Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اندیشه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: گفتاری از حضرت آیت الله العظمی صانعی (مدظله العالی) به مناسبت شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)
گفتاری از حضرت آیت الله العظمی صانعی (مدظله العالی) به مناسبت شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) امروزه معجزه اسلام ، طرفداری از حقوق بشر است و اگر این معجزه خوب بیان شود، دنیا به طرف اسلام گرایش پیدا می‌کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها در آستانه‌ شهادت رئیس مذهب جعفری امام جعفر صادق(ع) هستیم. مناسب است چند جمله‌ای درباره آن بزرگوار عرض کنم. قبل از آن قسمتی از یک روایت امام صادق(ع) را عرض می‌کنم:

«لایستَغنی أَهلُ کُل َبلدٍ عن ثلاثةٍ یفزعُ إلیهم فی أمر دنیاهم و آخرتِهِم فإن عَدِمُوا ذلک کانوا هَمَجاً، فقیهٍ عالمٍ وَرِعٍ، و أمیرٍ خَیرٍ مُطاعٍ، طَبیبٍ بصیرٍ ثِقةٍ»،[1] سه گروه هستند که اهل هر منطقه‌ای بی‌نیاز نیستند که در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه برند، پس اگر آنها را از دست بدهند نادان و احمق هستند و خیر و خوبی در آنها نیست. در این جا امام صادق(ع) به سه گروه مهم اجتماعی و سیاسی ‌اشاره می‌کند که با این سه گروه است که جامعه بشری به سمت همزیستی مسالمت‌آمیز خواهد رفت که اگر هر یک از این سه گروه و جمعیت از تمدن و جامعه‌ای تهی شد، به تمدن آنها خدشه وارد می‌شود:

یکی: «فقیهٍ عالمٍ وَرِعٍ»، یعنی فقیهی، دانشمندی، دانشگاهی و محققِ متتبعی در آن جامعه باشد. دانشمندان و فقهایش اهل ریشه‌یابی مسائل، پویایی و نوآوری باشند و به گونه‌ای نشود که انگیزه برای تحقیق نباشد تا خدای ناخواسته بزرگان و دانشمندان ما، دانشجویان متفکر و مغزهای ما در دانشگاه‌ها فراری شوند و در حوزه‌ها هم عمق و ریشه‌یابی مسایل اسلامی گرفته شود. خدا نکند روزی برسد که یک عالم حوزوی یا دانشگاهی احساس کند باسواد بودن ارزشی ندارد و از فکر و طرح‌های او استفاده نشده به آن بها داده نشود. البته امام صادق(ع) می‌فرماید: این دانشمندان و عالمان باید پرهیزگار باشند تا آن منطقه تمدن و کشور، به رشد و بالندگی برسد. امروز جذب به اسلام از این راه است که واقعیات اسلام در باره رعایت حقوق انسان با هر مذهب و مرام و نژادی برای جهان بشریت را بگویید. اسلام واقعی طرفدار بشریت است.

دوم:«و أمیرٍ خَیرٍ مُطاعٍ»، و حاکمان خیرخواهی که مورد اطاعت مردمند. حکمرانان و قدرتمندانی که برای حفظ امنیت، اقتصاد، سیاست، شخصیت، فرهنگ و آزادی جامعه و ده‌ها امر دیگر، قدرت را در دست گرفته‌اند باید بسیار خیرخواه مردم باشند، و هیچ‌گاه بد مردم را نخواهند. سپس می‌فرماید: «مُطاعٍ»، وقتی حاکمی خیرخواه مردم بود باید مطاع هم باشد، یعنی حق اوست که مردم از او اطاعت کنند. چون مردم می‌بینند خودشان به این حاکم قدرت داده‌اند و او وقتی بر مسند قرار گرفت به‌گونه‌ای است که به مردم ظلم نمی‌کند. در حقیقت مردم به صحنه آمدند‌ و او را سرکار آورده‌اند تا قدرتمندان در اختیار مردم باشند، نه اینکه مردم در اختیار قدرتمندان. قدرتمندان، حاکمِ بر مردم نیستند بلکه این مردمند که حاکمِ بر قدرتمندان هستند. اما به لحاظ اینکه مردم رأی داده‌اند، و فرد مورد نظر خود را آزادانه انتخاب کرده‌اند و هر کس بیشترین رأی را آورده و مورد اقبال است و سر کار آمده پس باید مردم به عهد خود وفادار باشند و از او اطاعت کنند. البته اطاعت نباید از روی زور و غلبه باشد بلکه رابطه میان مردم و حاکمان باید رابطه محبت و دوستی باشد. حاکم باید به گونه‌ای باشد که وقتی مردم او را دیدند به یاد تربیت‌های اسلام و قرآن، پیامبر(ص) و علی(ع) بیفتند، نه اینکه وقتی او را دیدند قدرتمندان ستمگر برایشان تداعی کند و با عملکرد بد او خدای نکرده از اسلام، دین و حکومت مبتنی بر آن بی‌زار شوند.

سوم: «طَبیبٍ بصیرٍ ثِقةٍ»، عامل مهم دیگر رشد کشورها و تمدن‌ها وجود پزشکان آگاه، بصیر و مورد اطمینان است. منظور این است که جامعه دارای تمدن، فقط با عالمان و دانشمندان پرهیزگار و حاکمان خیرخواه اطاعت شده کامل نیست، بلکه جامعه به متخصصان هر رشته ازجمله پزشک‌های بینا و بصیر نیاز دارد که مردم به آنها اطمینان دارند و جسم خویش را برای معالجه در اختیار آنها قرار می‌دهند. بنابراین هر جامعه‌ای به بهداشت هم نیاز دارد.

یک نمونه هم از رعایت حقوق بشر و اخلاق نیکوی حضرت امام صادق(ع) نقل کنم که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده است: «روزی امام صادق(ع) غلامش را به دنبال کاری فرستاد ولی غلام دیر کرد. امام(ع) خودش شخصاً بدون اینکه فرد دیگری را دنبال او بفرستد، به دنبال غلام راه افتاد؛ دید غلام کنار کوچه خوابش برده است! امام(ع) عصبانی نشد، بیدارش هم نکرد بلکه شروع کرد او را باد زدن، تا بالاخره بیدار شد. وقتی بیدار شد امام صادق(ع) فرمود: این فرصتی که خوابیدی، در اختیار ما بودی، الآن وقت خوابیدن نیست، این درست نیست که هم شب بخوابی هم روز! بلکه شب‌ها را بخواب و استراحت کن و روزها کارهایی که به تو محول شده انجام بده».[2]

شما کجا می‌توانید جایی پیدا کنید که مثل اسلام به حقوق بشر اهمیت داده شود؟! کجا می‌توانید دینی پیدا کنید که مثل اسلام باشد که به بشر و انسان توهین و تحقیر روا ندارد؟! با این دیدگاه سراغ آیات و روایات بروید و جاذبه‌های اسلام را برای مردم بیان کنید. امروز جذب به اسلام از این راه است که واقعیات اسلام در باره رعایت حقوق انسان با هر مذهب و مرام و نژادی برای جهان بشریت را بگویید. اسلام واقعی طرفدار بشریت است نه اسلام متحجران و خشونت طلبان. اگریک آدمی هم بد است ولی بالاخره آدم است با هر مذهب و مرامی که می‌خواهد باشد، باید حقوقش رعایت شود. قرآن می‌فرماید: «لَقَد کرَّمنا بنی آدم».[3] امروزه معجزه اسلام ، طرفداری از حقوق بشر است و اگر این معجزه خوب بیان شود، دنیا به طرف اسلام گرایش پیدا می‌کند.

حضرت آیت الله العظمی صانعی در ادامه سخنان خود با اشاره به مرارتهای آن امام بزرگوار در ترویج دین و مذهب به اهانتهای منصور به ایشان اشاره کردند و فرمودند: «به دستور منصور خانه امام را آتش زدند و امام را شبانه و با پای پیاده نزد او آوردند تاریخ می نویسد منصور ظاهراً از کار خود پشیمان شد و به امام صادق (ع) عرض کرد چه حاجتی داری، حضرت فرمود بروید به زن و بچه‌ام بگویید مرا به منزل تو آورده اند و این کلام امام گویای این مطلب مهم است که بزرگ‌ترین مصیبت برای زن این است که نداند همسرش کجاست و فرزند نداند پدرش کجاست. این گویای بدترین ظلم و ستم است برای اینکه حضرت را در دل شب بردند، بچه‌ها خواب بودند و با آن وضعی که شنیده اید بردند».

ایشان با بیان اینکه برخی ها برای خوش خدمتی به ظالمان به جای آوردن کلاه، سر می‌آورند این افراد را بدترین افراد و آنان را خسر الدنیا و الاخرة توصیف کردند و فرمودند: «این افراد که متأسفانه زیاد هم هستند برای خوشحالی سردمداران چنین می کنند ولی غافلند که سردمداران جرم و گناه را به گردن ایشان می اندازند اینها بدترین افراد اند، اینها خسر الدنیا و الآخرتند؛ هم دینش و هم دنیایش را از دست می دهد و هم توی سرش می‌زنند، این افراد از قبیل پسر ربیع اند که او سواره بود و امام صادق (ع) پیاده و پا برهنه، او اسب را می‌دواند و زمانی که حضرت به او گفت آهسته برو من پیرمرد شصت ساله که نمی‌توانم و توان ندارم تند بیایم که او هیچ توجهی به امام نکرد. وقتی جنایت بشر برسد به این جا، هیچ کس نمی‌تواند نگهش دارد و معلوم است که جایگاه چنین کسی اسفل السافلین است».

ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان با اشاره به ماجرای حمله دژخیمان رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه که در سالروز شهادت امام صادق (ع) صورت گرفت و بعد از مدتی دستگیری حضرت امام در سال 1342را نقطه عطف تاریخ انقلاب عنوان کردند و فرمودند: «یک جمله‌ای امام دارد فرمود وقتی من را گرفتند و می برد ند آنها می‌ترسیدند و من نمی‌ترسیدم، والله عزت اسلام را حفظ کردم. امام را می‌برند به زندان اما ایشان عزت اسلام را حفظ می‌کند، نکند امروز ما که آزادیم نعوذبالله با اعمالمان ذلت اسلام را ترویج کنیم».

آیت الله صانعی افزود: «مبادا ما برای اسلام ذلت بیافرینیم که در این صورت از رحمت خدا دور می‌شویم و رابطه ما با خدا و ائمه (علیهم السلام) قطع می‌شود. دنیا این قدر ارزش ندارد که آدم برای اسلام ذلت بیافریند. مبادا ما به گونه ای عمل کنیم که چهره اسلام را در دنیا چهره جنگ و آدم کشی معرفی کنیم و قدرتمندان هم با سوء استفاده از این وضعیت ما را به جان هم بیاندازند و چهره اسلام را ننگین کنیم. مواظب باشیم اسلام دین رحمت است. دقت داشته باشیم که اولین آیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم است».

ایشان با توجه به شرایط اختناق دوران امام صادق(ع) و سختی مبارزه اشاره کردند و فرمودند: «گاهی اوقات ائمه از بزرگان حدیث انتقاد می‌کردند که البته این انتقاد برای حفظ جان آنها بود مثلاً امام صادق می‌فرمایند اگر زراره و ابن مسلم نبودند آثار پدرم باقرالعلوم(ع) از بین رفته بود.[4] اما در کنارش هم می‌بینیم که می‌گوید این آدم این‌طور است. بچه هایشان می گویند پدر ما چه کرده است که شما این چنین می‌فرمایید، فرمودند برای حفظ جانشان می‌گویم. چرا که اگر بفهمند به ما علاقه دارند آنها را می کشند. اگر بفهمند با ما رفت و آمد دارند جرم است و او را اذیت می کنند».

معروف است که بیست و پنج شوال روز شهادت امام صادق(ع) است. وقتی امام صادق(ع) رحلت فرمودند ابی الحسن الاول(ع) ـ یعنی امام کاظم(ع) ـ ، فرمودند: پدرم را در پنج قطعه پارچه کفن کردم: دو ثوب شطوی ـ که پارچه‌ی مخصوص بوده که گفته می‌شود منسوب به قریه‌ای از مصر است که چه خصوصیتی داشته ما نمی‌دانیم ـ ، که حضرت موقع حج با این دو تکه پارچه احرام می‌بسته است. و همچنین پیراهنی که حضرت می‌پوشیده و در آن عبادت می‌کرده است. قطعه چهارم عمامه‌ای بوده که از جدش امام سجاد(ع) برای امام صادق(ع) به یادگار مانده بود و قطعه پنجم بُرد یمانی بوده که ظاهراً آن را هم برای احرام استفاده می‌کرد.[5]

در پایان این بحث روایتی امیدوار کننده از امام صادق(ع) عرض می‌کنم و آن اینکه: حضرت(ع) ذکر خیری از مادرشان ام فروه می‌کند که دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر است و شاید برای اینکه عده‌ای از ناحیه پدر نمی‌توانستند ایرادی به امام صادق(ع) بگیرند لذا می‌خواسته‌اند از ناحیه مادر نورانیت حضرت را خدشه‌دار کنند. برای همین است که امام(ع) می‌فرماید: «مادرم از کسانی بود که به خدا ایمان آورد، پرهیزگار و نیکوکار بود و خداوند نیکوکاران را دوست دارد». سپس حضرت(ع) از مادرش نقل می‌کند که پدرم فرمود: «ای ام فَروه! همانا من هر شبانه روز هزار مرتبه برای شیعیانمان از خدا طلب مغفرت می‌کنم».[6]

امیدواریم از این طلب مغفرت و لطف امام صادق(ع) و دیگر اهل بیت گوشه‌ای و لو ناچیز هم شامل ما بشود. ان‌شاء‌الله

-----------------------------------
[1]. تحف‌العقول: ص 321، و من کلامه سمّاه بعض الشیعة نثر الدّرر؛ بحارالانوار، ج 75، ص235، ح59، باب23، مواعظ الصادق.
[2]. کافی، ج2، ص112.
[3]. الاسراء(17)، 70.
[4]. وسائل الشیعه، ج27، ص144.
[5]. کافی، ج1، ص475.
[6]. همان، ص427.

تاریخ: 1395/5/5




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org