Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: زندگي و زمانه آيت اللّه العظمي صانعي

زندگي و زمانه آيت اللّه العظمي صانعي

با نگاهي به زندگي آيت اللّه العظمي صانعي در مي يابيم كه ايشان از خانداني اهل فقه و فقاهت بر خاسته اند.

پدر بزرگ مرجع نوانديش شيعه، آيت اللّه حاج ملا يوسف صانعي، از عالمان بزرگي است كه در فقه از شاگردان ميرزاي بزرگ، رهبر نهضت تنباكو و آيت اللّه ميرزا حبيب اللّه رشتي از شخصيت هاي برجسته عصر مشروطيت است. در فلسفه، در كرسي جهانگيرخان قشقايي، آن شخصيت بزرگ و فيلسوف عصر خود، حاضر مي شده است.

حاج ملا يوسف، روحاني فقيه، علاوه بر برجستگي علمي وتقوايي، عاشقي دلباخته و محتاطي دقيق و مخصوصاً حامي و پشتيبان محكمي براي ميرزاي بزرگ بوده است.

اجداد ايشان مانند علي بن محمد، يعقوب و حسينعلي نيز از پاكان و متقيان روزگار بوده اند.

فرزند حاج ملا يوسف شيخ محمد علي نيز در چنين خانه اي و در روستايي به نام ينگاباد چشم به جهان مي گشايد و در اين بيت معظم و همراه با ديگر بچه ها و پا به پاي كشاورزان و زارعان رشد و نمو مي كند. او كه در شش سالگي پدر مجتهد خود را از دست مي دهد، براي گذران زندگي به كار مي پردازد، اما هميشه به دنبال گمشده اي بود، تا اينكه در بيست و چهار سالگي به اصفهان مي رود و مشي اجداد خود را كه تحصيل علم و دانش است، آغاز مي كند. جديت و پشتكار وي به جايي مي رسد كه حضور بزرگان و آيات آن روزگار مانند: حاج سيد محمد باقر ابطحي سده اي، آخوند كاشي، آقا سيد محمد باقر درچه اي، شيخ محمد نجف آبادي و حاج شيخ عباسعلي اديب حبيب آبادي را درك كرده و از علم و دانش آنها سود مي جويد.

پدر مرجع متفكر جهان تشيع، علاوه بر فراگيري و تسلط بر فقه، استاد مسلم علم تجويد قرآن نيز به شمار مي رفت و دعاهاي مأثوره و بسياري از احاديث را از حفظ بوده و به فراخور هر مجلسي، از آنها بهره مي جست. زندگي زاهدانه و ساده، ادب، تواضع، متانت و بزرگواري او به حدي بود كه زبانزد خاص و عام بود و اينها همه از نتيجه مجاهدت با نفس و رياضت عملي ايشان حكايت مي كرد.

در اين خاندان، شاهد رشد دو فرزند عالم و فقيه هستيم كه نتيجه و گنج پر بركت آن مرد زاهد و با تقوا هستند. هر دو با هدايت پدر، جذب روحانيت مي شوند و گردش روزگار آنها را با مكتب فقهي و سياسي امام خميني - سلام اللّه عليه - آشنا مي سازد. آنها پا به پاي امام در تمام مراحل حساس نهضت و تثبيت انقلاب حركت مي كنند. همگام با مرادشان فراز و نشيب هاي بسياري را درك مي كنند و بالاخره بالنده و خلاق پيرو امام مي شوند و حتي پس از او نيز در يادمان آن بزرگ مرد و حفظ مكتب فكري اش، رنج ها مي برند.

آيت اللّه حاج شيخ حسن صانعي، فرزند بزرگ خانواده، از ابتداي جواني در خدمت امام بود و در خلوت و جلوتِ استاد خود حضور داشت. وي از كساني است كه سينه اش محرم اسرار امام است و سالها خاطرات و خطرات را در خود جا داده است.

امام در باره ايشان مي فرمايند:

“نمي دانم از كجاي آشنايي ام با تو بنويسم. تو يكي از قديمي ترين افرادي هستي كه در كنار من بوده اي. هنوز سبزه اي بر رخسار نداشتي كه صميمي ات يافتم. سالها قبل از شروع مبارزات پانزدهم خرداد.

تو سرباز گمنام اين انقلابي، و خودت مي داني كه هيچ چيز بهتر از گمنامي نيست؛ تو فردي هستي كه از گذشته هاي دور خاطرات تلخ و شيرين مبارزات را با خود دارد. زيركي و كم حرف، دانايي و محتاط، در گرداب مبارزات هميشه دلسوخته بوده اي. كينه ات را نسبت به شاه در كمتر كسي ديده بودم. در بحران ها و فشارها هيچ گاه نسبت به من ترديد نداشتي، گرچه گاهي خسته شدي و افسرده.

در كوران فشار دستگاه شاه، تو كه مسئول اداره شهريه طلاب بودي وقتي در محاصره دشمن قرار مي گرفتي براي اينكه هيچ گونه اطلاعي به دشمن ندهي كم نبود مواقعي كه قبوض رسيد پول هاي اخيار را در پانزده سال مبارزه چون غذايي گوارا مي خوردي، پاداشت عنداللّه نيز گوارايت باد. استعدادت، لطافت روحت، صداقتت چيزي نيست كه فراموشم شود. تند خويي و عاقل، از خدا مي خواهم عقلت را به تند خويي ات پيروز كند. من كاملاً به تو اطمينان دارم، لذا وكيل من مي باشي در تمامي زمينه هاي شرعي. اين چند سطر را نوشتم تا كمي از بسيار حقي كه به گردن من و انقلاب داري را ادا كرده باشم. خداوند يار و نگهدارت باد...”

آري، هنوز سبزه اي بر رخسار نداشت كه وارد بيت امام شد و در تمامي كوران زندگي آن بزرگ مرد حضور و ظهور داشت.(2(

اما فرزند دوم اين خاندان، شخصيت فرهيخته اي است كه ساليان متمادي از انفاس و انوار قدسيه و دانش و اطلاعات وسيع فقهي و اصولي حضرت امام بهره برد و با استناد از مكتب فقهي و بينش سياسي ايشان، بر كرسي تدريس خارج فقه و اصول تكيه زده و مرجعيت شمار زيادي از نسل امروز را بر عهده دارد.

فقيه ارزشمدار و نوانديشي كه با تعهد، پايبندي بكارگيري اصول اجتهاد جواهري به نگاهي نو و نافذ در فقاهت و استنباط رسيده و خاستگاه بسياري از معضلات موجود مي باشد. ايشان فقه را از قابليت هاي ذاتي خود به نظريه كار آمدي در اداره جوامع بشري رسانده است.

بي جهت نيست كه امام بزرگوار در باره ايشان مي فرمايند:

“من آقاي صانعي را مثل يك فرزند بزرگ كرده ام. اين آقاي صانعي وقتي كه سالهاي طولاني در مباحثاتي كه ما داشتيم تشريف ميآوردند، ايشان بالخصوص مي آمدند با من صحبت مي كردند و من حظّ مي‌بردم از معلومات ايشان، و ايشان يك نفر آدم برجسته اي در بين روحانيون است و يك مرد عالمي است.”

تحقيقاً اين همه نو آوري و نوانديشي را در سالها تحصيل و ممارست و از خود گذشتگي را در نزد امام فراگرفته و هنوز بر اين اعتقاد است: “اگر امام زنده بود، مي توانست تمام فتواها، ايده ها و آرمانهايش را در چارچوب قانون به منصه ظهور برساند.”

با چنين آرزويي است كه حضرت آيت اللّه العظمي صانعي هميشه و در همه حال و براي دفاع از كيان اسلام و فرهنگ تشيع و بسط عقلانيت شيعي، فرياد بر مي آورد:

“دنيا بداند اسلام، دين انسانيت، برابري، آزادي و عدالت است، دين علم، آگاهي، محبت، رحمت و بخشش است و تشيع ملجأ و مأواي تمام ستمديدگان و زجركشيدگان مي باشد...”

ايشان با همين احساس، از غربت تشيع و مظلوميت امامان شيعه در عصر تكنولوژي مي گويد:

“اگر دنيا و حاميان حقوق بشر، اقيانوس علم و دانش امامان ما را درك مي‌كردند و اگر سياستمداران و روشنفكران و نسل تحصيل كرده مي‌دانست كه شيعه از چه عقلانيت و آزادي اي برخوردار است، هيچ گاه به خود اجازه نمي دادند كه ما را تروريسم و اسلام را دين خشونت و نفي انسانها بنامند. اگر متحجران و بد انديشان، تفسير متفاوتي از اسلام ارائه مي دهند، به فرهنگ انسان سازي شيعه مربوط نمي شود. امروز ما در هجوم تبليغاتي كارتل هاي استعماري دنيا قرار گرفته ايم و هنوز ملل دنيا با عظمت و شكوه اين دين آشنا نيست. هنوز با دعاهاي شيعي كه سرشار از انسانيت و كرامت است بي‌گانه‌اند. امروز بايد روشنفكران و اسلام شناسان - كه هم جوامع بشري را مي‌شناسند و هم اين فرهنگ را - با انديشمندان ساير مذاهب براي نيل به مشتركات انسانيت گفتگو كنند، چرا كه كتاب آسماني ما بر كرامت انساني (وَلَقَد كَرَّمنَا بَنِي آدَمَ)(3) تأكيد كرده است. به همين جهت است كه بنده هميشه به همه، مخصوصاً روزنامه نگاران، خبرنگاران و روشنفكران خارجي گفته‌ام كه اسلام، دين آزادي و مساوات است، سياه و سفيد، زن و مرد، همه انسان هستند و ملاك برتري آنها، تقوا و درستكاري آنهاست (اِنَّ اكرَمَكُم عِندَ اللهِ اتقَاكُم)(4(“.

اينك مرجع متفكر شيعه با همين فريادهاي دردمندانه و به خاطر حفظ اسلام و پاسداري از ارزشهاي ديني، ملجأ نسلي شده كه مي تواند عشق به تشيع و وفاي به عهد را، افتخار خود بشمارد تا جايي كه خدا هم ايشان را از لطف خود بهره مند ساخته و به دستاوردهاي بزرگي در حوزه انديشه و فقه رسانده است.

فرايند اين همه مجاهدت علمي و سياسي را مي توان در نظريه هاي نو و محققانه ي معظم له در بخش عبادات و معاملات و مناسبات اجتماعي و حقوقي، عدالت، نفي تبعيض، كرامت و حرمت انسان، امنيت فردي، اجتماعي و جهاني، آزادي، وفاي به پيمان، مساوات در برابر قانون و حقوق معنوي نظاره بود. به طور نمونه:

1 - عدم شرطيت مرد بودن در مرجعيت ديني.

2 - تساوي زن و مرد در قصاص نفس و اطراف.

3 - تساوي ديه زن و مرد در ديه نفس و اطراف.

4 - ارث بردن زن از تمام اموال شوهر در صورت نبودن وارث ديگر.

5 - ارث بردن زن از همه اموال شوهر (از عين منقولات و از قيمت غير منقول(.

6 - غير مسلمان همانند مسلمان از مسلمان ارث مي برد.

7 - مال و جان غير مسلمان همانند مسلمان محترم است.

8 - ديه غير مسلمان با ديه مسلمان برابر مي باشد.

9 - تساوي غير مسلمان و مسلمان در قصاص.

10 - با نبود پدر، مادر براي حضانت فرزند بر پدر بزرگ اولويت دارد.

11 - اختصاص حرمت ربا به رباي استهلاكي و عدم حرمت رباي استنتاجي.

12 - رفع حرمت سقط جنين قبل از چهار ماهگي به واسطه حرج و مشقّت غير قابل تحمل مانند بيماري جنين.

13 - سن بلوغ دختران با نبود ساير شرايط سيزده سال قمري مي باشد.

14 - مادر هم مانند پدر در قتل فرزند قصاص نمي شود، مگر آنكه قتل به علت اغراض شخصي مانند دشمني در طمع در مال و پست و رياست و يا فاش نشدن خيانتها و امثال آن باشد كه در آن صورت اصل كلي قصاص، هم در مورد پدر و هم در مورد مادر ثابت است.

اين موارد نمونه هايي از منظومه فكري، فقهي اين فقيه نوانديش است كه او را در زمره فقهايي قرار داده است كه جوانب مختلف موضوعات جامعه ي جهاني را با توجه به تحولات زمانه و شناخت درست از مناسبات پيچيده حاكم بر دنياي روز مورد ارزيابي عالمانه قرار مي دهند.

اما اين ارزيابي عالمانه خود برگرفته از فقه تشيع است كه آيت اللّه العظمي صانعي متد جديد فقهي را علاوه بر استعداد و توانايي خود از محضر حضرت امام فراگرفته است.

آري، آنچه آمد بدان جهت است كه ضمن آشنايي با اين خاندان، به چرايي اين نكته نيز بينديشيم كه چرا مي خواهيم امام را از زبان مرجع و فقيه اهل بيت عصمت و طهارت شيعه (عليهم السلا‌م) حضرت آيت اللّه العظمي صانعي بشناسيم؟‌‌

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org