985) آيا زن در وطن، تابع شوهر است؟

ج ـ تابع نيست؛ امّا معمولاً قصد زن و مرد از حيث مكان زندگى يكسان است. 9/4/76

(س 986) زنى اهل شهرى، و همسر او اهل شهرى ديگر، و محلِ زندگى آن ها، شهر سومى است. حكم نماز و روزه اين زن در شهر و وطن همسرش چگونه است؟ آيا رفتن اين زن به شهر ديگر به تبعيت از همسر، اِعراض از وطن خودش محسوب مى شود يا خير؟

ج ـ چون بر حسب جريان عادى، بناست با همسرش و در محلِ زندگى او، زندگى كند، لذا اگر نسبت به محل زندگىِ شوهر قصد توطّن كند، وطن او محسوب مى شود، و اگر قصد توطّن نكند و بناست بعد از مدتى و يا در آينده اى نامعلوم، به جاى ديگر بروند، چنين محلى (كه مدتى بنا دارد در آنجا زندگى كند)، براى آنان در حكم وطن است، امّا محلِ زندگى قبلى، كه برحسب طبع براى زندگى به آنجا بر نمى گردد، هرچند علاقه و حبّ برگشتن داشته باشد، از وطن بودن خارج است و دوست داشتن مراجعت، غير از برنامه ريزى براى مراجعه است؛ امّا در وطن اصلى همسرش، نمازش شكسته است. 8/2/76

(س 987)زنى اهل آبادان با شخصى اهوازى ازدواج كرده است. وقتى از زن مى پرسند كه شما از آبادان اعراض كرده اى، مى گويد: خير، اگر شوهرم مرا طلاق بدهد يا شوهرم بميرد، به آبادان بر مى گردم، آيا در اين صورت، عدم اعراض صدق مى كند؟

ج ـ چون اين فرض ها، فرض هاى احتمالى غير عادى است و تنها گوياى حبّ به وطن است، مانع از صدق و تحقّق اعراض نيست. 8/2/77

(س 988)زنى وطن اصلى او تهران بوده و با يك فرد اصفهانى ازدواج كرده و فعلاً محلّ زندگى آن ها اصفهان است ؛ ولى ايشان قلباً از وطن اصلى خود اعراض نكرده است. تكليف نماز و روزه او در موارد زير، چگونه است:

1. وقتى در اصفهان ساكن است و به مدّت كم تر از ده روز به تهران مى رود؟

2. وقتى در اصفهان ساكن است و مثلاً از تهران به اصفهان مى آيد و قبل از ده روز، اصفهان را ترك مى كند؟

3. وقتى كه براى مدّت موقّتى، مثلاً چند سال، جهت ادامه تحصيل شوهر، ساكن تهران مى شود، ولى قصد برگشت مجدّد به اصفهان را دارد، و در طول اين مدّت، به اندازه كم تر از ده روز به اصفهان مسافرت كند؟

ج ـ اصفهان به خاطر محلّ سكونت و زندگى بودن، در حكم وطن اوست و نمازش در تمام صور ذكر شده در سؤال، تا در آن جا سكونت دارد، تمام است، ليكن با ترك سكونت سفر به آن جا موجب قصر است و زادگاه اصلى و وطن قبلى انسان در زمانى كه متعارفاً و عادتاً بناى زندگى در آن جا را ندارد، از وطن بودن خارج شده و حُبّ قلبى، مانع از اِعراض نيست. 28/5/76

(س 989) مدّتى است كه به عنوان پزشك، در منطقه اى واقع در شانزده كيلومترى محلّ تولّدم مشغول به كار هستم كه طبق تعهّد مى بايد پنج سال در آن جا باشم. وضعيت به اين قرار است كه محلّ سكونت من در شهر مشخّص شده و هر روز صبح، به روستايى واقع در شش كيلومترى عزيمت مى نمايم و پس از معاينه بيماران، بعد از ظهرها طبق برنامه از پيش تعيين شده، به ترتيب روزهاى خاصّى در هفته، به روستاهاى تحت پوشش مى روم و پس از معاينه بيماران به محلّ سكونتم در شهر بر مى گردم و غالباً پس از دو هفته اقامت در محل، يكى دو روز آخر هفته، جهت سركشى به وطن اوّل بر مى گردم. نماز و روزه من در آن جا چه صورتى دارد؟

ج ـ شهرى كه محلّ سكونت فعلى شماست، ولو قصد ماندن هميشگى در آن را نداريد، براى شما در حكم وطن است و نماز و روزه تان تمام و صحيح است، و اگر فاصله بين محلّ سكونت و اطراف، مسافت شرعى است، چون مرتباً سفر مى كنيد، در حكم دايم السفريد و نماز و روزه شما تمام و صحيح است و اگر كم تر از مسافت شرعى باشد، نمازتان تمام است، چون در اين فرض، مسافر نيستيد. 4/6/79

(س 990) اهل كاشان هستم قبلاً از آن جا اِعراض كرده بودم و نمازم را شكسته مى خواندم. اكنون تصميم گرفته ام به آن جا بر گردم و از اعراضم عدول كرده ام. دو سه روزى به وطنم رفتم و نمازهايم را درست خواندم. آيا وظيفه ام را به جا آورده ام يا خير؟

ج ـ محض علاقه داشتن به رجوع و برگشت به وطن قبلى، كافى نيست و برگشت عملى لازم است، يعنى ماندن در آن جا بايد محقّق شود تا احكام وطن، بار گردد.

12/7/78

(س 991) نقل شده است كه: «هر گاه كسى در محلى قصد اقامت كند و آن محل، وطن او شود، اگر به مسافرت برود و به محل برگردد، نماز او درست خواهد بود». آيا اين مطلب، منوط به مالك خانه بودن در آن محل است يا خير؟

ج ـ مطلب فوق، منوط به قصد زندگى دايم درآن محل است، چه مالك باشد چه مستأجر. 2/3/68

(س 992) چنانچه فردى دو وطن داشته باشد (يكى محلِ تولّد و ديگرى محلِ زندگى)، امّا بنا بر مصلحت شغلى، چندين سال در شهر ديگرى، زندگى كند و وضعيت كارى او به گونه اى باشد كه نتواند قصدِ ده روز كند و مشخص هم نباشد كه چه زمانى به وطن خود بازمى گردد. تكليف نماز و روزه او چيست؟

ج ـ در هر سه شهر، نمازش تمام است، چون وطن در دو محل قرار گرفته است، و محلِ اشتغال هم در حكم وطن است.[1] 19/11/73

(س 993)بين ييلاق و قشلاق، شش فرسخ فاصله است. در ييلاق، خانه خود را فروختم؛ ولى سه هكتار زمين زراعتى دارم. ده سال است به آن جا نرفته ام؛ ولى باز هم آرزوى ساختن يا خريدن خانه در آن جا را دارم. اكنون اگر بروم و چند روز در آن جا بمانم، نماز و روزه من چه صورتى دارد؟

ج ـ آرزو، فايده اى در بقاى وطنيت ندارد و اعراض عملى، موجب خروج از وطن است، آرى، اگر دنبال تهيّه كردن منزل در ييلاق هستيد، با فرض اين كه هنوز زمين هم آن جا داريد و قبلاً وطن ييلاقى تان بوده، وطنيت باقى است. 31/5/76

(س 994)اين جانب متولّد و ساكن تهران هستم و همسرم متولّد منطقه لاريجان (95 كيلومترى تهران) است. حسب الارث پدرى قطعه زمينى به ايشان رسيده كه اقدام به ساخت بنا در آن نموده ايم و تابستان ها به دليل هواى خنك و مساعدى كه دارد، چند روزى را در آن جا به سر مى بريم، اينك بفرماييد تكليف نماز و روزه اين جانب و فرزندانم و همچنين همسرم در آن منطقه، در زمانى كه قصد اقامت كم تر از ده روز داريم، به چه صورتى است؟ شايان يادآورى است كه بنده، در صورت جميع شرايط و تأمين مادّى، حاضر به زندگى در آن منطقه هستم و به آن جا علاقه دارم.

ج ـ چون محلّ ساخته شده، به قصد وطن و خانه و زندگى دايم ساخته نشده، بلكه براى چند روز تابستان تهيّه شده، نماز و روزه شما و فرزندانتان به حكم مسافر بودن، شكسته است؛ بلكه نماز همسرتان هم شكسته است، چون عملاً اعراض نموده و مى خواهد با شما در تهران زندگى كند و مسئله علاقه داشتن كه در ذيل سؤال آمده، سبب وطن بودن و عدم اعراض نيست. 23/8/79

(س 995) شخصى در روستا زندگى مى كرده و اكنون در تهران ساكن شده و زندگى مى كند. براى رفع امورات ملك و املاك خود و ديدار با خويشاوندان، سالى چند روز به روستا مى آيد. آيا اين روستا وطن او محسوب مى شود يا خير؟ و اگر ايشان نمازها و روزه هاى خود را به طور كامل به جا مى آورده است، وضع او چگونه است؟

ج ـ در امثال مفروض در مورد سؤال كه انسان بناى عادى بر عدم مراجعت و سكونت در وطن اصلى و زادگاه را دارد، اِعراض محقّق شده و آن جا از وطنيّت خارج است و در موقع مراجعتش به آن جا مسافر است و داشتن ملك و املاك و رفت و آمد و ديدار با خويشاوندان و سر زدن و امثال آن ها، موجب بقاى بر وطنيّت نيست؛ امّا در مورد نمازها و روزه هايى كه در آن جا به طور تمام انجام داده، احتياط در قضاى تدريجى آن ها نسبت به مقدار يقينى و حدّاقل است؛ يعنى نمازها را شكسته قضا نمايد و روزه ها را هم بگيرد؛ البته به تدريج و اكتفا به حدّاقل و بدون آن كه خود را در زحمت فوق العاده قرار بدهد. 2/10/78

(س 996) شخصى از زادگاهش اِعراض مى كند و پس از دو ماه منصرف مى شود (با توجه به اينكه قصد بازگشت به زادگاه و سكونت در آنجا را نداشته است)، آيا اِعراض او محقّق مى شود يا خير؟

ج ـ آرى، اِعراض، محقّق مى شود و علاقه به محل غير از قصد توطّن است.

(س 997) اين جانب از زادگاه خويش (دهق) به شاهين شهر عزيمت كرده و آنجا را فعلاً وطن خود قرار داده ام، و در آينده نيز قصد مراجعت به وطن اصلى خويش را ندارم (مگر اينكه شرايط زمان، باعث مراجعت به وطن اصلى شود). حال تكليف نماز و روزه من چيست؟ با توجه به اينكه اكثراً جهت كار ادارى و غيره، به اصفهان كه در سى كيلومترى شاهين شهر قرار دارد، تردّد مى كنم. وضعيت نماز و روزه ام در اصفهان چگونه است؟

ج ـ چون شما براى هميشه قصد ماندن در شاهين شهر را داريد، شاهين شهر وطن شماست، و اگر اطمينان به عدم مراجعت به زادگاه را داريد، از وطنيّت خارج است و در آنجا، مثل ساير جاها، مسافريد، امّا اصفهان چون نه وطن اصلى است و نه وطن جديد، در آنجا مسافريد، مگر آنكه كثيرالسفر باشيد (يعنى ده روز در يك جا نمانيد و به اندازه مسافت شرعى، مسافرت كنيد)، كه در اين صورت، نماز و روزه شما به هر كجا كه برويد، تمام و صحيح است.

(س 998) اين جانب از اهالى هويزه بودم و بر اثر جنگ، به شهر بهبهان مهاجرت كردم و با خانواده ام تصميم گرفتم كه براى هميشه در آنجا ساكن شوم و خانه هم ساختم. ولى اينك بعد از ده سال كه شرايط ديگرى به وجود آمده است، به هويزه برگشته ام، آيا بهبهان وطن دوم ما محسوب مى شود يا خير؟ تكليف ما نسبت به نماز و روزه در آنجا چگونه است؟

ج ـ الآن، هويزه، وطن شما محسوب مى شود، چون بناى اقامت دايم را در آن داريد؛ امّا بهبهان، اگر بنا داريد هر سال چند ماهى در آنجا به عنوان سكونت و وطن بمانيد، وطن شماست، وگرنه در آنجا مسافر هستيد. 6/9/70

(س 999)اين جانب براى كارورزى به مدّت پانزده ماه به آلمان اعزام شده ام و محلّ كار و منزل مسكونى ام نزديك يكديگرند؛ امّا با شهر سى كيلومتر فاصله دارند و معمولاً آخر هفته به شهر مى روم. وضعيت نماز من چگونه خواهد بود؟

ج ـ نماز شما در منزل مسكونى، چون در حكم وطن است و در محلّ كار كه كم تر از 5/22 كيلومتر، يعنى كم تر از مسافت شرعى است، به خاطر آن كه سفر به مسافت نيست، در هر دو جا تمام است و نسبت به شهر و سفر به آن جا كه در حدّ مسافت است، تا زمانى كه مرتّب هر هفته يك سفر بدان جا داريد، به حكم كثرت سفر نماز شما در آن شهر، بلكه در سفر به شهرهاى ديگر هم تمام است، مگر آن كه ده روز در يك جا بمانيد و سفر به مسافت در وسط آن تحقّق پيدا نكند كه در اين فرض، سفر اوّلِ بعد از آن، نماز شكسته و سفر دوم به بعد، باز به حكم كثرت سفر، تمام است. 4/12/78

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه، مى توانيد به «رساله توضيح المسائل»، احكام نماز مسافر مراجعه كنيد.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org